سینمایی نیوز، محمدرضا دلیر: سریال «جزر و مد»، با کارگردانی محمدحسین لطیفی، یک اثر تلویزیونی با موضوعات اجتماعی مانند مهاجرت معکوس، اشتغالزایی در شهرهای کوچک و چالشهای پس از بازنشستگی است. این سریال در مناطق بومی خوزستان، از جمله ماهشهر، فیلمبرداری شده که به آن حس واقعگرایانه میدهد.
محمدحسین لطیفی از آن دست کارگردانهایی است که اساسا برمبنای فیلمنامه دیگری کار میکند و چه در تجربههای موفق و چه در تجربههای شکستخوردهاش، اتکای تمام و کمال بر فیلمنامهنویسان آثارش داشته است. سریال «جزر و مد» هم از این قاعده مستثنی نیست و لطیفی نقشی در نگارش فیلمنامه آن نداشته است.
بعد از سریال «کنکل» حالا پلتفرم نوپای «استارنت» از دومین سریال اختصاصی خود هم رونمایی کرده است؛ سریال «جزر و مد» که از منظر ترتیب روزهای پخش در طول هفته، بدعتی تازه را هم آغاز کرده و قرار است هفتهای دو قسمت از آن در دسترسی مخاطبان قرار بگیرد. یکشنبه ۱۱ خرداد، اولین قسمت از این سریال منتشر شد و روز سهشنبه ۱۲ خرداد قسمت دوم پخش میشود.
محمدحسین لطیفی که بیش از یک دهه پیش با کارگردانی سریال «قلب یخی» به یکی از پیشتازان خروج جریان سریالسازی از قاب تلویزیون و ورود به شبکه نمایش خانگی تبدیل شد و با فاصلهای اندک هم «ساخت ایران» را در همین فضا به تولید رساند، بعدتر از این حوزه فاصله گرفت تا حالا بتوانیم «جزر و مد» را بازگشت دوباره او به شبکه خانگی توصیف کنیم.
لطیفی که همین سه سال پیش با فیلم «غریب» بعد از سالها تجربهای موفق در سینما را به سرانجام رساند، در زمینه سریالسازی نتوانست توفیقات گذشته خود را با «سنجرخان» تکرار کند. «جزر و مد» حالا تازهترین تجربه این کارگردان در میدان سریالسازی است که به استناد آنچه در قسمت نخست دیدیم، راه دشواری برای تبدیل شدن به یک اتفاق موفق در کارنامه این فیلمساز پیش روی خود دارد.
اگر بخواهیم کارگردانی محمدحسین لطفی در قسمت ابتدایی «جزر و مد» را با یک کلمه توصیف کنیم، باید آن را بهشدت «تلویزیونی» بخوانیم. چارچوب کلی روایت و فضاسازی بصری در این سریال، از جزییاتی مانند حرکت دوربین و جنس بازیگیری از بازیگران گرفته تا استفاده اغراقشده از گفتوگوهای دونفره برای انتقال اطلاعات به مخاطب، همه یادآور فضای سریالهای تلویزیونی است.
لطیفی که طبیعتا نمیتوان بر اشراف و تسلطش بر ابزارهای کارگردانی تردید وارد کرد، اینبار صرفا بهدنبال تصویر کردن یک داستان خانوادگی، بیش از اندازه دلبسته تجربههای گذشته خود در قاب تلویزیون بوده و به تکرار آنها بسنده کرده است! سریال «جزر و مد» از منظر کارگردانی، حرف تازهای برای مخاطب ندارد و از این منظر میتوان این تجربه لطیفی را به عمکلرد دیگر کارگردان موفق تلویزیونی یعنی سیروس مقدم در سریالهای خانگیای مانند «خوابزده» و «جزیره» تشبیه کرد!
یکی از مهمترین ویژگیهای «جزر و مد» که باعث فاصله گرفتن آن از جریان اصلی سریالهای در حال تولید شبکه خانگی و نزدیک شدنش به تولیدات تلویزیونی سالهای اخیر شده است، ترکیب بازیگران اصلی است. آرش مجیدی در سریال ایفاگر نقش امیر است و نقش مقابل او یعنی فائقه را هم نازنین فراهانی ایفا میکند. زوجی که قرار است با چالش دخالت مادرشوهر در زندگی شخصی دستوپنجه نرم کنند و از جایی پای معشوق سابق مرد هم به میدان باز شده است.
حتی سریال «آبان» با تمام مشکلات و ضعفهای بیشمارش، دست کم داستانی را روایت میکرد که در میان سریالهای ایرانی تازه بود. اما جزر و مد بسیار کلیشهای است. داستان خانواده پولداری است که یک عروس سرکش و یک سرپرست قلدر دارند؛ مثل دهها سریال تلویزیونی که در دهه هفتاد و هشتاد از تلویزیون دیده ایم و هیچ چیز جدیدی ندارد. به اضافه این که انگار با تأثیر از سریالهای ترکی به عقب برگشته ایم.
سریال بسیار صداوسیمایی است حتی در جاهایی از سریالهای تلویزیونی هم نازلتر است. بخشهایی از سریال شبیه کلیپهای سطحی اینستاگرامی است و حتی انتظار میرود رو به دوربین به مخاطب پیام بدهند. انگار سوار ماشین زمان شده ایم و به یک دهه قبل برگشته ایم.
نکته آخر آنکه؛ «این که مکان اتفاقات شمال است، چه کمکی به کار کرده و در این چهار قسمت چه اهمیتی داشته است؟ چرا اصلا کسی لهجه ندارد؟»