به گزارش سینمایی نیوز و به نقل از سایت انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران، رضا درستکار نویسنده سینما و منتقد، هادی نائیجی نویسنده و کارگردان و محسن بدرقه منتقد سینما حاضران در این نشست بودند.
این نشست با نگاهی به دو فیلم الرسالة (مصطفی عقاد) و رستاخیز (احمد درویش) برگزار شد.
رضا درستکار نویسنده و منتقد، هادی نائیجی نویسنده و کارگردان و محسن بدرقه منتقد سینما به بحث و بررسی فرم و طراحی و ترسیم و ارائه تصویر شخصیتهای اصلی دینی در سینما و بهویژه با تمرکز و انطباق در این دو اثر تحلیلهای خود را ارائه دادند.
در ابتدای نشست، بخشهایی از فیلمهای الرسالة و رستاخیز به نمایش درآمد.
سپس بدرقه که اجرای نشست را هم برعهده داشت، ضمن عرضه خط سیری از سینمای تاریخی و تدابیری که سازندگان این فیلمها در ترسیم چهرههای دینی اتخاذ کردهاند، پرسید آیا آنها اولا موفق بودهاند یا نه؟ ثانیا ما چگونه میتوانیم روایتی درست و مورد قبول از معصوم و واقعه را ارائه دهیم؟ آیا اصلا میتوانیم!؟
نائیجی ضمن توضیحی مفصل درباره «روایت»، گفت: «روایت یک ظرف خنثی نیست. در روایت، تبدیل مدیا رخ میدهد. بنابراین باید به اقتضائات طبیعی روایت توجه نمود. این گونه نیست که اطلاعات تاریخی را در روایت داستانیِ سینما بچینیم و به نتیجه دلخواه دست یابیم!
از طرفی اصل تاریخ هم یک گونه از روایت است و در هر روایت، یک گزینش رقم میخورد و این گزینش فارغ از بحث صدق و کذب در اصل واقعیت است. حتی ویژگیهای روانشناختی یک راوی از یک واقعیت نیز ایجاد تنوع روایت در اصل واقعیت را به وجود میآورد. سهم روایت سینمایی در این عرصه چقدر به رسمیت شناخته میشود؟! در سینمای ایران روایتِ از پیش تعیین شدهای وجود دارد که راه خلاقانه تبدیل روایت تاریخی به روایت سینما را محدود کرده است.»
چیستی روایت و فرم مبحث اصلی درستکار بود. او گفت: «فرم، رابطه شکل گرفته بین محتوا و ساختمان یک اثر است. اگر بهفرض یک فیلم دارای عناصری ممتاز باشد اما در نهایت مخاطب را اقناع و برانگیخته نکند، موفق نیست، شاید رستاخیز هم در دایره چنین تعریفی قرار گرفته است.
ما فرم مورد استفاده (POV) در فيلم الرسالة را منحصر بهفرد در سینما و موفق ارزیابی میکنیم؛ چرا که علاوه بر پذیرش ریسک بالا در تغییر گرانیگاه ساختاری خود، جذابیت روایت و برانگیختگی احساس را هم بهوجود آورده است.
سینمای ما، فاقد بنیان تئوریک است و نتوانست فرمهای مناسب را پیدا کند و در تقلید صرف از الرسالة متوقف شد، علتش «ترس» بود که در برابر «جسارت» غربی، رنگ باخت.
همه ما روز واقعه را فیلمی قابل قبول در این ژانر میدانیم، زیرا از طریق شنیداری، فرکانسهای مورد نظر را ارسال میکرد، و ما مردمی هستیم که از طریق «گوش»، ارتباطی بهتر با آن جهان معنا برقرار میکنیم.»
در پایان برنامه، مجری به کتاب «نان خون» اشاره کرد که به فهمی از مفهوم فرم و از طریق مصادیق رسیده است. وی گفت: داستانها در این کتاب و نوع تردیدها و کشمکشها در شخصیتها با اتفاقات متناظر در فيلم روز واقعه قابل مقایسه است و از منظر تطبیق روایت عاشورایی اثری قابل اعتنا محسوب میشود.