پوشش تصویری اختتامیه شانزدهمین جشنواره ملی رضوی
مشکلات آقا "جهانگیر" و خانم ایشان که چند سال به شکل زجر آور با آن درگیر بودند و در طول ۴۰ سال با یک عمل جراحی ساده که می توانست حل شود و نشد، با ساخت یک فیلم مستند و اکران در گستره جشنواره سینما حقیقت برطرف شد.
زمانی که در یک روز برفی به کاخ شهرستانک رفتم، کاخ زنده بود، زخم و درد داشت و با من صحبت می کرد.
عموم مستند هایی که از زندگی افراد روستایی می بینیم بر روی درد ها، چالش ها و کاستی های زندگی ایشان متمرکز می شوند اما سعی من بر آن بود آدم هایی را به تصویر بکشم که تلاش می کنند زندگی و دنیای بهتری در محیط اطراف شان بسازند.
هدف من، بحث قرآن است که چقدر قرآن در جامعه ما غریب است. خوشحالی من از ورود فیلم به بخش مسابقه جشنواره همین است که حتی ۲ آیه ای که در فیلم است دیده شود. اگر جایزه گرفتن بنده هم کمک می کند قرآن یک قدم از غربت در بیاید، استقبال می کنم.
هدف اصلی فیلم کوتاه "اسماء" فاصله گذاری بین مفهوم جنگی است که می کُشد، ویران و آواره می کند و مفهومِ مجاهدت، که می رود دفاع و احیاء و احقاق حقوقِ انسان های مظلوم می کند.
ما می دانستیم می خواهیم فیلمی داشته باشیم که نقطه اشتراک سینمای هر دوی ما باشد. روزهایی که این فیلم را می ساختیم روزهایی خاکستری بود و ما همواره این امید را داشتیم که وضعیت بهتر شود. بر همین اساس فضای یک درام فانتزی با پایانی امیدوار کننده را تولید نمودیم و این دغدغه را به نمایش گذاشتیم.
ما می توانیماز اسطوره ها، اقتباس ها و ادبیات قدیمی استفاده کنیم و دوباره به آن ها بپردازیم و رابطه بین کتاب و پژوهش را در قالب این اسطوره پرداخت کنیم.
این جادوی سینما برای ام خیلی جالب بود که آدم هایی که در این دنیا نیستند را می شود دید. برای من سینما طوری تعریف شد که واقعی نیست و آنچه را که در زندگی می بینیم به شکل دیگری به ما نشان می دهد. این فضای فانتزی و غیر واقعی برای من از فیلم اول تا الان جذاب تر بود.
در زمان نگارش فیلمنامه، به طور اتفاقی رمان "جزء از کل" نوشته "استیو تولز" را مطالعه می کردم. آن جمله را وقتی می خواندم احساس نمودم چقدر به فیلمنامه ی من و شخصیت فیلم نزدیک است...