سینمایی نیوز- ۶۴نمایش، تعداد آثاری است که امسال از استانهای کشور به چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر معرفی شدهاند. این شصتوچهار اثر،برآمده از جشنواره های استانی برگزارشده در سال جاری هستند.
مرور نمایش های معرفیشده از جشنوارههای استانی سال ۱۴۰۰ به چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در کنار توان اجرایی و هنری هنرمندان سراسرکشور خبر از تنوع داستانها و روایتهای گوناگونی دارد که بسیاری از آنها برای نخستین بار روی صحنه رفتهاند .
در گزارش پیش رو با یادآوری این نکته که استان آذربایجان شرقی امسال جشنوارهای برگزار نکرده و هیئتداوران جشنواره استانی لرستان هیچ اثری را شایسته معرفی به فجر ندانستند ،مروری داریم به اطلاعات اولیه نمایشهای معرفیشده براساس تفکیک استانها و در گزارشی دیگر به برخی نکات قابلتوجه این حضور فراگیر استانی خواهیم پرداخت .
آذربایجان غربی
نمایش «تیمار» به نویسندگی و کارگردانی سامان حسنزاده از ارومیه
تیمار قصهی رعناست؛ پرستاری که با برادرش همایون تنها زندگی میکنند رازی در بین آنها وجود دارد در ادامه متوجه میشویم که همایون بچه جنگ است و زمانی که نوزاد بوده توسط مادر فرشته از جبهه به خانه آورده میشود و…
نمایش «بادکنکهای قرمز» به نویسندگی فاطمه عزیزی و حجت قاسمآباد از تکاب
این نمایش زندگی یک دلقک است که بعد از سالها اجرای نمایش عاشق دختری میشود که عشق نهفته در قلب خویش را در او جستجو میکند ولی متأسفانه بعد از مدتی متوجه میشود که دختر نابینا است. دلقک میکوشد بهواسطهی محبوبیت خود بین مردم پول جمع کند تا روشنایی را به چشمان عشقش هدیه دهد ولی کسی به او پولی قرض نمیدهد. تا اینکه دلقک تصمیم میگیرد که چشمان خود را به او ببخشد.
استان اردبیل
نمایش «سرزمین آسمان» به نویسندگی محمد چرمشیر و کارگردانی یوسف دادجو از بیله سوار
این نمایش،کارگروه تئاتر «باربد» بیله سوار است و دو بازیگر دارد؛ یوسف دادجو و شادی باهنر در آن ایفای نقش میکنند محمد چرمشیر این متن نمایشی را از نمایشنامه «ژاک و ارباب» اثر میلان کوندرا اقتباس کرده است. نمایش حول و محور نوکر و اربابی است که در طول مسیر با مطرح کردن تنهایی،عشق،خیانت،از کجا آمدهایم و به کجا میرویم وارد چالش شده و در آخر….
نمایش «دور از دسترس اطفال نگهداری شود» به نویسندگی فرشته فرشاد و کارگردانی حسین پور قلی از پارسآباد
صابر و سوری معتاد مواد صنعتی هستند. آنها در توهم،بچه معلولشان را به آتش میکشند… این نمایش چهار بازیگر دارد.
استان اصفهان
نمایش «دویچلند» به نویسندگی و کارگردانی هومن حیدری از شاهینشهر
قصۀ «دویچلند» دربارۀ مهاجرت است؛ زن و مردی که رؤیای رفتن به آلمان را دارند و در یک گاوداری مشغول به کار هستند. صاحب گاوداری به این دو نفر وعده داده اگر خوب کار کنند، در شعبۀ آلمان گاوداری خود به آنها مقامی خواهد داد و باهمین وعده وعیدها از آنان سوءاستفاده میکند، اما در ادامه مشکلاتی بین این زوج به وجود میآید، بهطوریکه رؤیای مهاجرت در ذهنشان کمرنگ و کمرنگتر میشود تا اینکه یک روز به یک حقیقت مهم پی میبرند. سام کوراوند و سمیه جعفری منش بهعنوان بازیگر در این نمایش ایفای نقش میکنند.
نمایش «یک اتفاق ساده» به نویسندگی و کارگردانی فاطمه کاظمی از اصفهان
این نمایش راوی داستان یک گروه بازیگر است که برای پروژهی پایاننامه به سراغ تاریخچه زندگی یکی از خودشان رفتهاند که پدرش را در یک حادثه قتل ازدستداده است و تبعاتی که برای خانوادهها پیش میآید را دنبال میکنند! در این نمایش ابوالفضل صفوی،فاطمه کاظمی،ناصر سلیمانی،صحرا جهانگیری،کیمیا نجفی،روژان غزلگو،پارسا موسویزاده و آناهیتا قدرتیپور،ایفای نقش میکنند.
استان البرز
نمایش «بعضیها را باید دورادور دوست داشت» به نویسندگی و کارگردانی علی بابایی از کرج
در این نمایش این قصه را دنبال میکنیم:بعضیارو باید دورادور دوست داشت نزدیک که بشن باوراتو خراب میکنن. سحر در سر سودای مهاجرت دارد و. میخواهد به هر قیمتی به روسیه مهاجرت کند ولی نمیتواند همسرش راضی کند؛ و تصمیم میگیرد به روشی نامتعارف سریعتر مقدمات طلاقش را فراهم کند.
نمایش «نشانی» به نویسندگی جواد اسماعیلی و کارگردانی سید حسن حسینی از هشتگرد
در خلاصهی این نمایش میخوانیم:اسد یکی از بازماندگان دفاع مقدس بعد از آزادی از اسارت به دنبال گمشدهای از دوران جنگ میگردد ولی برخی از خاطرات را به یاد نمیآورد و…
استان ایلام
نمایش «بهشت حکیم الله» به نویسندگی خسرو امیری و کارگردانی مرجان قاسمی از دهلران
این نمایش قصهی آیینه است؛ دختری از یک خانواده مرفه در افغانستان عاشق حکیم الله پسری از یک خانواده نامشخص میشود. به بهانه رفتن به ترکیه توسط حکیم الله سر از سوریه درمیآورد و متوجه میشود ناخواسته عضو داعش شده است. در آنجا حوادث خارقالعادهای بر سر او و حکیم الله و اطرافیان میآید.
استان بوشهر
نمایش «کاغذ کال» به نویسندگی و کارگردانی سید قاسم حسینی از دیر
«کاغذ کال» سومین تکه از تریلوژی دیر است. روایتی بر پایه خیال ازآنچه که در دهه چهل این اقلیم روی داده. آنچه این نمایش دنبال میکند بخشی از پرسشی است که هویت کارهای کارگردان اثر است. پرسشی سهل و سخت:«وقتی ما نبودیم چه ماجراهایی روی داده؟». ریزبینترین مورخان با اسناد جامع و معتبر نمیتوانند از شبی بگویند که نادر پستوی عمارت به چه فکر میکرد؟ عباس میرزا شب قبل از مرگ به کجا و چرا خیره شد؟ روایت درونیات،کاری ناممکن است. شاید قاعده «کاغذ کال» نوعی تضاد با تاریخ برای رسیدن به وجوه انسانی آن باشد. این نفی رسالت تاریخی به هیئتی دیگر در راستای شکلگیری درام است. جایی روایت تاریخی،جذابیت دراماتیک کردن روایت را ندارد و شما ناچارید به اسب رستم دو بال بدهید یا سهراب را از رزم با پدرش آگاه بسازید. «کاغذ کال» مترادف این نمونههاست.
در این نمایش،میرزا عباس دیری پس از قتل پدر و مادرش و با تبعید به ولایت پدر زاد ناخواسته زمام امور شهر قحطیزده را در دست میگیرد…
نمایش «فقط مکنارمو کمی عقب زدم که موهامو ببینه» به نویسندگی و کارگردانی رضا مختار زاده از کنگان
در نمایش «فقط مکنارمو باز کردم….» این قصه را دنبال میکنیم؛ آب دریا بالاآمده است و کل بندر به زیردریا فرورفته است. در این میان خنجر پدر خانواده به دلیل دخترزایی فاطمه همسرش اقدام به گرفتن زن دوم کرده است. فاطمه در شب عروسی خنجر اعلام میکند نطفهای در رحمش وجود دارد. خنجر مراسم و خودش را آتش میزند. فاطمه مدتی بعد زایمان میکند. بچهاش باز دختر است. اسمش را سلمان میگذارد. سلمان رفتارهای عجیبوغریب و غیرمعمولی دارد و میتواند حوادث را پیشبینی کند. همزمان دختران خانواده یکبهیک به گونههای مختلف از بین میروند. کبرا دختر بزرگ خانواده که پنج سال است شوهر کرده و بچهاش نمیشود،خودش را به جنها سپرده تا بچهای را در شکمش بگذارند،جنها کلک سوار میکنند و مومی را در رحمش جاسازی میکنند. کبرا خونریزی کرده و میمیرد. صغرا دختر دیگر خانواده در میانه راه به جهت آوردن طبیب برای سلمان با مردانی مواجه میگردد،مردان به او تجاوز میکنند و او را میکشند. سلیمه دختر دیگر خانواده پیشتر به دلیل نشان دادن موهای خود به پسری که دوستش دارد توسط پدر به قتل میرسد. شفیعه دیگر دختر خانواده در ابتدای تولدش با دسیسهی بیبی که معتقد است مرده در بیان رها میگردد،جنها او را بزرگ میکنند،شوهرش میدهند،با شوهرش به سمت گلهدار میرود،در درهای ماشینشان سقوط میکند و کشته میشود. زینب دختری که همواره همراه مادر است بهزور زن پیرمردی ۷۰ ساله میشود،ساعتی بعد از شب عروسیاش خودش را دار میزند؛ و سلمان که در شکم مادر است،آب دریا بالا میآید و خودش و مادرش غرق میشوند.
استان تهران
نمایش «لالهعباسی» به نویسندگی و کارگردانی محمد یزدی از ملارد
نمایش «لالهعباسی» برگرفته از نام دو شخصیت اصلی نمایش است؛ عباس که جانباز دوران دفاع مقدس است با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکند. او به مادر دختربچهای قول داده است که دخترش را در عملیات والفجر پیدا کند و …
نمایش «مرگ موش» به نویسندگی و کارگردانی سارینا رزاق از شمیرانات
قصه نمایش «مرگ موش» درباره چهار زن دستفروش است که در اطراف تئاتر شهر مشغول دستفروشی هستند و در طول نمایش این چهار زن با یک زن دیگر بنام مهین که ما اصلا او را نمیبینیم دچار مشکل میشوند…
نمایش «صورت زخمی» به نویسندگی سامان ناصری و کارگردانی پژمان کاشفی از اسلامشهر
این اثر داستان دلدادگی دو جوان است؛ ناصر و زری شب چهارشنبهسوری بهوقت قاشق زنی دلداده هم میشوند اما پدرانشان ۲۰ ساله است که باهم قهرند؛ با پادرمیانی میرزا…
استان چهارمحال و بختیاری
نمایش «یوزفکا» به نویسندگی محمد چرمشیر و فرهاد مهندس پور و کارگردانی مهدی جعفری از فارسان
«یوزفکا» داستان فردیست به نام یوزف که در خواب با شخصیتهای مختلفی روبهرو میشود. درواقع «یوزفکا» بر آن است تا راههای نرفته را برای تجربهی اجرایی پیشنهاد کند و در راستای تجربههای پیشین صحنههای ما نیست. حرف این نمایش این است که تنهایی انسان معاصر از فقدان معنویت شکل میگیرد.
نمایش «کل» به نویسندگی جواد خاکساری و مصطفی محمدی و کارگردانی مصطفی محمدی از فارسان
در نمایش «کل» تلاش میشود مفهوم خشونت و اتفاقات و تأثیرات پسازآن با تصویر و فرم اجرا شود. بیبی بزرگ ایل به شکارچیان میگوید که شکار نکنند اما کسی به او اهمیتی نمیدهد،چشمهها خشک میشوند و بلاهای طبیعی بر سر مردم میآید
استان خراسان رضوی
نمایش «خونمردگی» به نویسندگی محسن سنگ سفیدی و کارگردانی مهدی جلیلی از سبزوار
در خلاصهی این نمایش میخوانی:ثریا ابراهیمی بیماری در حالت کما در بخش مراقبتهای ویژه یک بیمارستان است که به دلیل وخامت حال مورد آزمایش قرار میگیرد. نتیجهی آزمایش پزشکان را بهتزده میکند و مشخص میشود که…
نمایش «درخشش سیاره ناهید» به نویسندگی مسعود عقلی و مهسا غفوریان و کارگردانی مسعود عقلی از مشهد
در خلاصه این نمایش آمده است:اینانا به همراه همسر و برادرش،نیمهشب به مغازهی اسباببازیفروشی خواهر کوچکتر(ندا)میروند. ندا باید تعداد زیادی اسباببازی برای مشتری(ادهم)فراهم کند. ادهم از راه میرسد نمایش نگاهی دارد به اسطورهی «ازدواج مقدس» که مربوط به تمدن سومریان در بینالنهرین است،آمده است.
نمایش «هملتک» به نویسندگی و کارگردانی مهدی احمدی از مشهد
داستان،همان روایت شاهکار ادبی ویلیام شکسپیر یعنی هملت است. با این تفاوت که «هملتک» به شیوه نمایشهایرانی اجرا میشود. این نمایشها اعم از پردهخوانی،تخته حوضی،تعزیهخوانی،خیمهشببازی و نقالی است. درعینحال رگههایی از مدرنیسم در آن وجود دارد که آن را به یک اثر پستمدرن تبدیل میکند. هملت از ویتنبرگ بازمیگردد و از مرگ پدرش مطلع میشود. در همین حین روح پدرش او را از توطئه مادرش گرترود و عمویش کلادیوس آگاه میسازد. هملت به سبب انتقام برمیآید. هملت:موسم زنگار از دلها زدودن… مسئله این است بودن یا نبودن
استان خراسان شمالی
نمایش «بیوه سیاه و بیوه سفید» به نویسندگی و کارگردانی آرام نیستانی از بجنورد
داستان نمایش،دربارهی دختری به نام خجسته است که عاشق پسرعموی خود است که پنهانی با او ملاقات میکند و آواز میخواند وقتی دختر متوجه میشود به دلیل تعصبات بیشازاندازه خانوادگی و عرف جامعه او را مجبور به عقد پیرمردی درمیآورند هنگامیکه دختر با پسرعمویش فرار میکند به دست شوهر و برادرش کشته میشود
نمایش «اتاق ۱۲۱۶» به نویسندگی و کارگردانی امیرحسین جاننثار از بجنورد
داستان این نمایش،در اتاق یک هتل اتفاق میافتد که یادآور خاطرات طراح معمار هتل است وی دچار اختلالات روانی است و اتفاقات گذشتهی زندگی در این روایت رخ میدهد…
استان خراسان جنوبی
نمایش «دختر نارچین» نویسندگی حسین ابراهیمی و کارگردانی مهدی سالمی و حسین ابراهیمی از سرایان
نمایش «دختر نارچین» روایتی است با درونمایه عشق در قاب زندگی در شهرستانهای کوچک،مانند دانههای انار کنار هم به زیبایی خاصی چیده شده و موضوع داستان را بالطافت خاصی شکل داده است. نمایش روایت داستان پسری به نام عباس است که دلباخته یکی از نار چینهای باغ پدرش رحمت میشود. پس از ماجراهایی که بین عباس و نار گل اتفاق میافتد،مادر نار گل شرطی را برای عباس در خصوص قبولی ازدواج میگذارد و آنهم آوردن درخت عروس باغ پدرش بهعنوان پیشکش است. درختی که پدرش رحمت بسیار عاشق و دلباخته آن است تا جایی که به هیچکس اجازه نزدیک شدن به آن درخت را نمیدهد. دراینبین اتفاقات تلخ و شیرینی میافتد تا جایی که تا لحظه آخر تماشاگر به دنبال یافتن پاسخهای سؤالات مطرحشده در ابتدای نمایش است.
نمایش «جام حذفی» به نویسندگی میثم صدرا و رضا کاظمزاده کارگردانی بهصورت گروهی از طبس
نمایش «جام حذفی» روایت یک خانواده است که در موقعیت خاصی در یک بعدازظهر در حال دیدن دربی فوتبال بین پرسپولیس و استقلال هستند و شب قرار بر حضور خواستگار برای دختر خانواده است. در این موقعیت حساس،کلکل فوتبالی بین دو پسر خانواده بالا میگیرد و شاهد تأثیر این اتفاق بهظاهر ساده در آشکار شدن شکافهای درون خانواده هستیم.
استان خوزستان
نمایش «طبقه پایین خانه» به نویسندگی امیر حیدری و طیبه نیکآباد و کارگردانی مصطفی اتابک از شوشتر
این نمایش چهار بازیگر دارد و در خلاصهی نمایش،تنها نوشته شده:پسری که قرار است کار مهمی انجام دهد…
نمایش «مرثیه در قتل ژولیوس سزار و چند پرنده از سیمرغ» نوشته رضا گشتاسب و کارگردانی مجتبی رستمی فر از اهواز
این روایتی از ژولیوس سزار است:وضعیت روم بههمریخته و آشفتگی سرتاسر روم را گرفته. شرمساری شکست سالها پیش از ایرانیان،رومیان را به ملتی شکستخورده تبدیل کرده که نمود آن در سیاست،اقتصاد،روابط مردم باهمدیگر در جامعه و هر چیز ملموس و غیرملموس دیگر دیده میشود. در این میان ژولیوس سزار بر ناآرامیها پیروز میشود و صداهای مخالف و معترض را سرکوب میکند و آرامشی نسبی به روم میدهد. سزار قصد دارد روم را به ملت یکپارچهای تبدیل کند که باهم بهسوی پیروزی گام بر خواهند داشت. براین امر نیاز دارد که همهی اختیارات از سوی سنا به او داده شود. این تجمیع اختیارات در دست یک نفر باعث شده برخی از اطرافیان با توجه به شناختی که از سزار دارد، ترس از به وجود آمدن دیکتاتوری را حس کنند برای همین نقشه میکشند تا سزار را از سر راه بردارند. ازاینجا داستان راهش را به سمت منطقالطیر و داستان متحدشدن پرندگان برای رسیدن به کوه قاف و دیدن سیمرغ عوض میکند. پرندگان نیاز به داشتن رهبری یگانه را حس میکنند و برای همین رنجهای بیشماری را تحمل میکنند تا به قاف برسند اما در این میان بر سر مسائل زیادی بین آنها مشکلاتی به وجود میآید و هیچکس نمیتواند نظر دیگری را تحمل کند و این اتحاد بهزودی از هم میپاشد و شروع به دریدن هم میکنند. نه روم روی خوشی میبیند نه پرندگان سیمرغ را میبینند و در این میانه کلاغی هست که با تمام خردی و کوچکی،تنها به دلیل بیزاری از مردم و پرندگان،نطفهی پراکندگی را میپروراند تا از هیچ بودن همه لذت ببرد. هیچ آنطور که خودش فکر میکند هست.
استان زنجان
نمایش «پارادایم» به نویسندگی نسرین احمدخانی و کارگردانی امیررضا مرادی از زنجان
پارادایم کمدی تلخی است در سه اپیزود که قبح طلاق را در فرهنگ ایرانی ترسیم میکند. خانوادههایی که طلاق در هرکدام به نحوی مانع ادامه روند عادی زندگیشان میشود. دید منفی نسبت به زنان مطلقه،فرزندان طلاق و خانوادههایی که راهی جز طلاق برای ادامه زندگیشان نداشتند دغدغه اصلی کارگردان در این کار است. در هر چهار اپیزود این نمایشنامه یک تصمیم مشترک وجود دارد و آن این است که شخصیتهای اصلی در پی از بین بردن سیاهی این اتفاق(طلاق)هستند. پارادایم میکوشد با زبان طنزآلود و موقعیتهای کمیک و فانتزی مخاطب را مجاب به تفکر در مورد این فرهنگ جاافتادهای کند که گاها به قیمت زندگی افراد تمام میشود.
نمایش «رابینسون کروزوئه» به نویسندگی حمیدرضا نعیمی و کارگردانی جعفر کریمی از خدابنده
رابینسون کروزوئه در نگاه اول داستان تنهایی بشر را تداعی میکند. اینکه انسان وقتی در مکانی ناشناخته،مانند یک جزیره متروک تنها بشود،بعدش چه خواهد کرد؟ او تلاش خواهد کرد تا برای نجات و بقای خود بر ناشناختهها چیره شود؛ یعنی باید بتواند ناشناختهها را کشف کند و از آنها بهعنوان امکانات و ابزاری برای تداوم زندگی بهرهمند شود. این کشف و چیره شدن بر طبیعت همواره به کمک فکر و ذهن انسان ممکن شده است. انسان همیشه ناچار به تداوم حیات بوده و براین منظور از هر نوع تلاش و زحمتی دریغ نکرده،اما در مقابل آن و در تنهایی و انزوا خوره جان و افسردگی باعث متلاشی شدن فعالیت ذهن و پریشانی روح و روان انسان میشود. آنگاه نتیجه خودکشی خواهد بود و یا مرگی بر اساس اضمحلال روان و ویرانی جسم در اثر پذیرش دردهای جسمانی بسیار سخت و دردناک؛ اما رابینسون کروزوئه پیش از سوارشدن بر کشتی نشان داده که یک انگلیسی پرهیجان و جاهطلب است. او که در برزیل زندگی و ثروت زیادی داشته،برای تصاحب نیروی کار ارزان راهی گینه در آفریقاست تا بتواند بردههای زیادی را به سرزمینهای نوبنیاد قاره آمریکا بکشاند و با فروش آنها برافزوده مادی خود بیفزاید.
استان سمنان
نمایش «راز شکست فاتحان» به نویسندگی اکبر یادگاری و کارگردانی محمدعلی دانشگر از سمنان
نگاهی روانکاوانه و فلسفی به زندگی و مرگاندیشی و رؤیا دارد که در نمایش مرد و زن و نظامی را میبینیم که در رؤیا خود با آنچه در جنگ پسازآن و قبل از آن بوده درگیرند و زندگی خود را بارها از تولد تا مرگ مرور میکنند
نمایش «ماشین نشینها» نوشته علی خودسیانی و کارگردانی حسن سرچاهی از شاهرود
نمایش «ماشیننشینها» داستان زنی آشفته را روایت میکند که خیال و واقعیت زندگیاش آمیخته با بیم و امید بودن و نبودن مردش است. زن حالا زیر سایه اعتقاداتش نیز دست به دامان باورهای مذهبیاش تنها یک التماس دارد:«یا امام رضا من هیچی ازت نمیخوام،فقط شوهرم رو بهم برگردون…»
استان سیستان و بلوچستان
نمایش «تو را از من گرفتی» نوشته اکبر صادقی و کارگردانی مرتضی مودی از زاهدان
«تو را از من گرفتی»،کالبدشکافی یک اتفاق در دل نوشته یک نویسنده توسط کاراکترهای خلقشدهی داستانش است و بلاتکلیف ماندن این داستان در انتها…
استان فارس
نمایش «۱۲۳۵» به نویسندگی و کارگردانی امیر نصیری از کازرون
در خلاصهی نمایش میخوانیم:پرندی مظنون پرونده ایست که این ظن او را به اتاق بازجویی شماره ۱۲۳۵ کشانده تا با سرگرد ادوارد هلیدی که بازپرس پروندهٔ مذکور است روبرو شود. سرگرد که سعی دارد برندی را مقصر بداند و مظنونیت او را به مجرمیت تبدیل کند،میخواهد مشخص کند که برندی حین رسیدن مأموران داخل خانه بوده است و از طرفی برندی نیز منکر این قضیه میشود. دراینبین تنها مدرک حضور برندی در داخل یا بیرون خانهای که جرم در آن صورت گرفته،جاکفشی آن خانه است که برندی مظنون کنار آن دیدهشده است،ولی مشخص نیست جاکفشی داخل خانه بوده است یا بیرون. پس بحث بر سر مکآنجاکفشی تا جایی بالا میگیرد که…
نمایش «هملر بیژنی» به نویسندگی یوسف شکوهی و کارگردانی آژمان بیژنی نسب از فسا
هملر توسط روح پدرش میفهمد که او طی توطئهای کشته شده است. عمو و مادرش در این قضیه نقش داشتهاند هملر آشفته شده و در پی اثبات این قضیه است تا اینکه بهوسیله گروهی انگلیسی،تئاتری را در ایل ترتیب میدهد و در آن نحوه کشتهشدن پدرش را به همه مردم ایل نشان میدهد ببراس عموی هملر در تکاپویی مستمر برای قتل هملر نقشه میکشد. این نمایش نوزده بازیگر دارد.
استان قزوین
نمایش «پروانه الجزایری» به نویسندگی پیام لاریان و کارگردانی سعید شیخی از قزوین
در نمایش «پروانه الجزایری» هفت بازیگر حضور دارند؛ در مهمانی خداحافظی فؤاد که در ویلایی در جیرود برگزار میشود دوستان جمع هستند. فصل زمستان است؛ بارش برف و سرما باعث قطع گاز شده است. در این ویلا روابط دوستانی که حضور دارند مورد کنکاش قرار میگیرد.
نمایش «زندگی سگ مرده» به نویسندگی و کارگردانی مرتضی نجفی از قزوین
در خلاصه این نمایش که با حضور یازده بازیگر اجرا میشود،آمده است:دکترها آقا را جواب کردهاند. بچهها قرار میگذارند هرکدام دو روز آقابزرگ را نگه دارند. آقابزرگ بین رفتن به آن دنیا و ماندن در این دنیا مردد است.
استان قم
نمایش «پچ پچههای پشت خط نبرد» به نویسندگی علیرضا نادری و کارگردانی محمدرضا خسروشاهی از قم
در این نمایشنامه بهمرور زندگی و خاطرات چند سرباز پرداخته میشود و البته مرور واقعی از آن دوران و آدمهایی با نسبتهای متفاوت مذهبی و سیاسی در کنار هم است که در دفاع از آبوخاک میهن میجنگند.
نمایش «زبان تمشکهای وحشی» به نویسندگی نغمه ثمینی و کارگردانی سیدعلی هاشمی از قم
این نمایش داستان طلاق است:زنوشوهری در راه شمال هستند تا مدارک خود را از مادرزن در شهری در شمال بگیرند و از هم جدا شوند. در طول مسیر آنها در سالهای زندگیشان به عقب و جلو میروند گویی به دنبال واکاوی دلایل طلاق هستند. پسر عجیبی – که نمیدانیم کیست- در مقام راوی،داستان آنها را برای ما روایت میکند و در تلاش است که آنها بههیچوجه در جاده نمانند و شب را در هتل بابل نگذرانند.
جزیره قشم
نمایش «افسانه» به نویسندگی و کارگردانی رسول رنجبر از قشم
در این نمایش قصهیک زن و مرد را دنبال میکنیم:برنا و همسرش بعد از فوت پدر برنا قصد مهاجرت دارند. آنها برای رفتن نیازمند مقداری پول هستند. از همین رو تنها راه چاره را جمعآوری پولهای ماندهای میدانند که در دفتر حساب مغازهی پدر برنا نوشته شده است.
استان کردستان
نمایش «سالخوردگی» به نویسندگی باقر سروش و کارگردانی یاسر هاشم زاده و کامران جباری از بیجار
سالخوردگی اقتباسی از داستان «لیر شاه» شکسپیر است که در این نمایش پادشاه به دنبال تقسیم دارایی خود در بین سه فرزند دخترش است اما پس از تقسیم دارایی مشکلاتی بین فرزندان و پدر به وقوع میپیوندد.
نمایش «شانتاژ» به نویسندگی سیاوش جدیدی و عمران مرادی و به کارگردانی عمران مرادی از سنندج
این قصه را در نمایش شانتاژ دنبال میکنیم:یک بازرس در جستجوی رئیس وارد بیمارستان میشود. در ملاقات با کارکنان متوجه میشود هیچکس از هویت رئیس اطلاع ندارد. بازرس پرسنل را وادار به اجرای نمایشی میکند(هفت نفر بمیرند و هفت نفر به سفر بروند)تا شاید رئیس که همان قاتل است با دیدن این صحنهها دچار عذاب وجدان شده و خود را معرفی کند. کارکنان نمایشهایی را اجرا میکنند که شبیه به تصورات بازرس نیست و از متنی به سراغ متنی دیگر میروند و خرده داستانهایی شکل میگیرد. رئیس یا قاتل،همان هملت است و بازرس این موضوع را در پایان به پرسنل میگوید و متوجه میشود همه او را میشناسند. کارکنان بیمارستان به بازرس پیشنهاد میکنند برای یافتن هملت به کتاب مراجعه کند. در پایان بازرس هم در بیمارستان ماندگار میشود.
استان کرمان
نمایش «خفت» به نویسندگی ابراهیم اسدی زیرآبادی و کارگردانی خودش از سیرجان
در خلاصه این اثر آمده است:مهندس «اینه ریس» یک کارخانه و از چهرهای معروف شهر در طی یک مهمانی خیره،توسط پسرش و جمعی از کارگران کارخانه رسوا و چهره ریاکارانهاش نمایان میشود
نمایش «چه کسی امیر را کشت» به نویسندگی محسن قائمی و کارگردانی وحید هیجینینژاد از کرمان
در خلاصهی این نمایش میخوانیم:کارخانهای تعطیل شده است و کارگرانی که سه ماه حقوق نگرفتهاند،چند روز است جلوی کارخانه تجمع کردهاند و اجازه عبور و مرور به کسی نمیدهند؛ در این میان وقت زایمان همسر سرایدار کارخانه فرامیرسد…
نمایش «بیستوهفت» به نویسندگی و کارگردانی مهدی آسمانی از جیرفت
این نمایش داستان یک دامپزشک است؛ کیوان دامپزشکی که عاشق تشریح کردن حیوانات است و زندگیاش در اتاق تشریح باغوحش خلاصهشده تا اینکه زنی به زندگی او پا میگذارد…
استان کرمانشاه
نمایش «بخنده گندم که رویای آرد» به نویسندگیمرتضی شاه کرم و کارگردانی مجتبی مرادی و فرانک وکیلی فرد از کرمانشاه
این نمایش در سه اپیزود داستان آدمهایی را نقل میکند که در جریان جنگ عزیزانی از دست دادند و همواره آن آسیب را با خود به دوش میکشند… این آدمها در خود میلولند و امروز برای ما بسیار غریبهاند…
نمایش «چالاوه» نوشته و نویسندگی و کارگردانی آرش منصوری از اسلامآباد غرب
این نمایش کاری از گروه «تیک» است و داستان دختری از دو دورۀ زمانی متفاوت را روایت میکند. جنازۀ دو دختر با لباسهایی متفاوت در چاهی پیدا میشود. از نویسندهای خواسته میشود تا داستانی درام از این موضوع بنویسد. او هر کدام از دو دختر را در داستان خود به دورۀ جنگ و حملۀ مغول نسبت میدهد. یکی در دوران جنگ و در راه خدمت به وطن شهید و دیگری در زمان حملۀ مغول با خیانت به وطن کشته شده است. حالا در چاهی گرد هم آمدهاند و نویسنده در حال گفتگو با آنهاست و…
استان کهگیلویه و بویراحمد
نمایش «خوابنامه ملیجکان» به نویسندگی مجید صدیقی و کارگردانی کوروش شمس از گچساران
خوابنامه ملیجکان تقلایی است برای مرور لحظههایی که نمیبایست بر تاریخ این سرزمین کهنسال میگذشت… صحنهی نمایش پر از خندههای تلخ و لحظههای گزندهی تاریخ است و بازیگران گروه نمایش با خود و شخصیتهایی که باید بسازند درگیر هستند و دراینبین پردههای از متن نمایشی را که باید بازی کنند،اجرا و تمرین میکنند تا آنجا که پشت پردهی دسیسههای مرگ امیرکبیر روشن میشود
نمایش «تو را از من گرفتی» به نویسندگی اکبر صادقی و کارگردانی بهنام خانبازی از ابهمئی
داستان حول محور زندگی نویسنده و قصهای که در حال نوشتنش است روایت میشود قصهای که نویسنده در حال نوشتن آن است برمیگردد به یک تصادف که باعث شده علیرضا و دوستش مجبور به زندگی در کنار همدیگر شوند تا اینکه….
استان گیلان
نمایش «خلیج خوکها» به نویسندگی و کارگردان رضا جوینده از رشت
سه ماه از کودتای پینوشه در شیلی میگذرد،چپها دیگر قدرت سابق را ندارند،در شهری مرزی بنام آریکا سه چریک بهنامهای ماریا و رنه و هلن دستور دارند که سفیر آمریکا را که به آن شهر ورود کرده و قرار است در مراسمی شرکت کند را ترور کنند،مأموریت انجامشده و سه چریک به خانه امن سازمان میروند و منتظر دستورات بعدی و اعزام به کوبا میشوند و…….
نمایش «سیا ریحون» به نویسندگی حمید ابراهیمی و کارگردانی رضا عباسی از رشت
در مورد فردی خیالی است که همراه میرزاکوچکخان بوده و بهنوعی اوضاعواحوال سال ۱۳۰۰ را بررسی کرده است. در این نمایشنامه شخصیتی به نام «آگول» وجود دارد که با خان مشغول مبارزه است،چون خان زمینهای او را تصاحب کرده است در نمایش «سیا ریحون» تینا داوودی،رسام عباسی،سعیده صدیقی،آرمین نیکپور،نیما نعمتی،احسان بصیر،پریناز عاشوری،آوا پورصفر،آیناز کوششی،ماهان محمدیان،الناز اسماعیلی و مبینا ابراهیمزاده ایفای نقش میکنند.
استان گلستان
نمایش «رعنا و توتفرنگیهای وحشی» به نویسندگی و کارگردانی حمید مصدق از گرگان
در خلاصه داستان این اثر آمده است:سه نوجوان به دلایل مختلف و خلافهای متفاوت در کانون اصلاح و تربیت دوران محکومیت خود را میگذرانند. سه دختر(خواهر،وکیل و خبرنگار)در پی حل مشکلات آنها هستند. سرنوشت این آدمها طی حادثهای و بهگونهای بهم گره میخورد…
نمایش «بروخا» به نویسندگی به نویسندگی و کارگردانی رضا پورترابزاده از گرگان
بروخا اقتباسی است از نمایشنامه خانه برناردا آلبا نوشته فدریکو گارسیا لورکا،بروخا داستان خانهای است که توسط مادر خانه(برناردا)برای دختران او تبدیل به زندان میشود و با سنتهای اشتباه و خرافه،زندگی را برای آنها سخت میکند و در انتها باعث ایجاد تراژدی اصلی میگردد…
استان مازندران
نمایش «سرخ اُو» به نویسندگی و کارگردانی مهیار هزارجریبی از بهشهر
«سرخ او»،روایت داستانی از آبگیری یک سد است؛ فرهاد و خسرو دو دوست صمیمی هستند که هرکدام به هر علتی به جبهه آمدهاند. فرهاد اهل مازندران و خسرو اهل ملایر است. این دو رزمنده که جزءِ غواصان شرکتکننده در عملیات کربلای 4 هستند، قرار است به اروند بزنند. خسرو دچار تردید میشود و وارد اروند نمیشود، فرهاد برای آنکه شناخته نشود پلاکش را به خسرو میدهد. کمی بعد براثر انفجار خسرو و فرهاد به شهادت میرسند. جسد فرهاد بهعنوان شهید گمنام و جسد خسرو به اسم فرهاد به یکی از روستاهای گیلان فرستاده میشود. بعد از سالها سدی بر یکی از رودهای مازندران زده شده و مهندس همه روستا را خالی کرده است تا سد را آبگیری کند؛ اما «حوا» مادر فرهاد حاضر نیست مزار فرزندش جابجا شود و از طرفی خودش هم نمیخواهد روستا را ترک کند. «گلنسا» همسر فرهاد حوا را راضی میکند تا مزار پسرش منتقل شود.
نمایش «ترسولرز» به نویسندگی مریم زرینی و کارگردانی مجید شعاعی از آمل
نمایش «ترسولرز» با نقشآفرینی پنج بازیگر،دربارهی زنی است که از مادر پیر و ازکارافتادهاش نگهداری میکند و از فرط تنهایی و نیاز مالی تن به ازدواج با پسر معتاد صاحبخانه میدهد و بهناچار مجبور به تحمل مصائبی سخت و خشن همچون سقطجنین و ضرب و شتم توسط همسرش قرار میگیرد.
استان مرکزی
نمایش «نادر» به نویسندگی افق ایرجی و محسن ایرجی و به کارگردانی افق ایرجی از اراک
«نادر»،قصهی نادر است؛ نادرشاه،پادشاه ایران؛ او چند وقتی است که به پسر خود رضا قلی بدگمان شده و چندین بار خواب او را میبیند که میخواهد علیه نادر توطئه کند.
نمایش «عقل مادرزاد» به نویسندگی و کارگردانی رامین علیزاده از خمین
در این نمایش بیستودو بازیگر ایفای نقش میکنند و در خلاصهی آن آمده است:آنها باید قدر فرصتی که دارند را بدانند،قدر حضور. باید به ارزشهایشان پایبند باشند،باید خیالی بخوابند و اعتراض نکنند،اما شماره ۳۵ میخواهد آنجا را ترک کند چون نمیتواند اثر هنری خوبی باشد،ضد ریتم است و ناهماهنگ. او نمیتواند خیالی بخوابد چون چیزهایی را فهمیده است،از پرندهها و از تابلو،او میگوید تابلویی در کار نیست. او نمیتواند یک راز مهم را در خود نگه دارد،پس به همه میگوید که یک پرنده دارد. او سعی میکند اشتباهش را جبران کند. هیچ پرندهی زندهای آن بیرون نیست که من بخوام دیده باشمش و الان تو کولهام نگهش دارم. همهی پرندههای جهان مردهاند.
استان هرمزگان
نمایش «قربانگاه» به نویسندگی عمادالدین رجبلو و کارگردانی رضا آزاد دریایی از بندرعباس
در خلاصه این نمایش آمده است:در آسایشگاه سربازان همهی اتفاقات یک از جشن پتو شروع میشود… در نمایش قربانگاه،هشت بازیگر به ایفای نقش میپردازند.
نمایش «دکتر دوالپا» به نویسندگی و کارگردانی مهران محمود زاده از حاجیآباد
نمایش «دکتر دوالپا» روایتگر شهری خلوت و تنهایی و روزمرگی افراد است. داستان انسانهایی است که هرکدام به مدت سه شب، همزمان، با فردی به همین نام همبازی و همصحبت شدهاند. در شب پیش رو در اسکلهی متروکی که «اجکس» بساط نان پزی دارد و «دوال پا» شبها را آنجا میگذراند، افراد طبق قراری که با وی داشتند به آنجا میآیند و …
استان همدان
نمایش «بیوقفه یاغی» به نویسندگی و کارگردانی سجاد طهماسبی از تویسرکان
این نمایش داستان زنی است که اشتباهاتش را علت مرگ برادرش میداند و وارد دنیای توهم میشود که این موضوع اتفاقاتی را در مسیر داستان رقم میزند که در پایان به یک ماجرای بزرگ منجر میشود. نرگس خاکار،حسین نانکلی،سجاد باقری،صبا مالمیر،جواد بیات،امید فقیری،فاطمه تشکینی،علیرضا رضینی،فاطمه عبدالمالکی و ابوالفضل فتحی بازیگران این نمایش هستند.
نمایش «بساوایی» به نویسندگی سعید حسین پور و کارگردانی سعید حسین پور و بهرام حاجعلی از ملایر
در خلاصهی این نمایش میخوانیم:این قصهی اون دو نفره. آقای اتفاقی بزرگ و ندیدهی دختریش. سرنوشت مشترک این دو نفر کوریه. وقتی خیاطباشی،با یکی از زنای حرمسرا رو هم میریزه،چشماشو در میارن و مجبورش میکنن تا سوزن بزنه و قیچی کنه و لباس بدوزه. تنها چیزی که براش میمونه،دستاشه. لامسه. این روزا بهش میگن بساوایی. باکلاس تره. ندیدهی دختریش که اسمی ازش نمیبریم،چون خودش خواسته که گمنام بمونه،یه قصهی اساطیری در دوران معاصره. پسری که از فراق یار و از شدت عشق،چشمای خودشو در میاره. این قصهی اون دو نفره. آقای اتفاقی بزرگ و ندیدهی دختریش.
استان یزد
نمایش «به طعم قهوه» به نویسندگی علیرضا کلاهچیان و کارگردانی صادق نصیری از یزد
داستان در شرایط ذهنی دو خانواده میگذرد که در یکخانه دوطبقه زندگی میکنند. مرد در یک حادثهای پاهای خود را ازدستداده و خانهنشین شده و نانآور خانه همسر است لذا بر سر این موضوع اختلافاتی نیز دارند. صاحبخانه که زنی ارمنی و تنها است سالها پیش همسرش او را ترک کرده و گربهای دارد به نام آلبرت که او نیز گمشده و نگرانیهای او را زیاد کرده است. هر دو خانواده کمبودهای خود را در تخیل و تصورات واهی جستجو میکنند که این تخیلات در ذهن آنها تجسم مییابد…
نمایش «قند خون» به نویسندگی لیلی عاج و کارگردانی زمان ارکمان از یزد
در «قند خون» این داستان را دنبال میکنیم:کارخانه قند به دلیل خصوصیسازی تعطیل میگردد و زندگی کاراکترهای نمایش را تحت تاثیر قرار میدهد…
منطقه آزاد اروند
نمایش «پرواز به تاریکی» به نویسندگی افشین هاشمی و کارگردانی وفا رشیدی و فربد ندایی فر از آبادان
این نمایش داستان پریزاد است؛ افسرده از مرگ شوهر سیاستمدار و عاشقپیشهاش که دوست شاه در دوره دانشجویی بوده اما طرفدار مصدق و مخالف شاه و اعتقاد دارد که فرزاد اعدام انقلابی شده است شاه از پریزاد خواستگاری کرده اما او همچنان به فکر فرزاد است و جواب رد میدهد؛ و هرسال به فکر خودکشی است.
نمایش «فصلی برای شکستن استخوانها» به نویسندگی پژمان مهراب پور و آمنه حسینی و به کارگردانی پژمان مهراب پور از خرمشهر
این نمایش داستان زنی است به نام فخریه؛ زنی که در دوران دفاع مقدس همسر خود را ازدستداده به دنبال استخوانهای همسرش وارد اتفاقهایی عجیب میشود…
|گزارش از: سودابه زیارتی