در این برنامه که به مناسبت سالروز تولد عباس کیارستمی تدارک دیده شده بود ابتدا فیلم باد مارا خواهد برد به نمایش درآمد و سپس جلسه تحلیل و پرسش و با حضور فریبرز آهنین و مازیار چشمهعلایی برگزار شد.
مازیار چشمه علایی کارشناس و منتقد سینما در ابتدای صحبتهای خود گفت: «باد ما را خواهد برد محصول سال 1378 و در کارنامه کیارستمی در امتداد فیلمهایی مثل زندگی و دیگر هیچ، «زیر درختان زیتون» و «طعم گیلاس» جزو دوران طلایی کارنامه کیارستمی محسوب می شود. چیزی که در فیلم بسیار مهم است این است که کیارستمی میخواهد با نشان ندادن، نشان دهد. شما شخصیت هایی در فیلم نمی بینید و فقط صدای آن ها را می شنوید یا از دور شمایلی می بینید اما در روند فیلم بسیار مهم هستند. از همکاران او که فقط صدای آنها را می شنویم یا از دور تنها شمایلی از آن ها را می بینیم، از خود پیرزن، از چاه کن. فیلم سرشتی فیزیکی دارد اما در عین حال جنبهی غیرمادی و معنوی هم دارد. برخی شخصیتها را نمیبینیم اما احساسشان میکنیم. این نشان میدهد که بودن بدونِ بودن هم ممکن است. گمان میکنم این درونمایهی اصلیِ فیلم باشد.»
در ادامه فریبرز آهنین عنوان کرد: «تضاد یکی از بسترهای اصلی این کار است. در پلان انتهایی رودخانه جاری که استخوانی در بستر آن حرکت میکند؛ رودخانه جاری نماد زندگی هست و بزها در کنار آن مشغول علف خوردن هستند و زندگی در جریان است و حال استخوانی که اگر نماد مرگ باشد در دل این رودخانه حرکت میکند؛ اینجا اتفاقی میافتد، این استخوانی که به داخل رودخانه میافتد و به حرکت در میآید دیگر انگار آن مرگ نیست. در واقع آن معنای اول کنار میرود که رودخانه زندگی باشد و استخوان مرگ. در این لحظه به یک آمیختگی بین مرگ و زندگی میرسیم. به نوعی انگار این آمیختگی ارزشمند و دارای اهمیت است. من اینجا خود کاراکتر را بخش اعظمش را وام گرفته از خود کیارستمی میدانم و شاید به همین دلیل است که کارهای از این دست او اینقدر با مخاطب ارتباط برقرار میکند. کیارستمی در «طعم گیلاس» بخش اعظمی از کاراکتر خودش است، در «زیر درختان زیتون» خودش است. در اینجا هم همین طور…»
بخش پایانی جلسه نیز به پرسش و پاسخ مخاطبین اختصاص یافت و آنها دیدگاهها و نقطه نظرات خود درباره فیلم را بیان کردند.