به گزارش خبرنگار سینمایی نیوز، “محمد علی یزدان پرست” درباره موضوع فیلم گفت: مستند “پس از ۲۲ سال” درباره زندگی و رشادت های “اسدالله بربری” متولد روستای “راوَنج” دلیجان در استان مرکزی است و علی رغم اینکه از متبحرترین و مهم ترین خلبانانی است که نیروی هوایی به خود دیده است و استاد خلبانِ مطرحی همچون شهید ” عباس دوران” بوده اما متاسفانه شناخته شده نیست.
او ادامه داد: البته به این دلیل هم می تواند باشد که ایشان ۱۸ روز پس از آغاز جنگ، در عملیات “اَشتَر ۲۲” بمباران هوایی پایگاه موصل با دو هواپیمای f5e همراه با شهید “ابراهیم دل حامد” به شهادت می رسند. تنها عملیات هوایی دفاع مقدس است که هیچ خبری از اتفاقات آن در دسترس نیست.
او افزود: رادارها در عملیات و همچنین گفتگوی خلبان و پایگاه با برج مراقبت قطع می شود. عده ای می گویند ایشان اِجکت کردند و اسیر شدند و عده ای دیگر هم می گویند هواپیمای شان روی آسمان منهدم شده است. داستان فیلم ما هم تقریبا حول این محور می گردد که چگونه است که ایشان برای این عملیات انتخاب شده است. یک دلیل آن این است که برای اینکه هواپیما در رادار دشمن قرار نگیرد، بایستی در ارتفاع پایین پرواز می کرد و او از معروف ترین خلبانانی است که در ارتفاع خیلی پایین می توانست پرواز کند. معروف است در مورد او که گفته می شود گاهی آنقدر در بین دره ها پایین پرواز می کرد که قریب به نیم ساعت حتی آسمان در حین پرواز دیده نمی شد.
وی در همین ارتباط گفت: نکته ای در این بین هست و آن اینکه وقتی پیکر ایشان در مرداد ۸۲ به میهن باز می گردد، پیش از دفن شدن در قطعه نیروی هوایی بهشت زهرا (س)، فرزند ایشان که پزشک است وقتی استخوان های ساق پا را معاینه می کنند می گوید که اثر شکستگی مشاهده شده است و نتیجه می گیرد که ابتدا اسیر و شکنجه شده اند و سپس به فیض شهادت نائل آمدند. اگر هواپیما در آسمان مورد اصابت قرار گرفته باشد باید این ها پودر می شدند و چیزی از ایشان باقی نمی ماند.
او افزود: مسئله حاد دیگری که ما نتوانستیم به آن بپردازیم این هست که اجساد ۷ شهید خلبان از جمله شهیدان “اسدالله بربری”، “ابراهیم دل حامد” و “عباس دوران” در قبرستان نینوا کنار هم دفن شدند با اینکه هرکدام در یک گوشه ای از عراق مفقودالاثر شده بودند. بعد از سقوط صدام است که پیکر ایشان به وطن باز می گردد.
وی در مورد نامگذاری این فیلم گفت: از آن جایی که پیکر ایشان بعد از “۲۲سال” به میهن باز می گردد به همین خاطر این عنوان را برگزیدیم. من از ساخت فیلمی شعاری و پروپاگاندا پرهیز داشتم و سعی کردم فیلمی راجع به یک قهرمان بسازم. شهید “اسدالله بربری” در ۳ مرحله مهم از زندگی اش حضور نداشته و در عملیات هوایی بوده است. یکی شب جشن نامزدی اش، دیگری موقع جشن عقدش و دو دیگر شب تولد اولین فرزندش.
او یادآور شد: شب نامزدی ایشان در سال 1350 مصادف با عملیات آزادسازی تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی است و به پایگاه فراخوانده و به عملیات اعزام می شوند با اینکه مهمان ها در منزل بودند. در شب عقد هم ماشین عروس جوش می آورد و ایشان همسر خود را به منزل می فرستند تا فکری به حال خودرو کنند اما آنقدر تعمیرات طولانی می شود که عقد را بدون حضور “اسدالله” جاری می کنند. در شب تولد فرزندِ پسرِ ایشان “فَربُد”، این ها در پایگاه بوشهر بودند و برای همین به تهران می آیند اما “فَربُد” یک روز دیر به دنیا می آید و مرخصی “اسد” تمام می شود ولی می گوید بوشهر گرم است و دلم راضی نمی شود که من اینجا در هوای خنک باشم و بقیه ی همرزمانم در گرما به سر ببرند و به همین خاطر به پایگاه هوایی بوشهر باز می گردد و در هنگام تولدِ فرزندشان حضور ندارد.
وی در خصوص علت پرداختن به این سوژه گفت: من در سفری از اصفهان به کاشان می رفتم و تندیس شهید “بربری” را در ابتدای ورودی شهر دلیجان دیدم و برای من جالب بود که از یک شهر کوچک و صنعتی، چنین قهرمانی به کشور و جهان معرفی شده است. به همین خاطر تصمیم به ساخت گرفتم که تا سال ۹۸ کسی زیر بار بودجه نمی رفت.
او اضافه کرد: برخی از صحنه های مهم را باید بازسازی می کردیم و این هزینه داشت. برخی لحظات، جزء نادرترین اتفاقات جنگ های هوایی است. پروتکلِ “دیفیت” کردنِ موشک “سام6” اجکت است و خلبان های این هواپیما موظف هستند وقتی موشک های حرارتی به سمت آن ها شلیک می شوند اِجِکت کنند. اما “شهید بربری” اجکت نمی کند و دیفیت می کند. حتی یک روز قبل از عملیات موصل که منجر به شهادت ایشان می شود، پزشک پایگاه به او برگه “گِرَندی” می دهد که نباید پرواز کند چون به لحاظ روحی آن آمادگی دیده نمی شود. یکی از دوستان این شهید تعریف می کند اسد وقتی از درمانگاه بیرون می آید برگه را پاره می کند و می اندازد دور و می گوید من ۱۰ سال است که دارم حقوق می گیرم تا چنین روزی بجنگم و اگر پرواز نکنم خیلی ها فکر می کنند می خواهم از جنگ فرار کنم.
او گفت: حال، جذاب کردن فیلم به بازسازی همین صحنه ها بود که حتی برای اَبَر پروژه های سینمایی نیز امکان پذیر نیست. به همین خاطر من دست به دامان انیمیشن شدم و با جزئی ترین اِلِمان ها این سکانس ها را تصویربرداری کردیم. ما در پایگاه هوایی بوشهر و پایگاه هوایی تبریز و فضای این دو شهر و تهران و روستای “راوَنج” دلیجان فیلمبرداری کردیم.
وی در مورد ویژگی خاص ساختاری و محتوایی این فیلم که می تواند توسط داوران دیده شود تصریح ساخت: این مهم ترین ویژگی، یکی ساخت عملیات های هوایی با انیمیشن است که با جزئی ترین کارها صورت گرفته است و بازخوردهای خوبی از مخاطبان گرفتم و دیگری، نوع روایت خاصی هست که از زندگی یک شهید نشان دادیم. شخصیت دسترسی را نشان دادم که روستازاده بوده و گله داری می کرده و آدم معمولی بوده است.
او به چالش هایی که در حین ساخت این مستند با آن روبرو بود اشاره کرد و گفت: مهم ترین چالش، بودجه بود. زمانی از خستگی، این پروژه را کنار گذاشتم. روزی خانم “شایانی” همسر “اسدالله” به من جمله ای گفتند که من را به ادامه راه ترغیب کردند و تمام تلاش ام را کردم که این فیلم ساخته و حتی المقدور دیده شود. ایشان فرمودند: می دانید چرا خیلی از شاگردانِ خلبانیِ اسد شناخته شده اند اما اسد که استاد ایشان بوده شناخته شده نیست؟ برای آنکه اسد برادر نداشت و کسی نبود که او را معرفی کند و تو بیا و برای اسد برادری کن.
وی خاطرنشان ساخت: جا دارد از زحمات جناب “سرهنگ تندرو” مدیر کل روابط عمومی ارتش قدردانی کنم که بسیار در جریان تولید این فیلم به من کمک کردند و اگر ایشان نبودند این اثر تولید نمی شد.
وی در مورد جای خالی چنین مستندهایی خاطرنشان ساخت: این جشنواره، آئینه تمام نمای سینمای ایران است. شما ببینید چقدر تعداد کمی فیلم از معرفی قهرمان های کشور اینجا حضور دارد. آن هایی که با هزینه ی شخصی ساخته شده اند را کنار بگذارید، مسئولین کدام بودجه درست را برای حمایت از این سینما اختصاص دادند.
او کمبودهای سینمای مستند را چنین بر شمرد: ما مستندسازانِ کاربلد زیاد داریم و مدیران فرهنگی نیز به تازگی دارند فیلم ها و سینمای مستند را می بینند و جدی می گیرند اما هنوز که هنوز هست بودجه سریال های عظیمی که برای سریال ها هزینه می شود و آن چنان تاثیری ندارد را نمی توان با بودجه کم فیلم های مستند که می توانند اثرگذاری چند برابری آن هم با معرفی قهرمانان ملی داشته باشند، قابل مقایسه دانست.
این مستندساز درباره برگزاری جشنواره سینما حقیقت و تاثیر آن بر فیلمسازان جوان گفت: من پنجمین دوره ای است که این افتخار را داشتم در جشنواره سینما حقیقت حضور داشته باشم که معتبر ترین جشنواره مستند در ایران و منطقه و یکی از معتبر ترین ها در جهان است و در آن نامزد هم شدم و از آن جایزه هم گرفتم. اگر وسعت دید کمی بیشتر شود و فیلم های مستند دیگری هم بتوانند وارد جشنواره شوند بسیار خوب است.
او همچنین درباره بخش آنلاین جشنواره گفت: آنلاین شدن جشنواره خیلی به دیده شدن فیلم های مستندِ بچه ها کمک کرد. من خودم ۲ سال پیش فیلمی به نام “خانه سنگی” داشتم که بعد از تماشای آنلاین آن، پیشنهادات بسیاری به من برای سفارش ساخت مستند شد و شرایط کاری من را متفاوت کرد. امیدوارم وسعت این قضیه بیشتر شود. همچنین تا قبل از پارسال، هیچ جایی وجود نداشت که علاقه مندان سینمای مستند در شهرستان ها، ایام جشنواره بتوانند فیلم ها را مشاهده کنند و این دغدغه ای بزرگ بود که خوشبختانه رفع شد. من آماری دیدم که تعداد تماشاگران ۱۰۰ تا ۱۵۰ برابر بیشتر شده است.
کارگردان “خانه سنگی” در مورد تاثیر سینمای شهید آوینی گفت: من چندی قبل سفارش ساخت یک مستندی را گرفتم و برای تصویربرداری از مانور ارتش در خوزستان حضور پیدا کردم. آنجا منِ کارگردان که یک دوربین هم در دست داشتم، با اولین گازی که منفجر شد، دوربین را رها کردم و پا به فرار گذاشتم. اینجاست که تفاوت آوینی با منِ نوعی مشخص می شود. کمتر کسی جرات می کرد در خط مقدم جبهه تصویر بگیرد. کار شهید آوینی حتی در جهان یگانه است و نمونه آن را در جنگ ویتنام و جنگ جهانی اول و دوم هم نمی بینید.
او در پایان تاکید کرد: من در طی ۱۵ سال کار، ۱۶ فیلم ساختم که ۸ تای آن ها در حوزه انقلاب و دفاع مقدس بوده است. هر چند خودم آن روزها را ندیدم. معتقدم همچنان موضوعاتی وجود دارد که می تواند حتی جوان هایی را که از این مسائل گریزان هستند به خود جذب کند. قصه های عبرت آموزی هست که نگفتن آن ها چه بسا روزی به تفکرات و آرمان های انقلابی آسیب می زند. خیلی جالب است برای تان بگویم من همزمان ۲ پروژه کودکی امام تا ۲۰ سالگی، و کودکی و اوایل زندگی بنی صدر را دارم می سازم. در این ۲ سال آنقدر که برای ساخت فیلم راجع به امام (ره) جلوی فیلم من را گرفتند، مانع ساخت فیلم ابوالحسن بنی صدر نشدند و خیلی هم همکاری کردند. این برخورد و مقاومت مدیران فرهنگی در مورد ساخت فیلم امام (ره) و از آن طرف کمک های فراوان شان در ساخت فیلم بنی صدر خیلی برای من عجیب است. دیگران باید جواب بدهند. ما اگر قهرمان های مان را معرفی نکنیم، آن وقت “بتمن” و “اسپایدر من” الگوی آن ها می شود. حتی همین پرستارها و کادر درمان که چه ها کردند تا فاجعه انسانی کرونا کمرنگ شود را باید معرفی کنیم. همین جا هم این خبر داغ داغ را به شما بدهم که فیلم مستند “پس از ۲۲ سال” در جشنواره ملی فیلم فانوس که اختصاص به فیلم های دفاع مقدسی دارد در مشهد برگزیده نخست شده است که من بعد از گفت و گو با شما امشب عازم مشهد هستم.
پانزدهمین جشنواره سینما حقیقت ۱۸ تا ۲۵ آذرماه به دبیری محمد حمیدی مقدم در حال برگزاری است.
| گزارش و گفت و گو از: تورج اردشیری نیا
| عکس از: الهام سادات روئین تن