سینمایی نیوز، محمدرضا دلیر* – یوسف دامپزشک موفق و متعهدی است که در یک روستا زندگی می کند. ماجرای فیلم، حول محور گم شدن دختر یکی از دوستان یوسف می چرخد که نامش خورشید است . مشخص نیست برای خورشید دقیقا چه اتفاقی افتاده است، همه اعضای روستا دلسوزانه به دنبال او می گردند تا اینکه راز پنهانی برملا می شود.
«برف آخر» ژانر ماجراجویی و درام دارد. سیگار کشیدن های پی در پی، فحاشی و الفاظ رکیکی که از شدت خشم گاهی بر زبان اعضای روستا جاری می شود از ناهنجاری های این اثر به شمار می رود. نمایش جنازه و مکالماتی که در آن مرگ یک انسان تصویر سازی می شود می تواند ترس را به کودک منتقل کرده و جنبه خشن داشته باشد. فیلم ریتم کندی دارد و مخاطب را آنچنان همراه نمی کند.
مردمان روستا انسان های مهربان و ساده دلی هستند و نیز یوسف، به عنوان یک متخصص، تعهد را به نمایش می گذارد. مذمت سنت های غلطی مانند کودک همسری و ازدواج های اجباری از جمله مصادیق مثبت اثر می باشد. پدرخورشید به دلیل تعصب زیادی که دارد، زمانی که احساس کند کسی سعی در بی آبرو کردن او دارد، فحاشی می کند و زد و خورد به وجود می آورد. در چند سکانس دیگر بین اهالی درگیری بوجود می آید و آن ها بر سر یکدیگر فریاد می زنند. یوسف به گرگها شلیک می کند و سعی می کند آنها را از بین ببرد. خورشید در یک خانواده سنتی تربیت شده است. او برای فرار از ازدواج اجباری، سعی می کند با پسر جوانی از روستا دست به فرار بزند.
استعمال دخانیات ، فحاشی و نمایش خلوت بین یک خانم و آقای جوان از ناهنجاری هایی است که باید هنگام تماشای این اثر در نظر داشت.
«برف آخر» در ژانر اجتماعی و خانوادگی تولید شده و روایتی از روزهای تکراری زندگی یک دامپزشک است. این اثر در دوران زمهریر شمال کشور فیلمبرداری شده و مملو از صحنه های برفی و بکر زمستانه است.
اساسا در سینمای مدرن، برخلاف سینمای کلاسیک، ما با فیلمنامه پر حادثه و پر فراز و نشیب روبرو نیستیم و این فیلمساز است که با تمرکز بر روی شخصیت ها و موقعیت های خاصی که کاراکتر اصلی در آن قرار دارد، تماشاگر را با دنیای ذهنی و درونی او آشنا می سازد.
در «برف آخر» کارگردان هم با بکارگیری مظاهر سینمای مدرن نظیر قابهای مینی مال، اکستریم شات های پیاپی، ریتم کند، داستان یک خط مرکزی و تحت تاثیر فیلمسازانی همچون عباس کیارستمی، می کوشد مارا با شخصیت اصلی خود که یک دامپزشک است بیشتر آشنا کند. اما به نظر می رسد در این مسیر ناکام می ماند و نمی تواند دغدغه های شخصیت اصلی اش را به تماشاگر منتقل نماید و موقعیت ویژه و فضایی که در آن قرار دارد را نمی تواند به شکل ملموس برای مخاطب آشکار سازد.
داستانک های فرعی همچون گم شدن دختر، طلاق گرفتن همسر دکتر، ماجرای آتش سوزی، رابطه عاشقانه و نیم بند دکتر و زن مدافع محیط زیست، تنها می توانند زمان فیلم را به ۱۲۰ دقیقه طولانی و کسالت بار نزدیک کنند. داستانک گم شدن دختر و نکته ای که بنظر می رسد اینست: هرچند حضورش بطور کلی از نظر دراماتیک و تماتیک توجیه پذیر است اما به نظر می رسد بیش از حد قابلیت دراماتیکش در فیلم حضور دارد.
«برف آخر» یک فیلم جشنواره ای است. با قاب بندی های وسواس گونه و تمیز و اجرای با کیفیت. فیلم اما قصه ای لاغر دارد و ضعف کار دقیقا در همین جاست. فیلمساز تلاش می کند تمرکز خود را روی تکنیک های کارگردانی بگذارد و از شکل گیری هسته اصلی داستان و درام قصه غافل می شود.
در عین حال از نکات مثبت فیلم می توان به دورشدن از تم نخ نمای زندگی فقیرانه روستایی اشاره کرد. فیلم زندگی یک دامپزشک تحصیل کرده را نشان می دهد که می خواهد کار درست را انجام دهد. در کنار مناظر زیبا، بارقه هایی از جذابیت شهری و مدرن دیده می شود؛ آنجا که امین حیایی اسلحه به دست در دل جنگل به شکار می پردازد. شخصیت پردازی کاراکتر یوسف با بازی امین حیایی هم به نوعی فاصله گیری از شخصیت سازی های رایج و کلیشه ای است.
«برف آخر» ملهم از آثار نوری بیگله جیلان مانند خواب زمستانی یا روزی روزگاری در آناتولی است که به نظر می رسد با تقبيح زندگی سنتی از طریق عناصر مردسالارانه و محدودیت زن ها و رنج و مرگی که شامل همه آنها می شود از طریق کاراکترهایی که به شدت به فیلم های فوق شبیه است سعی در ارائه یک درام خانوادگی تاثیر گذار دارد با این وجود در این راه، کند و بدون ریتم حرکت می کند و ناکام می ماند!
در پایان باید گفت «برف آخر» اثری هنری و متفاوت است که با پرداختن به مسایل اجتماعی و محیط زیستی، دغدغه ارزشمندی دارد. این فیلم با بازی های درخشان و فضاسازی های تاثیر گذار، مخاطب را به تامل درباره تاثیر رفتار انسان بر طبیعت و روابط انسانی فرا می خواند. اما در عین حال، کندی روایت و فقدان تعلیق و گره های پیش بینی شده و استفاده محدود از موسیقی می تواند برای مخاطبان چالش برانگیز باشد.
*منتقد سینما