به گزارش سینمایی نیوز و به نقل از روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، آیین اختتامیه هفدهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد، چهارشنبه (سوم بهمن ۱۴۰۳) با حضور سید عباس صالحی؛ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیران و مسئولان فرهنگی کشور، اهالی قلم و اصحاب فرهنگ، ادب و رسانه در تالار قلم کتابخانه ملی برگزار شد.
در این آیین بیانیه شورای علمی و داوران هفدهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد توسط مسعود کوثری؛ دبیر علمی این دوره از جایزه به شرح زیر قرائت شد:
بنام خدا
آیین اختتامیه هفدهمین جایزه ادبی جلال آلاحمد را در شرایطی برگزار میکنیم که نویسندگان بهعنوان وجدان آگاه جامعه، چشم به آینده دوخته و با نگاهی حساس و موشکافانه جنبهای از حیات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایران را کاویدهاند. اهل قلم این دیار، چه داستانی به نگارش در آورده، چه رخدادی را مستند ساخته، یا اثری در نقد ادبی به رشته تحریر در آوردهاند، همگی به ایرانی بهتر و سرزندهتر چشم داشتهاند؛ ایرانی که در یکی از پرتلاطمترین نقاط دنیا، قرار دارد. در چنین فضایی، نویسندگان مینویسند چون راهی جز نوشتن و سخن گفتن از ایران و جهانی که ایران را احاطه کرده، ندارند. نویسندگان مینویسند، چون تنها نوشتن است که میتواند جامعه ما را به سوی آیندهای بهتر سوق دهد. شورای علمی و داوران هفدمین جایزه ادبی جلال آلاحمد با سپاس از همه نویسندگانی که با آثار خود در این دور از جایزه شرکت کرده و بر قدر و قیمت آن افزودهاند و با قدردانی از وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر همکاران ایشان در معاونت فرهنگی و خانه کتاب و ادبیات ایران، گزارش خود را به شرح زیر تقدیم میدارد:
در مجموع ۲۵۶۵ اثر در چهار بخش داستان بلند و رمان، داستان کوتاه، مستندنگاری و نقد ادبی از سوی ناشران محترم و یا نویسندگان به قرار ذیل به دبیرخانه جایزه ارسال شدهاند:
– داستان بلند و رمان با ۱۲۶۵ اثر
– مجموعه داستان کوتاه با ۳۹۶ اثر
– مستندنگاری با ۷۴۹ اثر
– نقد ادبی با ۱۱۶ اثر
آثار یادشده در چهار بخش توسط داوران، نمایندگان شورای علمی و دبیر جایزه در چند مرحله داوری شده و بهترین آنها در نهایت بهعنوان آثار برگزیده یا شایسته تقدیر انتخاب شدهاند. شورای علمی و داوران چهار بخش ضمن همراهی و همدلی با نویسندگان گرانقدر، نکاتی را برای ارتقای آثار به همقطاران جوان خویش که آماده شرکت در این رقابت هستند، صمیمانه تقدیم میدارند:
• داستان کوتاه
– گرچه معدود مجموعههای داستان کوتاه با نگاهی ژرف به مصائب انسان امروز پرداختهاند، اغلب این آثار عاری از پشتوانه فلسفی هستند و بیشتر گرفتار نوعی روانشناسی عامه شدهاند.
– خوشبختانه، خلاف گذشته، از شکلگرایی تقلیدی و تجربهگرایی افراطی و گرایش یکجانبه بر ایسمها، در این داستانها چندان خبری نیست.
– توجه به نثر و درست نویسی در چند مجموعه داستان دیده میشود، ولی همچنان بیدقتی در بیشتر آثار داستان کوتاه به چشم میآید.
– هرچند در برخی از آثار، توجه به تکنیکهای داستاننویسی و استفاده استادانه از آنها آشکار است، اما بسیاری از آثار، از نپرداختن جدی به زمینههای تحول شخصیت، وحدت عناصر و تمرکز روی اجزاء داستان و تنیدن درونمایه در تار و پود داستان آسیب دیدهاند.
– هنوز هم چون گذشته نوعی فضاسازی رمانتیک در آثار دیده میشود. این امر اگرچه فینفسه فاقد اشکال است، با این حال، همواره خطر درغلتیدن به دامن عوامزدگی و احساساتگرایی وجود دارد.
– در مجموع، مجموعههای داستان کوتاه تا حدی نسبت به سالهای گذشته روندی روبه رشد داشتهاند و نویدبخش آیندهای بهتر هستند.
• داستان بلند و رمان
در بخش داستان بلند و رمان نکات ذیل حایز اهمیت مینمایند:
ـ در میان آثار منتشرشده توجه به ژانرهای ادبی شناختهشده و به اصطلاح آن چه ادبیات گونه (ادبیات ژانر) نامیده میشود، اندک است.
– با این که استفاده از اشکال تازه در روایت مانند داستانهای تعاملی رو به افزایش است، امید میرود شاهد خلق داستانهایی با اشکال جدید روایت باشیم.
– زبان زنده است و بدون شک برای آفرینش آثار قابل عنایت باید خلاقانه با آن مواجه شد، با این همه باید از زیر پاگذاشتن و تخطی از قواعد درستنویسی زبان فارسی پرهیز کرد.
ـ آثار داستانیای که دلسوزانه و مشفقانه و بدون سوگیری سیاسی با مضامینی خواندنی، معضلات و مشکلات فرهنگی مانند مهاجرت، تحریف باورها، مناسکسازی، انحراف و ترویج خرافات را هشدار میدهند، میتوانند به رشد و ارتقای اجتماعی و فرهنگی کشور یاری رسانند.
• مستندنگاری
رشد مستندنگاری نهتنها برای ثبت و ضبط خاطره جمعی و مستندسازی رخدادهایی که بسرعت دستخوش نسیان جمعی میشوند، ضروری است، بلکه میتواند این گونه را به یک قالب ادبی خواندنی تبدیل کند. با این همه، نکاتی در این بخش قابل توجه مینماید:
– ضعف قلم ادبی در بخش مهمی از آثار مستندنگاری چشمگیر است. این ضعف نهتنها به معنای فاصله گرفتن از معیارهای ادبی جایزه است، بلکه در مجموع سبب عدم اشتیاق خواننده برای پیگیری این آثار میشود.
– اکثر این آثار متکی بر خاطرات دگرنوشت بوده و از تجربه دست اول نویسنده یا روایتگر از موضوع خالی هستند، امری که به نوبه خود از قدرت تأثیرگذاری مستند میکاهد.
– اغلب نویسندگان آثار مستند به سبکهای استاندارد ارجاعنویسی بیتوجه بوده و از روشهای شخصی ارجاعنویسی پیروی کردهاند.
– سبک نگارش بیشتر آثار مستند توصیفی و خصلت انتقادی آنها اندک است، حال آن که یکی از مهمترین ویژگیهای آثار جلال خودانتقادی و دیگر انتقادی است.
– کمتوجهی به مکان، چه خانه باشد، چه محل، روستا، شهر و یا کشور و عدم توصیف بایسته و پرمایه آن (عدم ارائه نقشههای مناسب، راهنماها و نشانهای لازم) مانع از آن میشود که حس مکان در خواننده برانگیخته و تعلق به جهان مستند شکل بگیرد.
– افزایش خلاقیت و جذابیت متن و تبدیل آن به یک متن خواندنی که بتواند خواننده را با خود به جهان مستند بازسازی شده ببرد، بیش از پیش ضروری به نظر میرسد.
– عناصری (نظیر اسناد، عکسها و نقشهها) که در متن مستندشده و به آنها اشارت رفته است در بسیاری از موارد فاقد مشخصههای مستند کافی درخصوص مکان و زمان و دیگر نشانهها هستند، امری که از گویاسازی این عناصر میکاهد.
• نقد ادبی
– بهرغم افزایش کمی آثار در بخش نقد ادبی نسبت به دوره گذشته، کیفیت آثار نقد ادبی همچنان نیازمند ارتقای بیشتر است.
– آثار نقد ادبی همچنان میان نقد ادبی، نظریه ادبی، مرور کتاب، و پژوهشهای ادبی سرگردان هستند و در دستهبندی مشخصی قرار نمیگیرند .
– تلاش برای بومیسازی جریان نقد و نظریه ادبی در برخی آثار شایان تقدیر است، با این همه بر این جنبه باید بیشتر تأکید ورزید و راه را برای تعامل نقد و نظریه بومی با نقد و نظریههای جهانی هموار کرد.
دو پیشنهاد
۱. با توجه به گستردگی دو بخش نقد ادبی و مستندنگاری لزوم بازنگری و یا تصریح در تعاریف همچنان به چشم میخورد. بخش مستندنگاری چند گونه مختلف (نظیر زندگینامهنویسی، تاریخ شفاهی، سفرنامهنویسی، خاطرهنگاشت و مستندات ادبیات پایداری) را در بر میگیرد که گهگاه اختلاف فاحشی با یکدیگر دارند که خود امر قضاوت را دشوار میسازد.
در بخش نقد ادبی نیز چند گونه متفاوت (نظیر نظریههای نقد ادبی، نظریههای ادبی، نقد ادبی با رویکردهای جامعهشناختی، روانشناختی، و پژوهش ادبی) به چشم میخورد که همسنگ نیستند و کار داوری با دشواریهایی روبهرو میشود. از این رو، تصریح و تعریف بهتر این دو بخش در آئیننامه جایزه نهتنها کار داوری را تسهیل میکند، بلکه مانع تضییع حق نویسندگان گرانقدر خواهد شد.
۲. جایزه انتخاب مردمی جلال. به منظور توجه به دیدگاهها و نیازهای مخاطبان میتوان یک بخش جدید به جایزه افزود. در سال نخست، میتوان سازوکارهایی برای این بخش بهصورت جایزه جنبی تهمید کرد و در صورت قرین توفیق بودن و موافقت مسوولان امر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گامهای بعدی برای تصویب آن در شورایعالی انقلاب فرهنگی را برداشت.
سرانجام، وظیفه خود میدانیم که از اصحاب رسانه که خبرهای جایزه را مجدانه پیگیری کرده و پوشش دادهاند و از مدیران و کادر اجرایی جایزه جلال، که با یاری بسیار و حسن خلق زمینه گردآوری، برگزاری جلسات داوری و برگزاری شایسته¬ این اختتامیه را فراهم آورده اند، صمیمانه، تقدیر و تشکر کنیم.