به گزارش خبرنگار سینمایی نیوز، “میثم غلامی” نویسنده، تدوین گر و کارگردان فیلم “در جستجوی یک سرباز” درباره موضوع این فیلم گفت: “در جستجوی یک سرباز” قصه ی یک رزمنده اعزامی از روستای “ظفرآباد” شهرستان “نور آباد” استان لرستان به نام “حجت الله محرابی” است که در عملیات مرصاد سال 1367 ناپدید می شود و بعدا مشخص می شود که اسیر شده اند اما چون همرزمان شان گفته بودند که او شهید شده است خانواده ایشان پیکر شهید را از معراج شهدای تهران تحویل می گیرند و به خاک می سپارند. اما 2 سال بعد در 1369 پس از بازگشت آزادگان به میهن رادیو لرستان اعلام می کند که ایشان زنده اند و در واقع یک رزمنده دیگری که شهید شده است به جای ایشان دفن شده است. تازه از اینجا ماجرا آغاز می شود و این رزمنده در پی آن است که روشن شود هویت شهیدی که به جای او دفن شده است متعلق به چه کسی می باشد. با گذشت 30 سال من موتیف وار به این آزاده گفتم شما در این مدت برای تشخیص هویت این شهید چه کردید. چرا که دغدغه ایشان بیشتر این بود که نام خود را از روی سنگ قبر برداشته و عنوان شهید گمنام را بر آن حک کند.
او افزود: اما برای من به عنوان یک مستند ساز که از این حکایت جانم در حال سوختن است این یک فیلم دغدغه مند و دغدغه ای از جنس یک جوان مستند ساز دهه هفتادی است. به اعتقاد بنده دفاع از خاک و وطن و ناموس بسیار مقدس است اما جنگ مخرب می باشد و آثار خیلی زیان باری دارد که یکی از این تبعات، گمنامی تعدادی از رزمندگان ما در 8 سال دفاع مقدس است. در روستای پدری خود من، شاهد رنج مادران شهیدی بودم که 36 سال درب خانه را باز می گذاشتند تا فرزندشان در زمان بازگشت هنگام سرما و گرما پشت درب نماند و آنقدر گریه کردند تا بینایی چشمان شان را از دست دادند و یکی از آن ها حتی دچار اوهام گردید.
او در همین رابطه اظهار داشت: من در مراجعه به مسئولینی که بی تفاوت بودند بارها پیگیری کردم تا هویتی از این شهید بدست بیاید. حتی اطلاعات محرمانه ای بدست آوردم و هویت یابی این شهید را از بین حدود 1300 شهید عملیات مرصاد به 47 شهید رساندیم که به احتمال بسیار بسیار زیاد یکی از این ها می باشد. اما مسئولین همراهی نمی کنند. با یک آزمایش DNA از این شهید کار 100 درصدی انجام می شود اما بهانه هایی می آورند از این جنس که شاید با انجام آزمایش DNA چیزی مشخص نشود و من نمی توانم این را بپذیرم. ظاهرا شهدای گمنام را در پلاستیک خاصی قرار می دادند و به همین راحتی بدن از بین نمی رود. من از این مسئله خیلی ناراحت می شوم. البته من به خاطر شرایط خاص سال های جنگ حق می دهم اما امروزه انتظار احساس این مسئولیت را داریم.
او در مورد علت نام گذاری فیلم گفت: تیم فیلم سازی ما آن رزمنده آزاده را وادار به این می کند که به دنبال تعیین هویت شهیدی باشد که به جای او در آن مزار به خاک سپرده شده است. “در جستجوی یک سرباز” از همین جا می آید. ما به قصه سربازهایی از این دست می پردازیم.
غلامی در خصوص علت پرداختن به این سوژه گفت: زمان شروع فیلم با خودم گفتم شاید مادری 5 دقیقه از عمرش باقی مانده باشد و بتواند فرزندش را ببیند. من این را درک می کنم. محضر بسیاری از خانواده های شهدا رسیدم و توضیح دادند و من نمی توانم نسبت به رنج سالیان این خانواده ها که بسیاری هجمه رسانه های خاص هم به دنبال شان است بی تفاوت باشم. من با اینکه جنگ را ندیدم اما آن را کاملا می فهمم چون محضر خانواده های شهدا را درک و زندگی کردم و پای درد ایشان نشستم. می خواستم دِین خودم را به شهدای گمنام ادا کنم.
وی در مورد ویژگی های ساختاری و محتوایی این مستند که می تواند توسط هیئت داوران دیده شود تصریح کرد: پژوهش کار بسیار بسیار بسیار قوی است. تیم پژوهشی ما که شامل خانم “الهام شاکری داریان” که بسیار سختی کشیدند و خانم “زهره نجف زاده” و تهیه کننده آقای “سید مصطفی موسوی تبار” و بنده می باشیم یک سال سخت را داشتیم و خیلی محکم و منسجم پژوهش میدانی کار کردیم و اطلاعات سخت و محرمانه ای را که بدست آوردیم خیلی راحت در اختیار مخاطب قرار دادیم. با وجودی که 8 روز تصویر برداری داشتیم اما 1 سال زجر پشت این تیم پژوهشی هست. آمار و اطلاعات محرمانه بسیار سخت بدست می آید و شما باید خودتان را به نهادها اثبات کنید که نیت بدی ندارید و نیاز به نامه نگاری های فراوان دارد. یک جایی در آخر فیلم شما احساس می کنید هیچ کسی واقعیت را نمی گوید و این بسیار ناراحت کننده است. اشتباه ایشان باعث گمنام تر شدن این شهدا می شود و ما از هویت واقعی شهدا هر روز دورتر می شویم. فیلم قصه بسیار جذابی دارد که در نیمه ای از آن احساس و در نیمه دیگر منطق غالب است.
وی یادآور شد: من می خواهم به مخاطب نشان دهم که می شود شهدای گمنام را شناسایی کرد. من 2 مسیر را به تماشاگر نشان دادم؛ یکی اطلاعات آماری که در چه سال و گردان و گروهان و عملیاتی بوده اند و چه قد و سنی داشتند و دیگر از لحاظ DNA است. تیم پژوهشی ما از 1300 شهید به 47 شهید رساند، آیا مسئولین نمی توانند به یک شهید برسانند؟! به نظر من می توانند و این دِین در قیامت بر گردن شان است.
این کارگردان در خصوص چالش هایی که در طول ساخت این مستند با آن مواجه بود گفت: من به شدت چالش داشتم. این یک کار به شدت خط قرمزی بود و کسی اجازه نداشت راجع به این مسئله فیلم بسازد. من جسارت به خرج دادم و خیلی ها به من توصیه می کردند که این فیلم را نساز چون برایت مشکل ساز خواهد شد. حتی با شماره های ناشناس به سوژه های فیلم من زنگ می زدند و می گفتند از حضور در این فیلم پرهیز کنید. در حوزه آرشیو نیز با من همکاری نمی کردند و اطلاعات قوی را به سختی بدست آوردم.
وی در مورد برگزاری جشنواره سینما حقیقت و تاثیر آن بر روند کاری فیلم سازان جوان گفت: من خودم افتخار می کنم که به این مرحله از جشنواره سینما حقیقت راه پیدا کرده ام که قوی ترین جشنواره حوزه مستند در ایران می باشد. هر فیلم سازی هم باید افتخار کند که در اینجا فیلم سازان بزرگی را می بیند و ارتباطات جمعی خود را گسترش می دهد. این جشنواره به دیده شدن فیلم خیلی کمک می کند. اگر هم نامزد شویم و یا جایزه بگیریم که البته کار سختی است، دیگر بیش از اندازه خوشحال خواهیم شد.
او در مورد بخش آنلاین جشنواره گفت: سالن های سینما هر مقدار هم که بزرگ باشند اما جواب گوی این حجم از علاقه مندان سینمای مستند نیستند و برگزاری آنلاین جشنواره خیلی می تواند به بالا بردن سواد سینمایی مردم کشورمان کمک می کند و برای فیلم سازان هم که می خواهند فیلم شان دیده شود بسیار یاری رسانی خوبی است.
پانزهمین جشنواره سینما حقیقت از ۱۸ تا ۲۵ آذرماه ۱۴۰۰ به دبیری محمد حمیدی مقدم در حال برگزاری است.
| گزارش و گفت و گو از: تورج اردشیری نیا
| عکس از: الهام سادات روئین تن