سینمایی نیوز- آدم برفی (The Snowma) فیلم انیمیشن تلویزیونی و حتی می توان گفت شاعرانه و موسیقیایی بریتانیایی است که در سال ۱۹۸۲ براساس کتاب تصویری مرد برفی نوشتهی ریموند بریگز (۱۹۷۸) ساخته شد.
این فیلم توسط دایان جکسون بریتانیایی برای شبکهی ۴ تلویزیون کارگردانی شد و اولین بار در ۲۶ دسامبر ۱۹۸۲ نمایش داده شد و خیلی زود با موفقیت روبرو شد. این فیلم توانست نامزد جایزهی اسکار بهترین انیمیشن کوتاه و برندهی جایزهی تلویزیونی بفتا بشود.
تیم بزرگ و متخصصی برای این کار زحمت کشیدهاند و این درارتباط با خلق هر انیمیشن خوب و ماندگاری بسیار بدیهی است. آنچه آدم برفی اثر دایان جکسون را متمایز می کند، هنری بودن آن است با تکنیک دوبعدی که هنوز تکفریمهایش برای بسیاری از مخاطبان به شکل یک کارت پستال باقی مانده است و هر سال با ورود به روزهای کریسمس این فیلم بیشتر مطرح میشود. چرا که یکی از آثار خوب بهیاد ماندنی با موضوع کریسمس است.
در UK FILM REVIEW مطلبی درتاریخ۱۷ دسامبر ۲۰۱۵ دربارهی این انیمیشن وجود دارد:
نمادین و اثیری صفات مناسبی برای توصیف انیمیشن کوتاه و صامت آدم برفی هستند که براساس کتاب محبوب ریموند بریگز (۱۹۷۸) ساخته شده است. آدم برفی، از شور و هیجان نوستالژیکش گرفته تا درونمایهی قابلشناسایی آهنگ «راه رفتن در هوا»، یکی از وجوه فرهنگ کریسمس را به تصویر میکشد که بسیار بر سرزبان است. پس چه چیزی در این کارتون بدون سناریو و نسبتا عجیب و غریب وجود دارد که به سرعت بر شمار مخاطبانش افزوده میشود؟
از آغاز، چیزی خواب و خیال مانند دربارهی انیمیشن کوتاه دایان جکسون وجود دارد. مراحل کار ساده است: پسربچهای که در ایام کریسمس برف بازی میکند، او یک آدم برفی درست میکند و آن را با بعضی از لباسهای خودش میآراید. کمی بعد، آدم برفی جان میگیرد و زنده میشود، سپس پسربچه و آدم برفی از شبی ماجراجویانه و سرشار از شادیهای بی حد و حصر لذت میبرند: از شرکت در جشن و پایکوبیهای بیشمار و نیز رفتن به اسکی شبانه با زمزمهی آهنگ یاد شده که پیتراوتی (خوانندهی اوپرای مطرح انگلیسی ( تنور)) آن را به زیبایی اجرا کرده است. در حالی که یک پیش فرض خطی در روایت فیلم وجود دارد، برآیند احساسی آن بسیار عجیب و شوک آور ولی در عین حال به روشی خوب و مطلوب است.
پسربچهی بینام با انبوهی از لذتها و خطرات در فضایی بسیار کوچک مواجه میشود که فقط یک بچه این توانایی را دارد که با تاثیرات روانشناختی گیجکنندهاش سازگار شود.
داستان بریگز از نظر موضوعی بسیاری چیزها را زیر برف مدفون کرده است. ارائهی تفسیری صمیمانه دربارهی معصومیت، انزوا، آزادی و بیپروایی بینظیر زندگی که به زودی رام و اهلی میشود. این واقعیت که پسربچه چیزی از خودش را به آدم برفیای میدهد که بعد زنده میشود، مفهوم دلپذیری را اثبات میکند که رفاقت و همراهی برای همهی افراد بخشنده موجود و ممکن است و اینکه دوستی حقیقتا رضایتبخش برای کسانی پیش میآید که مایل به از خودگذشتگی برای دوستیشان باشند.
به علاوه، ویژگیهای خیالی طرح داستانی و احساس گریزگرایانهی برخورد و رفتار جکسون، جهان شمول بودن جاذبهی آدم برفی را مورد تاکید قرار میدهد که برای هر بینندهای در هر جایی تماشایی است.
موسیقی همواره در سینمای صامت و نیز در فیلمهای کوتاه اساسی بوده که در آنها نیاز به تغییر سرعت، الزامی بدیهی محسوب میشود. تجربه و امتیاز سرشار از روح و احساسات بودن هاوارد بلیک (آهنگساز فیلم) باید یکی از برترین امتیازهای فیلمهای همهی زمانها در نظر گرفته بشود. از لحظات دینگ دینگ آرام شادی تا سکانسهای نسبتا پرخطر سوار بر موتورسیکلت در جنگل، بلیک با ملودیهایش عمق بسیار زیادی به کاراضافه میکند. بلیک خود را نه تنها با سرعت وریتم زیاد تغییرات سازگار و همسو میکند، بلکه در ارائهای چیرهدستانه با مهارت موسیقی خود، آن سرعت را تا حدودی کنترل هم میکند.
گاهی اوقات چیزهایی دربارهی کریسمس وجود دارند که هیچ وقت نمیتوانیم آنها را دور بیاندازیم. آدم برفی مثالی از هنری است که فرم و شکل را تعریف میکند نه زمان را و همواره به عنوان قطعهای عمیقا تاثیرگذار زنده خواهد ماند.
ترجمه و گردآوری: ماریا تابع بردبار
www.imdb.com/title/tt0084701/characters
www.feelinganimatedblog.wordpress.com/2017/12/25/short-review-the-snowman-1982/amp