به گزارش سینمایی نیوز و به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، این برنامه یکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ در سالن استاد ناصری به پخش فیلم پرداخت و پس از آن نیز نشست نقد و بررسی آن با حضور سحر عصرآزاد (منتقد سینما) برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود.
مستند «آزادی» روایتی از تلاش فعالین اجتماعی برای جلوگیری از اجرای حکم و نجات جان محکومان به اعدام است.
سامان بیات در ابتدای این نشست با یادی از زندهیاد داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر، فاجعه رخ داده برای آنها را تسلیت گفت و در توضیحاتی بیان کرد: ما نه تنها یک هنرمند، بلکه انسانی اندیشمند را از دست دادیم. این موضوع خبر بسیار تلخ و بدی بود. باتوجه به همین مسئله بخشی از مخاطبان ما به برنامه نیامدهاند و شاید اگر ما نیز زمان بیشتری تا این برنامه داشتیم، آن را برگزار نمیکردیم اما برنامهریزی صورت گرفته بود و امکان کنسل کردن آن وجود نداشت.
فرزاد جعفری در ادامه این برنامه گفت: همانطور که توضیح داده شد، روز مناسبی برای اکران فیلم نبود. اما باتوجه به نزدیکی این ماجرا به اکران فیلم، تصمیم گرفتیم که این جلسه را برگزار کنیم.
سحر عصرآزاد نیز در ادامه این برنامه گفت: موقعیت سخت و دردناکی برای همه ما از جمله جامعه، سینما و انسانیت است. به بهانه اکران فیلم مستند «آزادی» اینجا جمع شدیم اما جا دارد که از آقای مهرجویی و همسرشان وحیده محمدیفر و فاجعهای که برایشان رخ داد صحبت کنیم. البته در این جلسه نیز قرار است به نوعی از خشونت در جامعه که شاهد آن هستیم و اینکه چگونه باید جلوی آن را گرفت صحبت کنیم.
او افزود: این دومین مواجهه من با مستند «آزادی» بود و باید بگویم دغدغههای اجتماعی آقای جعفری بسیار ارزشمند است. فیلم روایتی از تلاش یک گروه خودجوش است که با انگیزههای انسانی میخواهند از اعدام افراد و به نحوی خشونت در جامعه جلوگیری کنند. شاید در نگاه اول اینطور به نظر برسد که با فیلم ساده و سهلی مواجه هستیم اما وقتی با سوژههای انتخابی مستند همراه شده و آنها را دنبال میکنیم، این سادگی تبدیل به نقطه قوت اثر میشود.
این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: وقتی برای مرتبه دوم مستند «آزادی» را دیدم، سادگی فیلم تبدیل به یکی از ویژگیهای مهم اثر شد. سوژه به قدری جذاب است که مخاطبان را با خود همراه میکند. زیرا بدون انجام کار پیچیدهای داستان این گروه که در پی رضایت گرفتن از خانواده برای جلوگیری از اعدام هستند روایت شده و ریتم فیلم به هیچ وجه نمیافتد. در واقع ما شاهد واقعیتی در این مستند هستیم که جدا از لایههای مختلف آن بیان میشود. در حقیقت اهمیت و ارزش اثر در بیان ساده آن بوده و کارگردان به درستی آن را انتخاب کرده است.
فرزاد جعفری در ادامه این نشست درباره پروسه ساخت مستند «آزادی» گفت: ابتدا قرار بود به موضوع قتلهای زنجیرهای شخصی بپردازیم ولی در مسیر متوجه شدیم که فعلا امکان پرداختن کامل به موضوعاتی این چنین وجود ندارد. در همین پروسه با سوژههای فیلم (گروه خانم جبارزادگان) آشنا شدیم. سیستم کاری که آنها داشتند برای من جالب بود و اتفاقا به طرحی که در ذهن داشتم میآمد. به این ترتیب کار روی این سوژه را آغاز کردیم.
او افزود: مستند «آزادی» که اکنون به نمایش درآمد، مدیون بهمن کیارستمی است. زیرا در ابتدا میخواستیم در کنار داستان گروه خانم جبارزادگان، داستان موازی دیگری را (از یک خانواده که درگیر ماجرای اعدام هستند،) روایت کنیم اما بهمن (بعد از تماشای راشها) با من تماس گرفت و توضیحاتی در این باره داد که من قانع شدم آن داستان را حذف کنم. البته در ابتدا این کار برایم خیلی سخت بود اما در نهایت نتیجه خوبی داشت و شما هم امروز آن را تماشا کردید.
در بخش دیگری از این نشست، سامان بیات با اشاره به شرایط دشواری که در گذشته برای پروسه رضایت از خانواده مقتول حاکم بود، به ویژگیهای این مستند و استفاده از دوربین در لحظه صحبت با خانوادهها اشاره کرد و زمان را عنصری مهم برای به ثمر رسیدن مستند آزادی برشمرد.
جعفری در ادامه گفت: دو سکانس از مستند کنونی بدون اطلاع سوژهها از آنها گرفته شده اما بعد از انجام کار برای پخش مستند از افراد رضایت گرفتیم. حضور ما در هنگام صحبت برای رضایت از خانواده مقتول واقعا کار دشواری بود، زیرا ممکن بود حضورمان سبب شود تا کار به طور کل خراب شود اما با کمک خانم جبارزادگان توانستیم این کار را انجام دهیم. نکته مهم که در این جلسه باید به آن اشاره کنم این است که هیچ کدام از افراد گروه خانم جبارزادگان این مستند را تا پیش از امروز ندیده بودند و از همین رو هیچ دخالتی در چگونه بودن آن نداشتند. در واقع دست من را برای کار باز گذاشتند.
در بخش دیگری از این نشست، خانمها رضاییان، رمضانی و جبارزادگان، سه شخصیت خانم مستند «آزادی» به بیان تجربیات خود از روند ساخت این مستند و مواجههای که در تماشای آن داشتند پرداختند.
رضاییان در بخشی از صحبتهایش درباره نحوه کار گروهشان توضیح داد: ما پیش از رسیدن به خانواده، هیچ هماهنگی برای چگونه صحبت کردن برای رضایت گرفتن نداریم. وقتی شما وارد خانوادهای میشوید که فرزند خود را از دست داده است، صحبت کردن برای رضایت کار دشواری است. بنابراین در ابتدا از بعد روانشناسی به خانواده نگاه میکنیم و بعد هر کدام به فراخور اتفاقات سعی میکنیم با آنها صحبت کنیم.
رمضانی نیز در ادامه گفت: در بخشی از مستند، من در صحبت با خانواده مقتول، فردی که مرتکب قتل شده را با لحن بدی خطاب میکنم. باید بگویم ما مجبوریم برای جلب اعتماد خانواده و اینکه آنها بدانند ما برای حمایت از قاتل آنجا نیستیم، اینطور صحبت کنیم. مثلا معمولا میگویم خدا کند آن شخص خودش در زندان بمیرد اما به دست شما این اتفاق رخ ندهد. این شگرد ماست برای ایجاد ارتباط با خانواده. وگرنه ما برای حفظ جان آدمها تلاش میکنیم.
او افزود: من جزو خانواده اولیای دم هستم که به طرز معجزهآسایی بخشیدم. یعنی وقتی با خانوادهها صحبت میکنم، انگار همهچیز دوباره تکرار میشود. آنها خیلی خوب میپذیرند؛ زیرا من اصلا نمیتوانستم به این صورت بپذیرم اما از آنجایی که اراده خداوند اینطور در نظر گرفته شده بود که خانواده و من در شرایط خیلی بد قصاص قرار نگیریم، به ما کمک کرد و ما بخشیدیم. از لحظهای که بخشیدم، خداوند سعادتی نصیبم کرد تا با مادر گروهمان، خانم جبارزادگان آشنا شدم و این کار را آغاز کردم.
جبارزادگان در ادامه این نشست گفت: واقعا دلم نمیخواست چنین روزی گرد هم بیاییم ولی چارهای نبود. واقعا از آقای جعفری که در این مدت ما را تحمل کردند و این فیلم را به انتها رساندند، تشکر میکنم.
او افزود: ما قالبی برای گرفتن رضایت داریم. به صورتی که قتلهایی که از نظرمان غیر عمد باشد را انتخاب میکنیم. کسی که اسلحه دست میگیرد و برای دعوا میرود، قصدش کشتن طرف مقابل است؛ پروندههایی این چنین را قبول نمیکنیم. مگر زمانی که فردی برای دزدی رفته باشد و خانواده مقتول مایل به بخشش باشد. چون قصدمان ترویج بخشش در جامعه است. اما هیچ کمکی برای دیه این مدل از پروندهها نمیکنیم.
سحر عصرآزاد در ادامه گفت: فیلم در کل درباره قتل است و طبیعتا ما در آن صحنههای ناراحتکننده و دردآوری میبینیم اما وقتی به سکانس پایانی فیلم میرسیم، آرام آرام فضا تلطیف میشود و اتفاق خوبی در فینال رخ میدهد که بخشش و آزادی است.
سامان بیات در ادامه این برنامه با اشاره به فاجعه رخ داده برای زندهیاد داریوش مهرجویی گفت: در پروسه ساخت این فیلم، با دوربین به خانه خانوادههای اولیای دم میرفتید، اما زمانی پیش میآید که شخصی مهم چون داریوش مهرجویی به قتل رسیده است. آیا در چنین قتلی هم میتوان بخشش را برای فرد قاتل طلب کرد؟
جعفری در پاسخ گفت: شخصا برای جلب رضایت از خانوادهها نمیرفتم، بلکه خانم جبارزادگان میرفت. من تنها همراه این گروه بودم. اتفاقاتی از این دست موقعیت واقعا دشواری است و نمیدانم که اگر خدای ناکرده برای هر کدام از ما پیش بیاید، آیا میبخشیم یا خیر. بعد از چند سال که روی این موضوع کار کردهام، هنوز نمیدانم که در موقعیتی مشابه چه کاری انجام میدهم؟ قتل آدم مشهور دردآورتر است، زیرا آثار بیشتری از خود در دنیا بر جا میگذارد. اما فکر میکنم از لحاظ فرهنگ اجتماعی، اگر پستترین آدم در جامعه هم به قتل برسد، آن آدم به اندازه آقای مهرجویی برای نزدیکانش عزیز است.
او افزود: در واقع بخشیدن آن قاتل همانقدر برای اطرافیان آن آدم دشوار است که بخشیدن قاتل آقای مهرجویی برای خانوادهاش. واقعا نمیدانم چطور میتوان به این سوال پاسخ داد اما امیدوارم که اگر همه ما در موقعیتهای دشوار این چنین قرار گرفتیم، بتوانیم بهترین تصمیم را بگیریم. بزرگترین چیزی که از گروه خانم جبارزادگان یاد گرفتم، این است که میتوان جنون آن آدم را نگرفت؛ نه به این معنی که آن آدم مانند روز اول برگردد و به زندگی خود ادامه دهد. کنار این گروه متوجه شدم که چقدر قوانین در جامعه ما پیچیده و قابل تفسیر است.
جبارزادگان در ادامه گفت: این دو موضوع متفاوت است. ما آدمها را ارزشگذاری نمیکنیم اما موردی که برای آقای مهرجویی یا موارد مشابه رخ داده است، کاملا متفاوت از ماجرای دعوایی است که بین دو نفر رخ میدهد. زیرا در دعوا هر دو نقش داشته و تنها سهمها متفاوت است. یا اینکه قدرت یکی بیشتر بوده و از همین رو شخصی کشته شده است. اما در مورد قتلهایی چون مورد آقای مهرجویی ماجرا کاملا متفاوت است.
او افزود: مانند این است که کسی تفنگ بردارد و به مغازه طلافروشی برود؛ هم طلاها را بردارد و هم شخص را بکشد. در این شرایط ما نمیتوانیم به کسی بگوییم که قاتل را ببخش. مگر اینکه خانواده دلش بخواهد ببخشد. چون بسیاری دل انجام اعدام را ندارند.
جبارزادگان در مورد نقص قوانین در مبحث قتل توضیح داد: به طور کل ما برای سهم مقتول خیلی تلاش کردیم اما سهم طرف مقابل را در نظر نمیگیریم. زیرا مواردی پیش میآید که قتلی رخ داده است اما تقصیر گردن مقتول بوده است. گاهی خود خانواده اذعان دارند که فرزندشان مقصر بوده اما در شرایط پیش آمده قدرت به دستشان افتاده و میتوانند رضایت ندهند.
عصر آزاد نیز در ادامه این نشست گفت: این فیلم بر اساس شکلگیری گروهی است که از چند خانم تشکیل شدهاند و برای گرفتن رضایت از خانوادههای اولیای دم اقدام میکنند. خود خانم جبارزادگان نیز در فیلم روی حضور خانمها تاکید میکنند و این به خاطر اطمینان و فضایی است که ایجاد میشود و به نوعی جزو اساسنامه و مرامنامه این گروه است.
او افزود: اما در طول فیلم نیز بار حضور و تاثیرگذاری خانمها به جهت کمی و دراماتیک خیلی بیشتر است. حتی برای رضایت گرفتن و دیالوگ برقرار کردن این خانمها هستند که حرف اول را میزنند و پیشبرندگی دارند. در حالی که خودم تا پیش از این فکر میکردم، بیشتر پدرها هستند که میتوانند مسیر پروندهها را تغییر دهند و در این موضوعات نقش داشته باشند اما در فیلم شما این نقش توسط خانمها انجام میشود.
جعفری در پاسخ گفت: به هیچ عنوان پیش از اینکه وارد پروسه ساخت این فیلم شوم، با محتویات فعالیت این گروه آشنایی نداشتم و نمیدانستم روند کاری آنها چگونه است. فقط خانم جبارزادگان به من تاکید کردند که ما زنانه وارد این ماجرا میشویم؛ زیرا معمولا حضور مردها میتواند این فضا را خراب کند؛ بنابراین ممکن بود حضور من به عنوان فیلمساز چیزهای بدی هم به همراه داشته باشد.
او در پایان گفت: در این باره خیلی با خانم جبارزادگان صحبت کردیم اما در نهایت به من اطمینان کردند تا در جمعشان باشم و این کار را انجام دهیم. فکر میکنم به طور کل آدمها در شرایط بحرانی به خانمها اعتماد بیشتری کرده و فرصت بیشتری را در موقعیتهای حساس در اختیار آنها قرار میدهند. این تجربه شهودی بود که از سر گذراندم.