سینمایی نیوز– فیلم مستند کوتاه “سقف سنگی” به کارگردانی “رویا ربانی” سه شنبه 28 آذرماه در دومین روز برگزاری هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت»، سانس دوم، از ساعت 15 الی 17 در سالن 6 پردیس سینمایی چارسو، بخش کوتاه مسابقه ملی، به نمایش در آمد. شامگاه شنبه 2 دی 1402 در آیین اختتامیه هفدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»، دیپلم افتخار بهترین فیلم بخش مستند کوتاه بین الملل به فیلم “سقف سنگی” به کارگردانی “رویا ربانی” از ایران اهدا شد.
به گزارش خبرنگار سینمایی نیوز،”رویا ربانی” پنج شنبه شب 30 آذر ماه 1402، 2 شب پیش از برگزاری مراسم اختتامیه هفدهمین جشنواره «سینما حقیقت»، در گفت و گو با خبرنگار ما، در پردیس چارسو در حاشیه هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت»، در مورد علت نامگذاری این فیلم بیان داشت: نام ابتدایی و مقدماتی که برای این فیلم مستند در نظر گرفته بودیم “جان پناه” بود. “جان پناه” اصطلاحی کوهنوردی، و پناهگاهی برای کوهنوردان است. حال، محلی را که شخصیت این فیلم مستند برای اسکان خود شان در نظر گرفته بودند، به سان یک “جان پناه” بود؛ اما از آن جایی که سال گذشته دوستانِ خوبِ بنده فیلمی مستند با نام “جان پناه” ساختند، ما نیز از انتخاب این عنوان منصرف شدیم. در ادامه، چندین ماه به اسم فیلم فکر می کردم و بالاخره به نام “سقف سنگی” رسیدم. عنوان “سقف سنگی”، زُمختی خاصی داشت، با شرایط زندگانی شخصیتِ مستند ما مماس و گویای داستان این مستند و مستتر در نهادِ این ترکیب هست. در واقع، سقفی که بر روی سرِ شخصیت اصلی فیلم مستند “سقف سنگی” هست، سقفی از جنسِ طبیعت است. طراح پوستر این فیلم آقای “آرش تنهایی” نیز صحبت جالب و قابل توجهی داشتند؛ فرمودند: «زمانی که من به عنوان “سقف سنگی” فکر می کردم، پنداشتم یک حدی هم هست و سقفِ محکمی بالای سر کسی است و نمی گذارد از آن حد فراتر رود». این اندیشه ایشان هم به زعم بنده تعبیر جالبی بود.
این کارگردان در مورد علت پرداختن به این سوژه اظهار داشت: بنده با سوژه این فیلم مستند که ایشان را “عمو هادی” خطاب می کنیم، از طریقِ دوستی طبیعت گرد آشنا و به من معرفی شدند و گفته بودند ایشان در کوهستان با سختی زندگی می کنند و با سردی هوا، زندگی ایشان، رو به سخت تر شدن نیز خواهد رفت. من مشتاق شدم ایشان را از نزدیک ببینم. هم من و هم دوستِ بنده، قصد کمک داشتیم؛ اگر چه، من، جدی تر به موضوع نگاه کردم و تصور می کردم نه فقط یک مستندِ گزارشی بلکه یک مستندِ خیلی جدی می توان ساخت. هر چه بیشتر با ایشان و فضایی که در آن زندگی می کردند آشنا شدم، احساس می کردم که از پتانسیلِ یک فیلم بسیار درخشان برخوردار است.
این فیلمساز جوان در مورد روند تولید و مراحل کار یادآور شد: از آشنایی با سوژه و برداشت تصاویر اولیه و مصاحبه ی نیمه حرفه ای برای تحقیقاتِ ابتدایی، آغاز نمودیم. پس از چند روز، دریافتیم باید وارد مرحله اصلی کار شویم چرا که باد و باران و سرما، هم فرصت کار را از ما خواهد گرفت و هم اجازه ادامه بقاء در آن فضا را به سوژه نخواهد داد. بنابراین خیلی سریع دست به کار شدیم و تصمیم گرفتیم وارد مرحله تولید شویم. مرحله پس تولیدِ بسیار طولانی و بسیار سنگینی داشتیم و به ۲ دلیل چه بسا چندین برابر مدت زمان فیلم های دیگر زمان برد. دلیل نخست آن این بود که ما فیلم را به طور مستقل تهیه کردیم و مسئله بودجه اثر می گذاشت؛ به طوری که باید قسمتی از فیلم را آماده می نمودیم تا بخشی از بودجه تامین شود و از مرحله تدوین به صداگذاری و اصلاح رنگ و نور برسیم. دلیل دوم آن به توقع من از کوالیتی یا کیفیت فیلم باز می گشت که در نهایت از نتیجه کار، تمامی عوامل، راضی هستند. مکان تصویربرداری، گلابدره بود.
این مستند ساز درباره موضوع این فیلم افزود: درباره انسانی است که از شهر و زندگی شهری، ریاکاری ها، اختلاف طبقاتی گریزان است، از رنج هایی که به حد غایی و نهایی در شهر کشیده است، از زندگی جمعی که مطلوب ایشان نبود، به کوهستان پناه بردند و این سبک از زندگی را انتخاب نمودند.
وی در مورد جای خالی چنین فیلم هایی گفت: اگر چه جوهره این مستند، بسیار دردناک و متاثر کننده است اما سعی نکردیم که وارد این تلخی ها شویم. در واقع، قبل و بعدِ این اتفاقاتِ زندگی سوژه را کنار نهادیم و یکراست به سراغِ وضعیت کنونی زندگی این شخصیت رفتیم که با رضایت در فضایی زندگی می کنند. سعی نمودیم مشاهده گر باشیم و برشی از زندگی ایشان را به درستی ببینیم و برای مخاطب تصویر کنیم. بر آن شدیم تا به جنبه های زیبایی شناختی اثر اولویت ببخشیم و به همین خاطر تولید و پس تولیدِ خیلی سنگینی داشتیم. تولید فیلم در کوهستان، کارِ بسیار بسیار دشواری است و پس تولید به جهت وسواسی که بر روی کار از سوی من و همکاران بسیار با اخلاق و حرفه ای بنده وجود داشت، بسیار سنگین بود. آن میزان پژوهشی که برای خلق این نوع موقعیت، کار و فضا داشتیم، کفایت می کرد. هر آنچه نیاز به پرسش و دانستن داشت به انجام رساندیم، طرح اولیه را به سرانجام رساندیم و سپس وارد مرحله تصویربرداری شدیم. پروسه پروژه ۲ سال و نیم زمان برد.
وی در مورد ویژگی های ساختاری و محتوایی این اثر که می تواند توسط هیئت داوران دیده شود بیان نمود: پتانسیل خاص این مستند در مقایسه با مستند های دیگری که برای آن ها احترام قائل هستم و فرمی با اطلاعات بیشتر و نمایان تری با توضیحات و مستقیم گویی به تماشاگر انتخاب می کنند، بایستی دیده شود. به گونه ای که ساختار و فرم این اثر منطبق با تنهایی و گریزان بودنِ شخصیت این مستند شکل گرفته است، ما شهر را که از شخصیت دور نیست و اتفاقا نزدیک است در بک گراند فیلم می بینیم، گلایه این فرد را در گفت و گوی او با دوستش می بینیم، تمامِ رنجی که می برد را در صورت و نوع زندگانی این شخصیت می بینیم، به این ترتیب، نیاز ندانستیم توضیح واضحات به صحنه ها اضافه کنیم. اگر رسالت مستند را پرداختن به مسائل اجتماعی و حل آن می دانند، تصور می کنم این نگاه درستی نیست و وظیفه فیلمساز طرح معضل است. سعی نمودیم با همکاران درجه یکی که هر یک در حرفه خود استاد هستند، هم چون آقایان “بهمن کیارستمی”، “مهراد امین”، “حامد حسین زاده”، “حمید احمدی” و “احسان بیرقدار” که به بنده پیشنهادات خوب و نو و جدیدی نیز می دانند، و من هم دستِ ایشان و خودم را برای خلاقیت باز می گذاشتم، دست به تجربه گرایی و یک تجربه نو بزنیم.
وی در مورد چالش های زمان ساخت این فیلم اظهار نمود: با وجود سختی کار در کوهستان و سرمای شدیدِ هوا در این فیلم، مهم ترین چالش برای یک مستند ساز، امور مالی و بودجه است. آقای “کشاورز” تهیه کننده محترم فیلم از روز نخست، خیلی به ما کمک کردند و همراهی نمودند اما به هر حال در این شرایط، پتانسیل ها محدود و کار، زمان بر خواهد شد. به غیر از مسائلِ مالی، مهم ترین چالش ما، چالش با طبیعت بود. به گونه ای که هر آن چه شخصیت مستند با آن مواجه بود، ما نیز با آن روبرو بودیم. صبح های بسیار زود، پیش از روشن شدن هوا با آن همه وسایل فنی بر روی دوش مان به کوهستان می رفتیم و مسیری را کوهنوردی می کردیم؛ به طوری که گاها پای مان لیز می خورد و زمین می خوردیم و شانس می آوردیم که خسارتی به وسایل مان و آسیبی به خودمان وارد نمی شد. چالش بعدی ما، زمان و دوره زمانی بود و اگر تصویربرداری این فیلم می خواست بیشتر ادامه پیدا کند دیگر در شرایط برف و باد و باران، امکان ادامه کار هم برای سوژه و هم برای گروه تصویربرداری نداشتیم.
او در مورد کمبودهای سینمای کوتاه تصریح ساخت: این چهارمین پروژه مستندی بود که برای ساخت آن از طریق منابع داخلی و خارجی اقدام نمودم و در این میان، “سقف سنگی” نخستین پروژه ای بود که به اتمام رساندم. پروژه های درخشانی در دست دارم که به دلیل عدم پشتوانه، هر چه می گذرد، نگران این هستم که شرایط آن سوژه به پایان برسد و نتوانم آن را جلوی دوربین ببرم. خوب است اگر نهادی بودجه ای به ساخت یک مستند تخصیص می دهد، دست فیلمساز را نیز باز بگذارد تا راه خود را طی نماید. نکته بسیار مهم دیگر آن که، حتما راهی برای تسهیل نمودنِ دریافتِ نامه های همکاری و مجوز تصویربرداری در مکان های مختلف، بایستی برای مستند ساز، مدون شود.
او در اشاره به اهمیت ارتباط فیلم سازان جوان با سینمای بین الملل تاکید کرد: بنده فیلمسازی مستند را با نگاه به سینمای بین الملل آغاز نمودم. در کارگاه “ای دی ان” از جشنواره سینما حقیقت شرکت داشتم و بازار بین الملل، پلتفرم های جهانی و داد و ستدِ مالی برای من پُر رنگ شد. بنده ۲ دوره در پیچینگ جشنواره سینما حقیقت شرکت نمودم، که طرح های بنده جز طرح های برگزیده پیچینگ بود. البته که بنده مشتاق ارتباطات هستم و در حوزه پخش و تولید، زیرساخت ها برای مراودات مالی و قرارداد ها باید مقدور و روشن باشد.
او در مورد برگزاری جشنواره بین المللی سینما حقیقت و تاثیر آن بر فیلمسازان جوان بیان کرد: صادقانه عرض کنم، این جشنواره بود که بسیاری از فیلم سازن جوان ایرانی از جمله بنده را ترقیب به ساخت مستند و متوجه پتانسیل های آن نمود. سال ۱۳۹۸ جشنواره سینما حقیقت به اوج خود با آثاری درخشان رسیده بود و آن را می شد با برخی از جشنواره های معتبر بین المللی هم تراز دانست. امیدوارم که از پسِ عبور کرونا و برخی مسائل، به روز های بهتری برسیم تا همچنان مستند سازان کشور مان روی به جشنواره داخلی خود مان داشته باشند.
“ربانی” درباره جرات در فیلم سازی و گشایش در ممیزی گفت: اگر فیلمساز خود را بی نیاز بداند آن وقت است که دست به تجربه گرایی و تجربیات جدید خواهد زد. در این فیلم، تهیه کننده محترمِ اثر، به هیچ وجه بنده را برای بازگشت سرمایه، تحت فشار قرار نداده بودند. همه گی علاقه مند بودیم تا یک فیلم خوب بسازیم. دولت باید از مستند سازان حمایت کند تا ایشان نیز به خلاقیت روی آورند. از سویی دیگر، بی نیازی فیلمساز از قضاوت ها و بازخورد های مادی و معنوی، به ایجاد جرات می انجامد.
وی در مورد این که آیا این اثر می تواند تبدیل به یک فیلم مرجع شود گفت: با احترام برای فیلمسازان و اساتیدِ به نام که خود را شاگردِ ایشان می دانم، امیدوارم که این گونه باشد. در میان آثاری که مشاهده نمودم، برخی تفاوت ها را دریافتم؛ چرا که شبیه به این فیلم، کمتر ساخته شده است. این نگاه که آن چه در لحظه و آن، به دل مان می افتد را سر لوحه قرار دهیم و خیلی نگرانِ بازخورد ها نباشیم، به ایجاد خلاقیت و نوآوری در کار کمک می کند.
وی در اشاره به اهمیت مخاطب گفت: چند تن از دوستانم که حتی با سینمای داستانی نیز قرابتی ندارند و فیلم را تماشا نمودند، ارتباط خوبی با “سقف سنگی” ارتباط برقرار نمودند. این فیلم را تنها برای قشر مخاطب خاص نساختم و “سقف سنگی” از جانب مخاطبان عام سینما نیز به خوبی درک شد و به دل ایشان نشست.
وی در این رابطه اضافه کرد: شکل گیری پاتوق های فیلم مستند و سینمای مختص به اکران فیلم مستند که مستند سازان را دور هم جمع می نماید، ارتباط ها را شکل می بخشد و آثار مستند نیز به نمایش و نقد در می آیند، به مانند آب برای ماهی است. گاه حس می شود که ما مستند سازان اگر چه بسیار مشتاق مراوده و مصاحبت هستیم اما در خشکی دست و پا می زنیم و به راحتی یکدیگر را پیدا نمی کنیم. همچنین تاسیس دفاتر استانی سینمای مستند در شهرستان ها را صد در صد لازم می دانم. اساسا ذات فیلم مستند، گسترش در دورترین مناطق کشور، شهر ها و روستا ها است.
او در اشاره به اهمیت حمایت و هدایت مستند سازان گفت: در کنار مرکز گسترش نیز نهادی باید وجود داشته باشد که از همه مستند سازان به طور یکسان حمایت کند. بنده طرحی که در پیچینگ ۴ سال پیش ارائه نمودم و حتی تهیه کننده های داخلی از آن خوششان آمد، هنوز بر روی میز مانده است. فیلم مستند، پتانسیل بسیاری برای دیده شدن دارد و اختصاص یک سالن سینما یا سالنی از پردیس سینمایی به فیلم مستند و یا داستانی های کوتاه، بسیار راهکار بهتری برای بیشتر دیده شدن مستند هاست. اهالی سینمای مستند خیلی صمیمانه، با نگاه به ارزش آن پروژه، با دلِ خود شان جلو می آیند، همکاری می کنند و بسیار تخفیف می دهند.
او در خصوص موضوع پخش و اکران از شبکه های تلویزیونی منطقه و جهان، مخاطب هدف و بازار هدف گفت: مخاطب هدف فیلم بنده، کسی است که با پیش ذهنیت به تماشای فیلم نیاید، به سینما و تصویر و کوالیتی یا کیفیت اهمیت دهد نه به گزارش، همان طور که در مقابل، ما نیز در مقام فیلمساز به خلاقیت و نوآوری اهمیت دادیم. بازار هدف، خیلی دوست دارم در ابتدا بازار داخلی کشور مان و در ادامه، بازار های جهانی اعم از پخشِ شبکه های تلویزیونی مستند و پتلفرم ها و سینما ها باشد. سعی داریم یک پخش کننده خوب جهانی نیز در نظر بگیریم. امیدوارم که این فیلمِ مستقل در نمایش پرده ای و جشنواره ای و پلتفرمِ هاشور، خوب دیده و معرفی شود.
او درباره جایگاه پژوهش در جامعه و مدیریت کلان کشور، همچنین تغییر نگاه مسئولین به سینمای مستند با نگاه روزآمد و مخاطب محورتشریح کرد: مستند از نظر آموزشی ضعیف هست. بنده دانشجوی دانشکده سینما تئاتر (دانشگاه هنر) بودم و از نظر تئوری، آموزش ها خوب بود و واحد گزارش نویسی و مستند سازی داشتیم اما با بازار های جهانیِ مستند آشنا نبودم و از طریق جشنواره سینما حقیقت، این آشنایی صورت پذیرفت. بهتر است دانشگاه ها کمی به روز تر و با علمِ روز و امکاناتِ بازار های جهانیِ سینمای مستند نزدیک شوند تا علاقه مندان در اوانِ جوانی و برخورداری از نیروی جوانی، با جذب سرمایه و امور تولید و پخش مستند آشنا شوند و به خانواده جهانی مستند سازان بپیوندیم. مردم اگر چه به فیلم مستند اقبال نشان می دهند اما لازم است که سالن سینمایی برای پخش مستند های سینمایی به مردم معرفی شود تا جا بیفتد، به آن جا مراجعه داشته باشند، بلیت تهیه کنند و به تماشای فیلم مستند بنشینند.
او ادامه داد: ما مستند سازان جهان مانند اعضاء یک خانواده هستیم. به عنوان نمونه، یک مستند مشاهده نمودم که خانمی فرانسوی کارگردان آن بود، به این صورت که یک تصویربردار در فلسطین تصاویری ثبت نموده است و برای ایشان فرستادند و آن را به عنوان یک مستند فرانسوی مشاهده نمودیم و لذت بردیم. همه ی مستند سازانِ سراسر دنیا از رویداد های اطراف شان فیلم می گیرند و مستند، آیینه واقعیت های جهانِ پیرامون است و این چراغ در ایران هم با ارتباط با مجامع جهانی مستند و بازار های بین المللی، پر فروغ تر می شود.
او اضافه کرد: ارسال و نمایش فیلم در جشنواره های جهانی اتفاق خوبی است که مستند سازان، آثار همدیگر را مشاهده می کنند. اما اگر چشم مان به دست مجامع جهانی باشد که آیا از سلیقه ما خوششان می آید تا آن را نمایش دهند، این پسندیده نیست. بهتر است که امکان نمایش فیلم در کشور و خانه خود مان میسر باشد و بعد از نشان دادن فیلم به نزدیک ترین افراد این خانه و خانواده، به خانواده جهانی نشان دهیم. عوامل فیلم و دوستانم هر روز از من می پرسیدند که فیلم “سقف سنگی” را کجا می توانیم به تماشا بنشینیم و خوشبختانه جشنواره سینما حقیقت این امکان را فراهم ساخت.
برنده دیپلم افتخار بهترین فیلم بخش مستند کوتاه بین الملل هفدهمین جشنواره «سینما حقیت»، در بخش پایانی صحبت ها ابراز نمود: پیشنهاد من این است که علاقه مندانِ ساخت فیلم مستند، روند ساخت فیلم را تا می توانند برای خود آسان کنند. با یک دستگاه کوچکِ صدابرداریِ استاندارد و یک گوشی موبایل و لپ تاپ شخصی، و نهایتا یک دوست تصویربردار و صدابردار، برای ساخت و تهیه و تدوین گزارش اولیه ی سوژه ای که خوششان می آید و ممکن است تا سال بعد کسی به آن دسترسی نداشته باشد، عازم شوند.
عوامل مستند «سقف سنگی» (stone Roof) عبارتند از کارگردان و پژوهشگر: رویا ربانی، تهیهکننده: ابراهیم کشاورز سعیدی، تدوین: بهمن کیارستمی، تصویربردار: مهراد امین، اصلاح رنگ و نور: مهشید افضلی، صدابردار: حمید احمدی، صداگذار: حامد حسینزاده، موسیقی: احسان بیرقدار، عکاس: مهسا احمدی، گرافیست و طراح پوستر: آرش تنهایی، مدیر تولید: ابراهیم کشاورز سعیدی، دستیاران تولید: کسری بختیاری و حامد مرادی و دستیاران فیلمبردار: حنانه پتکی و شاهین سبز روان. ژانر: اجتماعی – چهره نگاری. زمان: 36 دقیقه
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت»؛ 27 آذر ماه تا 2 دی ماه 1402 به دبیری محمد حمیدی مقدم در پردیس چارسو برگزار شد.
| گزارش و گفت و گو از: تورج اردشیری نیا
| عکس از: الهام سادات روئین تن
لینک کوتاه : https://cinemaeinews.ir/?p=29086