به گزارش سینمایی نیوز و به نقل از سایت خانه سینما، در این نشست که در سالن «سیفالله داد» خانه سینما برپا شد، پس از نمایش فیلم مستند «در گرداب انقراض» ساخته فتح الله امیری، حمید ظهرابی، باقر نظامی، فتح الله امیری، لیلا فولادوند، هوشنگ ضیایی و علی دهباشی با حضور سعید یوسفپور و رضا شکاریان به سخنرانی پرداختند.
در ابتدا لیلا فولادوند در معرفی یوز آسیایی در سخنانی گفت: یوزپلنگ ایرانی یا همان یوز آسیایی بهشدت در خطر انقراض است. این گربهسان زیبا که زمانی در گستره وسیعی از منطقه خاورمیانه، آسیای میانه و هند دیده میشد، امروز تنها در بخش کوچکی از سرزمین ما زیست میکند و حالا در خطر انقراض قرار گرفته است. هرچند اقدامهای حفاظتی انجام شده در دو دهه گذشته برای نجات این گونه از حیاتوحش انجام شده اما بینتیجه بوده و عاملهایی که سالهاست به کاهش جمعیت این گونه ارزشمند از حیات وحش انجامیده، همچنان وجود دارند.
او افزود: در حال حاضر میتوان گفت، بهدلیل پابرجا ماندن عوامل کاهش جمعیت یوزپلنگهای ایران، پس از ۲۰سال جمعیت یوز ایرانی چنان کاهش یافته که تنها شاید ١٧ قلاده یوز در طبیعت ایران مانده باشد؛ شامل ١٠ توله یوز و ٧ یوز بالغ. بر این اساس، یوز آسیایی در فهرست اتحادیه بینالمللی حفاظت از محیط زیست به عنوان گونهای «در خطر انقراض» ثبت شده که زیستگاه آن نیز به بخشهایی از استانهای یزد، خراسان جنوبی، کرمان و سمنان محدود است.
او در پایان گفت: برای حفاظت از یوزپلنگ ایرانی تلاشهای بسیاری انجام شده است؛ از جمله نصب دوربینهای نظارتی و حصارکشی در منطقههای حفاظتشده. با این حال تلفات ناشی از حضور دامداران و سگهای بیصاحب، تخریب زیستگاه، تصادفات جادهای، و کمبود طعمه همچنان بقای این گونه را تهدید میکند. به عبارت دیگر، یوزپلنگ آسیایی به عنوان بزرگترین گربهسان بزرگ چثه در حال انقراض دنیا با همه این اقدامات و زحمات به شدت در خطر انقراض قرار دارد.
فتح الله امیری – سازنده فیلم مستند «در گرداب انقراض» – نیز در سخنانی در این نشست، گفت:
وضعیت یوز همانطور که در فیلم دیدید، ظاهرا در مرکز ایران دچار انقراض شده است ولی نمیشود هیچ چیزی را در حیات وحش به قطعیت گفت و همیشه بستگی دارد که پایشی انجام شود یا خیر. آنچه من در جریان آن هستم این است که تعداد زیادی جلسه با کارشناسان و فعالان یوز برای بررسی این موضوع برگزار شده است.
حمید ظهرابی دیگر سخنران نشست شب «یوز» بود که درباره برنامههای آتی و تصمیمهای گرفته شده در برنامه حفاظت از یوز گفت: همه ما محکوم هستیم به امیدواری و تلاش. ما به محض اینکه مستقر شدیم بلافاصله چندین جلسه با کسانی که برای یوز کار میدانی کرده بودند برقرار کرده، تلاش کردیم در ابتدا آن برنامهای را که در دور قبل مهیا شده بود را بازنگری کرده و تا جایی که امکان دارد کامل کنیم. این برنامه آماده است و مبلغ سنگینی هم برای آن در نظر گرفته شده است. نزدیک دو هزار میلیارد تومان در طول پنج سال نیاز داریم تا بتوانیم بگوییم ما تلاشمان را کردهایم تا اجازه ندهیم یوز منقرض شود. ما در دور قبل فنسکشی این جاده مرگ را شروع کردیم. از منابعی که در اختیار داریم عدد 20 میلیارد تومان را پیشبینی کردهایم که سازمان حفاظت از محیط زیست فنسکشی کند و خیلی خودمان را وابسته به دیگران نکنیم و با همین عوامل خردهریزی که داریم همه تلاشمان را برای حفاظت از یوز داشته باشیم. بحث کاهش سرعت که موضوع مهمی است و روشن کردن مسیر جایی که تصادف اتفاق میافتاد هم به همت همکاران عزیزمان در این سالها مقداری کنترل شده است. امروز محدودیت ساعت اعمال شده است و بخشی از مسیر هم روشن شده است.
او افزود: در برنامهای که در دست داریم رفع تهدیدها یکی از الویتهاست. در کنار آن بایستی زیستگاه را افزایش دهیم و امنیت را بیشتر کنیم. در طول این سالها تلاش کردیم جاهایی که خیلی حساس است و محدوده پارک ملی را تا جایی که امکان داشت از دام خالی کنیم. تلاشهایی انجام شده و ما در این دوره باید متمرکز بر این موضوع باشیم که کیفیت زیستگاه را ارتقا داده، از کوریدور ها حفاظت کنیم. اتفاق خوبی افتاده که بخش خصوصی و انجمن قرقداران آمدهاند و زیستگاههای شمالی منطقه توران را تحت حفاظت قرار دادهاند. این برنامه را داریم تا سایر مسیرهایی را که یوزها تردد میکنند و از منطقه خارج میشوند، با مشارکت مردمی و بخش خصوصی در قالب حفاظتگاههای مشارکتی مدیریت کنیم. بخش خصوصی هم بیاوریم و حلقهای دور پارک ملی و پناهگاه حیات وحش و منطقه حفاظت شده توران شکل دهیم. تمرکز ما بر این است که مطلوبیت زیستگاه را افزایش دهیم و خطرها را رفع کنیم. اما طرح تکثیر در اسارت و طرح حفاظت را در ذخیرهگاه نیمه طبیعی هم دنبال میکنیم. در مسائل ارتقاء فرهنگ عمومی هم کارهایی انجام میشود.
در ادامه، باقر نظامی نیز از دلایل قرار گرفتن پروژه حفاظت یوز در مرز شکست با وجود تلاشهای کارشناسان سخن گفت و اظهار کرد: مهمترین سئوالی که برای همه وجود دارد این است که ما از اول دهه هشتاد شروع کردیم به حفاظت یوز آن زمان میگفتیم ما سه یوز داریم و بعد بیست و اندی سال باز هم همین پاسخ را میدهیم. سالهای زیادی تلاش کردیم برای موضوع تکثیر در اسارات و باز هم جواب قانع کنندهای نداریم. چرا حفاظت از یوز موفق نبوده است؟ در طول هجده سال که پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی اجرا شد یک میلیون نهصد هزار دلار برای اینگونه پول نقد هزینه کردند. علاوه بر آن سازمان حفاظت از محیط زیست مبالغ زیادی را به صورت مستقیم و غیر مستقیم از نیروی حفاظتی تا تجهیزات و … هزینه کرد. یوز گرانترین و پرهزینهترین گونه ای بود که در تاریخ حفاظت حیات وحش ایران داشتیم. مشاوران خارجی از همان ابتدای دهه هشتاد که به ایران تشریف آوردند دو نکته را به ما گفتند: یکی اینکه سعی کنید تهدیدات و تلفات یوز را کم کنید و دیگر اینکه گونه های یوز را در زیست گاه ها افزایش دهید. در طول این سال ها روند پایش جمعیت طعمه ها نشان داده که جمعیت طعمه ها افزایش پیدا کرده اند. همینطور در طول این سال ها حدود دویست توله یوز متولد شدهاند. نرخ بقای این ها در ایران بالای هفتاد درصد است. اینها نکته خوبی بود. یوزها در مرز مناطق ما بودند یعنی محیطبان در مرز مناطق ما درست عمل کرده و حفاظت خوب و مناسب بوده است مشکل از آنجایی شروع شد که وقتی مطالعه انجام دادیم فقط سی و هشت درصد زیستگاه های در مرز مناطق حفاظت شده قرار دارند و شصت و دو درصد آن ها خارج از مناطق حفاظت شده هستند. تلفات ما زمانی اتفاق می افتد که یوز از مرز حفاظتی ما خارج می شود. ما در اوایل دهه هشتاد هجده منطقه را شناسایی کردیم که یوز دیده شده است. سازمان حفاظت محیط زیست 10 منطقه را در الویت قرار داد و به صورت جدی حفاظت کرد. نیمه دوم دهه هشتاد شمسی اتفاق عجیبی افتاد. مهمترین زیستگاههای یوز در استان یزد بودند. به یکباره بحث تحریمها شکل گرفت و توسعه معادن در استان یزد! و ما در اواخر دهه هشتاد 6 زیستگاه اصلی را از دست دادیم.
وی در ادامه گفت: از طرف دیگر ما با گونه ای پیچیده طرف هستیم. در این سال ها ما 68 مورد تلفات یوز را ثبت کردهایم. 55 درصد این تلفات مربوط به دامداران و سگهای گله و 30 درصد جاده بوده است. تلفات ما غالبا خارج از مناطق زیستی است. امروز دستورالعملی برای حفاظت از گونههایی به این شکل این است که همجوشی میان طبقات باشد و سازمان محیط زیست و هر ارگان متولی حفاظت قرار نیست حاکمیتی عمل کرده و گونه را حفاظت کند قرار است فقط وصل دهنده حاکمیت با مردم باشد.
سپس سعید یوسفپور در سخنانی درباره وضعیت یوز در استان سمنان چنین بیان کرد: ما در استان سمنان نزدیک به 16 درصد مناطق تحت مدیریت کشور را داریم یعنی یک ششم عرصه های مناطق چهارگانه کشور و مهم ترین گونه های یوزپلنگ و گور ایرانی در سمنان هست. تمام نشخوار کنندگان وحشی کشور را در سمنان داریم. منتهی متاسفانه استان سمنان علی رغم همه ظرفیت ها در حوزه نیروی انسانی ضعیفترین استان کشور است. ما 30 درصد و بیست و هشت درصد چارت سازمانیمان نیرو داریم چه نیروی اجرایی و چه کارشناس. تعداد افرادی که هستند و از دوست داران و یاوران محیط زیست نهایتا ضرب در ده کنیم حرفم این است که خیلی جاها متاسفانه جزیرهای فکر میکنیم و تنها خودمان را می بینیم. ایراد بزرگ در محیط زیست همین است اگر کسی می خواهد کاری کند تا کاری انجام نشده هیچ ایرادی وجود ندارد تا کار شروع میشود، موج انتقادهای منفی شروع میشود. خواهش من این است حداقل در حوزه یوزپلنگ همه حمایت کنیم و نقدمان منصفانه باشد و کنار هم باشیم.
در ادامه، رضا شکاریان از وضعیت یوز در خراسان شمالی چنین سخن گفت: ما تمام عنوانهای تعریف شده محیط زیست کشور را در خراسان شمالی داریم. تمام عنوانهای مدیریتی که در استان داریم در تمام نمودارها زیر 10 بوده است ولی در اعتبار جزو سه استان آخر است! یعنی اعتبارمان تا سالهای قبل هفت میلیارد و سیصد بوده است. در بحث یوزپلنگ خراسان شمالی جزو مناطقی بود که یوز در حاشیه میان دشت رویت میشد ولی داخل میان دشت دیده نمی شد. در این سه سال حقیقتا مطلوبیت زیستگاه به لحاظ طعمه بسیار عالی بود. بحث مشکل آب داشتیم که حل کردیم. جالب است ما و خراسان جنوبی با هم استان شدیم و این منطقه پس از آن مناطقش تعریف شد ولی ما پنجاه سال سابقه حفاظت داریم. بحث های فرهنگسازی را شروع کرده ایم. این هم به شکل عالی انجام شد. و ما از اساتید دانشگاه کمک خواستیم روی این موضوع کار کنند چرا با وضعیت طعمه ای که هست و وجود آب این یوز داخل میان دشت نمی آید و در حاشیه می چرخد؟ خوشبختانه در یکی دو ماه قبل بالاخره یوزپلنگ رویت شد. آن چیزی که قطعی است آن سه یوزی هست که رویت شده است. در بخش فرا جمعیت هم صحبت هایی شده است.
سپس هوشنگ ضیائی در بحث فرهنگسازی و مشارکتهای مردمی در محیط زیست گفت: دو مسئله وجود دارد؛ یکی یوز هست و دیگری یوزبان ها. اگر آن ها حضور داشتند یوز ما در این وضعیت نبود هومن جوکار و آقای خالقی و … اگر بودند جمعیت ما خوب بود. امروز هم که پروژه یوز را گرفته و ادغام کرده اند! وقتی ما می کردیم استقلال داشتیم می توانستیم دنبال افراد و هنرمندان برویم. از صنایع خواهش کنیم. ولی جزو حیات وحش رفت و دیگر بچه ها کنار رفتند این است که من فکر می کنم اگر پروژه باز مستقل شود خیلی می تواند کارایی داشته باشد. نکته دیگر جوامع محلی و بحث و آموزش است. یکی از کارهای اساسی مدیریت مشارکتی است که نمونه اش در پارک گلستان جواب داده است.
در پایان این نشست، علی دهباشی – مدیر مجله بخارا – درباره تلاشها و فعالیتهای مردمی و انفرادی و بخش مستقل در پیشبرد و حل مسائل گفت:
خیلی خوشحالیم در مجله بخارا شبهایی را به محیط زیست و ایران اختصاص دادیم. اولویت دولتها فرهنگ و محیط زیست نیست. آنچه انجام شده است به خاطر کوشش های افرادی است مثل دکتر ظهرابی که صورت فردی در این موسسات بودند و احساس مسئولیت کرده و تا یه مدتی کار می کردند. آنچه آقای فتح الله امیری در این فیلم نشان داد، جای تقدیر دارد، یا کاری که خانم فولادوند انجام داده؛ تنها و بدون هیچ کمکی! همچنین کاری که خانم شفاهی در مجله صنوبر انجام میدهد همه اینها نشان دهنده کوششهایی است که دوستان به ضرورت فردی و احساس مسئولیت انجام می دهند که بسیار کارسازتر است.
پایان
گزارش و عکسها از پریسا احدیان