سینمایی نیوز – فیلم مستند “شهیق” در بخش مسابقه سینمای ایران سی و هشتمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران حضور داشت و پس از نمایش، مورد توجه صاحب نظران قرار گرفت.
“شهیق” داستان چهره های متفاوت جنگ و پسربچه ای است که با گذشت ۳ دهه از پایان جنگ تحمیلی، پایش روی مین می رود.
با “الهام عادلی”، کارگردان این فیلم در پردیس سینمایی ایرانمال، محل برگزاری جشنواره به گفت وگو نشستیم که از نظرتان می گذرد.
سینمایی نیوز: سلام عرض می کنم خدمت شما؛ برای ما به عنوان یک چهره مطرح تلویزیونی شناخته شده هستید، لطفا به رسم معمول رسانه ای، خودتان را برای مخاطبان معرفی بفرمایید.
– بنده هم سلام می کنم. “الهام عادلی” مستندساز و تهیه کننده برنامه های تلویزیونی هستم. از خیلی سال قبل، به واسطه ی کارِ اجرا وارد تلویزیون شدم. با اینکه رشته تحصیلی ام مرتبط نبود اما بعدها در دانشکده سروش و همینطور مدرسه هنر و ادبیات، فن بیان خواندم. سال ۹۰ یک فیلم مستند ساختم به عنوان “این منم که هنوز” و در جشنواره فیلم مستند سینما حقیقت حضور داشت و آنجا هم برنامه ای را اجرا می کردم که بواسطه ی آن اجرا و داشتن فیلم مستند، برای اجرا در شبکه مستند انتخاب شدم و بعد هم تولید یک برنامه ی روتین به نام “نردبان” را داشتم که تا اردیبهشت ماه سال ۹۹ روی آنتن بود.
سینمایی نیوز: عنوان اثرتان (شهیق) به چه معناست؟
– نفسی که فرو می رود؛ دَم. به زبان عربیست؛ چون اساسا زبان این فیلم عربیست. ما با دوستانی که مترجم و عرب زبان بودند و شناخت کافی از کار مستند داشتند و در جریان ساخت فیلمِ من بودند، بر سر انتخاب اسم خیلی صحبت کردیم. پیشنهاد این اسم از سمت مترجم این فیلم بود. با توجه به حضور پسربچه ای که شخصیت فیلم من است و اوضاع و احوالی که دارد، این اسم، مناسب ترین گزینه برای فیلم بود. “شهیق” نفسی است که فرو می رود و ما راجع به بعدِ آن چیزی نمی گوییم.
سینمایی نیوز: موضوع تک خطی مستند شما چیست؟
– اینکه جنگ صدها چهره دارد؛ آنچنان که هم من و هم شما می دانید. این فیلم بُرِشی است از زندگی پسربچه ای که اجداد و خانواده اش از آوارگان جنگ تحمیلی هستند و به خاطر جنگ، به معنای واقعی آواره شده اند و منطقه سکونت اصلی خودشان را رها کرده اند تا در امنیت باشند و الان پس از گذشت سال ها از پایان جنگ، آن امنیت به واسطه ی اتفاقی که برای این بچه می افتد از دست می رود.
سینمایی نیوز: ایده ساخت فیلم از کجا آمد؟
– من از اسفند ۹۸ با “موءسسه خادمین علی ابن ابی طالب” همکاری می کنم. طی سفرهایی که آنها به مناطق محروم و یا خدای ناکرده مناطقی که به طور ناگهانی دچار بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله می شوند دارند، کمک های خیرین را به دست مردم می رسانند و من هم در آنجا مستند گزارشی می سازم.
چندین سال پیش در تعطیلات نوروز، موءسسه متوجه می شود که پای پسری روی مین رفته و قطع شده است. که شروع می کنند برای او پای مصنوعی بسازند.
از آنجا که من از ابتدا با ایشان بودم، به نظرم آمد که چقدر ناراحت کننده و وحشت انگیز است که سال هاست همه ی ما فکر می کنیم جنگ تمام شده، اما تبعات آن همچنان وجود دارد. در ابتدا این برای من مهم بود و بعد اینکه زندگی یک بچه ی سیزده چهارده ساله در ابتدای راه زندگی، چقدر دگرگون و دستخوش اثری می شود که حتی پدر او نیز در آن جنگ نقشی نداشته، چه رسد به خودِ این کودک. به هر حال به عنوان یک بازمانده از آوارگان جنگ، این را به همراه دارند.
همینطور در پژوهش هایی که داشتم، متوجه جدایی پدر و مادر این کودک شدم. دیدم این جدال خانواده هم یک شکل دیگر جنگ است. آن یک جنگ و این یک جنگ است.
و در نهایت می رسیم به اینکه این آدم به واسطه ی آن اتفاقی که برای او افتاده است، خودش نیز دچار جنگ می شود. خواسته ها و شیطنت کودکی و شرایطی که از قطع پا و جدایی والدین دارد، این آدم را درگیر جدال و تنش می کند.
سینمایی نیوز: بسیار هم عالی. شما به ۳ شکل جنگ، در این فیلم پرداخته اید. پژوهش مهمترین مرحله ساخت یک فیلم مستند می باشد؛ مراحل پژوهش در فیلم به چه شکل بود؟
– ما ابتدا همراه آن موءسسه به اهواز و اطراف آن رفتیم که جغرافیای فیلم در آنجا اتفاق می افتد. به جهت عیادت، به این خانواده سر زدیم. تهران هم که آمدند پیگیری رفت و آمد برای درمانشان را داشتیم. پس از آن، من چند جلسه به تنهایی برای پژوهش به اهواز سفر کردم و سعی کردم بخش هایی از آن تصویری باشد تا اگر لازم داشتم استفاده کنم. یکبار دیگر نیز با دوست فیلمبرداری برای ۲ جلسه به آنجا رفتیم و بعد، وقتی که فهمیدم می خواهم چکار کنم، صدابردار و فیلمبردار حرفه ای با خودم همراه کردم.
مدیر این موءسسه آقای دکتر “رسول خادم” هستند که با استاد “پرویز پرستویی” و چند تن از ورزشکاران به طور مرتب به مناطق مختلف کشور سرکشی می کنند.
سینمایی نیوز: نزدیک شدن به سوژه توسط کارگردان، در ساخت فیلم مستند بسیار مهم و تعیین کننده است. با توجه به شرایط خاصی که شخصیت فیلمتان داشت، چطور او و خانواده اش را مقابل دوربین قرار دادید؟
– ببینید، این کار خیلی سخت بود؛ به خاطر اینکه زبان مشترک نداشتیم. “مهدی” که شخصیت فیلم است، به ندرت می تواند فارسی، آن هم در حد چند کلمه صحبت کند. پدر او دست و پا شکستهتر حرف می زد. فقط مادر ایشان به راحتی فارسی صحبت می کرد که او هم با آنها زندگی نمی کرد؛ و این خیلی کار من را سخت می کرد.
ولی از آنجایی که می خواستیم برای او پای مصنوعی بگذاریم و زنی همراه آن ها نبود و من با حس مادرانه ای او را پوشش می دادم و حواسم به او بود، و لحظه های دردناک فیزیکی برای او پدید می آمد، چند روزی هم زمان می برد و یک امیدواری هم در میان بود که می گفتم تو می توانی راه بروی. تمامی این ها باعث شد با وجودی که زبان مشترک نداشتیم، اما احساس مشترکی را تجربه کنیم. این موجب شد که این کودک و خانواده ی او کمی جلوی دوربین راحتتر باشند.
سینمایی نیوز: با ساخت فیلم از خودشان مشکلی نداشتند؟
– خیر. فقط مسائلی برایشان مهم بود که من نیز سعی کردم آنها را رعایت کنم و در آن چارچوب توافق شده حرکت کردیم.
سینمایی نیوز: این کودک چه سالی روی مین رفته است؟
– پارسال! پدر و مادر او ۳ تا ۴ سال است که جدا شده اند و پای او فروردین ۹۹ در ۲۰ کیلومتری اهواز در منطقه ای به نام “تصفیه شکر” روی مین رفته است. “مهدی” به همراه مادربزرگش گوسفندان را به سمت چِراگاه می برده اند که ناگهان انفجاری و… کودک به هوا پرتاب می شود. جالب است بدانیم که مادربزرگ، کرونا را مقصر می دانست. می گفت اگر کرونا نبود این بچه در مدرسه مشغول تحصیل بود و به سراغ گوسفندان نمی آمد که این اتفاق بیفتد.
سینمایی نیوز: آیا تصاویر مستندی از لحظه انفجار مین و قطع شدن پای مهدی در دست نبود؟ همچنین از روند درمان پای این کودک فیلمی وجود دارد؟
– از لحظات درمان چند پلان در فیلم داریم که پای او را اندازه گیری می کنند و آقای دکتر به مهدی می گوید: “نوع کربن را برایت بگذارم یا رنگی و یا طرحدار؟” که مهدی در جواب، دیالوگ ناراحت کننده ای دارد و می گوید: “من تا حالا پا نگذاشتم و نمی دانم!”
تصویر خیلی داشتیم اما چون در جشنواره فیلم کوتاه آن را نمایش می دادیم، به همین خاطر خیلی از صحنه ها را حذف کردیم.
بعد از انفجار مین، مهدی را به بیمارستان اهواز می برند. صحنه ای در فیلم هست که مادر مهدی می گوید با من تماس گرفتند گفتند مهدی به روی مین رفته است و فکر کردم مُرده است. عمل جراحی همانجا در اهواز اتفاق می افتد که پا را قطع می کنند. در ادامه که او دچار افسردگی و بدحال بوده و در خانه کسی هم بجز مادر حق نداشته در اتاق به سراغش برود. بعد که اعضای موءسسه به آنجا می روند، مهدی به احترام ایشان چند دقیقه ای جلو می آید. ما هم خیلی سریع پیگیری کردیم که او را بیاوریم.
مهدی خیلی ناراحت است. حتی یکبار به من گفت که در ماه مبارک، جشنی محلی دارند و می بایستی لباس محلی (دشداشه) می پوشید؛ اما چون پا نداشت که دمپایی به پا کند، برای همین نتوانست در آن جشن شرکت کند. من حتی در فکر این بودم که سفارش یک پروتز با صندل برای او بدهم.
سینمایی نیوز: چطور شما در فیلم، با روحیهی پرسشگری به سراغ هیچکدام از مسئولین نرفتید تا به مطالبهی یک مستندساز پاسخ دهند؟
– ببینید آن چیزی که خود آن خانواده روایت می کنند این است که این مین در اثر بارندگی های شدید و فرسایش خاک، از عمق زمین به سطح آمده است. یعنی ظاهرا اهمالکاری صورت نگرفته است. خانواده پیگیر کارهای دولتی بودند اما من خیر. اما بیرون از فیلم، هر آن کاری که از دست بنده ساخته بوده برای این کودک انجام داده ام.
فکر می کردم برای من در فیلم، شکل های مختلف جنگ است که اهمیت دارد. تمامی ما در وهلهی نخست، از جنگ تصویر ویتنام و طالبان و داعش است که به ذهنمان می آید. جنگ ایران و عراق هنوز من را متاثر می کند که به اندازه کافی ویرانی داشت؛ و هنوز هم تبعات دارد و مردم آن منطقه نتوانسته اند از آن رهایی پیدا کنند. بعد از آن این است که شکل دیگر جنگ می تواند جنگ در یک خانواده باشد. سپس، شکل انفرادی و وحشتناکتر آن، جنگ آدم با خودش است که مرتب جدال دارد حتی اگر در بیرون با آرامش دیده شود. “مهدی” در ابتدای فیلم می گوید: “من شنا خیلی دوست دارم” و بعد حرف خود را نقض می کند و می گوید: “البته شنا خیلی هم خوب نیست و آنقدر آدم می میرد”! در صورتی که بچه است و دوست دارد شیطنت و شنا کند. از آن طرف خانواده، او را دعوا می کنند و می گویند پایی که برای تو ساخته شده خراب می شود؛ مراعات کن. همه انتظار دارند به خاطر شرایطی که برای او پیش آمده، کودکی نکند! در صورتی که او هنوز یک بچه است و دلش می خواهد شیطنت کند و حال، مدام دارد با خود کلنجار می رود و نمی داند چکار کند.
سینمایی نیوز: آیا با تصویر شدن مشکلات این کودک مقابل دوربین فیلم مستند شما و شکلگیری این روایت، امیدی هست که پدر و مادر این کودک، با توجه به مشکلی هم که برای پای او به وجود آمده است، دوباره به زندگی مشترک برگردند؟
– من خیلی امیدوار بودم و در فیلم هم هست که مهدی به پدرش می گوید: تو به من قول دادی! ولی متاسفانه نه؛ درگیری ها در وضعیتی نیست که این اتفاق بیفتد. خود مهدی خیلی دوست داشت که این اتفاق بیفتد؛ ولی فکر نمی کنم که دیگر میسر شود.
سینمایی نیوز: چشمانداز “مهدی” را در زندگی برای آینده چطور دیدید؟
– من واقعا خیلی متأسف هستم و حتی فکر می کنم که نباید مهدی را رها کنم؛ با اینکه فیلم تمام شده است. مهدی مانند خیلی از بچه های مناطق محروم، هیچ ایده و چشم اندازی برای آینده ندارد و نمی داند که می خواهد چکار کند. آرزوی ویژه و عجیب و غریبی که بخواهد بابت آن تلاش کند ندارد. من و موءسسه، خیلی سعی کردیم که این بچه حداقل به سمت ورزش جانبازان و معلولین برود تا از آن سمت حمایتش کنیم؛ هرچند واقعا اهواز شهری است که میزان جانبازان جنگ تحمیلی و معلولین آن کم نیست؛ ولی امکانات آن کم است.
سینمایی نیوز: چقدر عالی که سوژه را بعد از ساخت فیلم رها نکردید. چون عموما در سینمای ایران این اتفاق برای کودکان می افتد؛ مانند آن نمونه ای که برای بازیگران فیلم های “باشو، غریبه کوچک”، “نیاز” و “بچه های آسمان” داریم.
– من خیلی نمی توانم ادعا کنم که همیشه او را دنبال خواهم کرد؛ اما در حال حاضر که برای ما نه فقط به عنوان بچه ای که از او فیلم ساختیم، بلکه به عنوان یک کودک می خواهیم قدمی برای او برداریم، برای موءسسه هم مهم است و از آنجایی که مدیریت آن ورزشیست امیدواریم که اتفاقات خوبی در ورزش برای این بچه بیفتد.
سینمایی نیوز: این امکان وجود نداشت که مهدی و خانواده اش در جشنواره حضور پیدا کنند؛ تا به این شکل، بیشتر او و مشکلاتش دیده شوند؟
– خود مهدی وقتی با من حرف می زند، در حد ۲ تا ۳ کلمه است: “سلام، خوبی، چه زمانی می آیی، کِی بیایم و…” شاید نمی توانست به رسانه ها جوابگو باشد و من به همین دلیل فکر نکردم که او را در این موقعیت قرار دهم.
ضمن اینکه مهدی چون احتمالا باید در هفتهی پیشرو به تهران بیاید و ما او را برای اندازه گیری پا ببریم، دیگر سخت بود که این هفته و هفته بعد بخواهند بیایند. پروتز پای او مشکل دارد و در سن بلوغ هم هست و یکدفعه رشد می کند و شیطنت هم دارد و پروتز خراب شده است و برای کفِ پروتز باید فکری بکنند. می خواهند پروتزِ کربنی که سبک است بسازند؛ به جای پروتزِ چوبی که الان در پای او قرار گرفته است.
سینمایی نیوز: با چند دوربین تصویربرداری داشتید؟
– یکسری از تصویربرداری ها را با موبایل گرفتم. بخشی دیگر را با یک دوربین آلفا7 گرفتم و تصاویر اصلی را با دوربینی به شکل حرفه ایتر گرفتیم.
تصویربرداری چون پیوسته نبود و در مراحل مختلف بود، اولین “راش” هایی که از مهدی دارم، به تیرماه ۹۹ مربوط می شود و آخرین ها هم برای فروردین ۱۴۰۰ است.
سینمایی نیوز: مشکلات سر راه تولیدتان چه بود؟
– یک مقدار برای مهدی، هماهنگی بر سر زمانبندی و اینکه توجیه کنم در این مدتی که حاضر هستم، صدابرداری و تصویربرداری هزینه بردار است، قابل درک نبود. چون بچه بود و حالا الان حال او خوب نیست و در زمانی دیگر حوصله نداشت، و یا می گفت: سر کوچه صبر کنید می آیم. در صورتی که می رفت و نمی آمد. این سختی ها را داشتیم.
سینمایی نیوز: پس تولید در مستند خیلی مهم است! چه اتفاقاتی برای فیلم شما در مرحلهی تدوین و صداگذاری و اصلاح رنگ و نور و موسیقی افتاد؟
– همه چیز فشرده شد. اگر بخواهم صادقانه بگویم، نقشه های من برای فیلم، چیز دیگری بود و هنوز هم هست.
از میان داستان های مختلف، یک داستانی که زودتر به سرانجام می رسید را انتخاب کردم. پس به همین خاطر، تولیدِ فشرده ای داشتیم.
اصلاح رنگ و نور این کار را آقای “فربد جلالی” انجام داده است. صداگذاری را “حسین قورچیان” انجام داده است. تدوین را “عماد خدابخش” انجام داده است. موزیک هم قطعه ای است که قبلتر توسط “پیام آزادی” ساخته شده است و ایشان در اختیار ما قرار دادند و بابت آن پولی پرداخت نکردیم. پس تولیدکار به نظرم خیلی حرفه ای بودند.
من در یکی از جلساتی که برای تصویربرداری به اهواز رفتیم، با “محمد امین طرقی” همراه بودیم که یک بخشی از صدا و تصویر را انجام می دادند و خیلی کمکم کردند؛ و اگر همت ایشان نبود، من آنقدر سفت و سخت فکر نمی کردم که فیلمم را سر تاریخ به جشنواره برسانم. خدا وقتی می خواهد چیزی را جور کند، به دل آدم ها می اندازد که کمکت کنند. آن هیجان و شوری که این دسته از آدم ها داشتند بیشتر از خود من بود!
سینمایی نیوز: این اولین نمایش و رونمایی از فیلم است؟
– بله داغ داغ و تازه از تنور درآمده است! هیئت مشاوران جشنواره نظر مساعدی روی فیلم داشتند و روز گذشته نیز که جلسهی نقد و بررسی فیلم انجام شد، نظرشان این بود که فیلم از استانداردهای خوبی برخوردار است. فیلم همچنان جای کار دارد؛ تا به آن قصه ای که من می خواهم نزدیک شود.
سینمایی نیوز: آیا پیگیری برای مینروبی آن منطقه انجام شده است؛ و آیا نمی خواهید مستند دیگری با این موضوع بسازید؟
– این را اطلاعی ندارم. خودتان می دانید که بخشی از سلایق ما را در ورود به این مسائل، شرایط تعیین می کند.
این پیشنهادی که شما برای پیگیری از مسئولین دادید، برای من خیلی جالب است؛ اینکه یک چنین اتفاقی افتاده است و چرا افتاده است. این را واقعا می گویم که شاید مسئولین ما هم این دغدغه را دارند و می خواهند پیگیری کنند. پرداختن به این موضوع خیلی خوب است؛ تا مهدی های دیگری دچار این وضعیت نشوند.
سینمایی نیوز: هرآنچه از انتظارات خوبی که می شود امید داشت شکل بگیرد تا دیگر شاهد از این دست اتفاقاتی که برای کودک این فیلم روی داد نباشیم، از زبان شما در مقام خالق این اثر می شنویم؟
– ما بهجا و نابجا از جنگ حرف زدیم و همچنان داریم تصویر می بینیم. ناراحتی من این است که به یک شکلی انگار دارد رنج آن انسان هایی که در جنگ بودند ساده انگاشته و عادی انگاری می شود. یک شخص و خانواده اش دچار آسیب دائمی از جنگ شده اند و حقیقتا این چیزی نیست که برای ایشان عادی شده باشد. این آدم ها خیلی خیلی زیاد برای من ارزشمند هستند. در بازدیدی که از آسایشگاه جانبازان ثارالله داشتم، نسبت به ایشان خیلی خیلی زیاد احساس احترام می کنم.
چطور به این پرداخته شده و چطور باید پرداخته شود تا این توجه باقی بماند. می گویند آخرین بازماندهی جنگ جهانی دوم تا چندی پیش زنده بود. در مراسمی آنقدر با عزت و احترام این بازمانده از جنگ را آورده بودند و آنقدر از او خوب مراقبت کرده بودند که بیشتر از ۹۰ سال سن داشت. آن وقت ما این همه انسان های ارزشمند به جا مانده از جنگ ایران و عراق داریم که می بایستی قدردان ایشان باشیم.
برای من خیلی ناراحت کنندهتر این است که آن جنگ با همهی مصائبی که برای بازماندگان آن دارد، تبعاتی نیز برای کسانی مدارد که نقشی در آن نداشته اند. آنها جنگیدند تا این نسل ها در آسایش و آرامش و امنیت باشند و نیستند.
سینمایی نیوز: از شما به طور ویژه تشکر می کنم. با وجودی که خودتان برنامه ساز هستید و در حال ضبط برنامه در جشنواره هستید، اما چنین فرصت ویژه ای را برای مصاحبه به ما اختصاص دادید.
– تقاضا می کنم. من هم از شما بابت پوشش رسانه ای این فیلم تشکر می کنم.
گفتنی است فهرست عوامل فیلم کوتاه مستند “شهیق” به این شرح می باشد:
پوستر: منصوره قنبری
مترجم: احمد زایری
اصلاح رنگ و نور: فربد جلالی
مدیر تولید: سودابه مختاری
صدابردار: حامد حسین زاده و محمد امین طرقی
صداگذار: حسین قورچیان
موسیقی فیلم: پیام آزادی
تدوینگر: عماد خدابخش
فیلمبردار: مجید یزدانی، الهام عادلی و محمدامین طرقی
مجری طرح: موسسه فرهنگی هنری خادمین علی ابن ابیطالب
فیلمنامه نویس، محقق، تهیه کننده و کارگردان: الهام عادلی
| گفت و گو از: تورج اردشیرینیا
| عکس: الهام سادات روئین تن