به گزارش سینمایی نیوز و به نقل از ستاد خبری دومین جشنواره سراسری آموزشگاههای آزاد سینمایی؛ در نخستین روز از دومین جشنواره سراسری آموزشگاههای آزاد سینمایی کارگاه انتقال تجربه بازیگری با حضور مسعود آبپرور در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.
مسعود آبپرور در ابتدای این کارگاه تخصصی گفت: در بازیگری اتود برای ساختن شخصیت و یک نوع تمرینهای متمادی برای شخصیت است که اصولا در تئاتر به کار میآید و ما در سینما چنین چیزی نداریم؛ مگر بازیگر در خلوت خود برای پیشرفتش چنین کاری را انجام دهد؛ اما اغلب در کلاسهای بازیگری شاهد استفاده اساتید از متودها بودم که این روش صحیح نبود.
وی ادامه داد: نحوه آموزشها به سمتی رفته است که شاهد یکسان سازی شدیم که بچهها بدون اینکه سطح بندی شوند کنار هم قرار میگیرند و آموزش میبینند. درحالی که اگر شما زندگی و نحوه عملکرد بازیگران سینما را بررسی کنید متوجه میشوید دانشهای متفاوتی دارند.
وی افزود: خیلی وقتها خیلی از دوستانی که در دانشگاهها و یا آموزشگاهها میآیند و آموزش بازیگری میبینند و دوست دارند ادامه دهند میگویند در دانشگاه دنبال خواندن رشته بازیگری هستند و من در پاسخ میگویم این کار را نکنید زیرا ممکن است این انتخاب شما را از مفید بودن باز دارد و به نظرم بهتر است فرد مطالب مکملی را بخواند. از این جهت من از نظر علوم اعصاب و علوم شناختی مطالب بسیاری را پیدا کردهام که خیلی به درد بازیگری میخورد. زیرا همه ما و بازیگران باید اول از همه خود را به درستی بشناسیم و سپس ظرفیتهای ذهنی خود و ابزاری را که با آن کار میکنند، بررسی کنیم و با آن چیزی که باعث شده است اشرف مخلوقات باشیم، آشنا شویم.
آب پرور افزود: وقتی از بازیگری میپرسیم که بهترین بازی بازیگر کدام است؟ جواب میگیریم بازی یک امر غریزی است. باید بدانیم که این بازی کجای مغز ما است. مغزی که از زمان دایناسورها ایجاد شده است. مغز ما هم در سه لایه بزرگ ارتقا یافته است و مغز اولیه ما اموری مثل عملیات خودکار بدن و هنگام خواب را برعهده دارد که تحت اختیار ما نیستند و سوال اینجاست که این با کدام بخش مغز در ارتباط است. این موارد را گفتم که بگویم شناخت این موارد به ما کمک میکند تا خود را بهتر بشناسیم و هدف از خلقت را بدانیم.
وی تاکید کرد: بازیگر باید به هورمونهای خود آگاه باشد که این بدن چگونه کار میکند. در امر بازی، شاید تقلید در مرحله اول باشد ولی ما باید از آن عبور کنیم. خیلی اوقات به بچهها میگویم اگر کارگردان بودید کدام بازیگر را برای این نقش انتخاب میکردید و خب آنها هم میگویند.
وی ادامه داد: اینکه میگوییم نویسنده، منظور این نیست که فرد دست به قلم باشد و توانایی نوشتن داشته باشد نه این نیست؛ بلکه فرد باید درام را بشناسد و سواد داشته باشد و باید بداند در یک جمله کلمه طلایی کجاست و باید اوج و فرود بسازد و گره ایجاد و آن را باز کند. باید قدرت داشته باشد باید کمی اهداف نویسنده را کدجویی کرد. حال من به عنوان بازیگر باید این کد ها را دی کد کنم تا شرایط را بهتر بدانم.
آب پرور افزود: در علوم ارتباطات میزان ارزشی که برای کلام قائل هستند متفاوت است. وقتی من میخواهم چیزی را به شما بفروشم شما ۷ درصد به من اعتماد میکنید اما ۳۷ درصد لحن و تن صدای من موثر است و ۵۶ درصد دیگر سهم زبان بدن است و شما باید ۵۶ درصد دیگر اعتماد را به بدن داشته باشید و به آن اعتماد کنید که بدن من چه میگوید و چه کاری انجام میدهد. حال پیدا کردن سرنخهایی برای شناخت بدن یک پروسه شیرین و زمان بر است و این تجربه زمانی که در پشت صحنه سریال «هوش سیاه» بودیم برای ما اتفاق افتاد.
وی در پایان گفت: وقتی ما درباره بازیگری صحبت میکنیم منظورمان این است که از نقابهای شخصیتی متفاوتی استفاده کنیم. به نظرم شوخی به نظر میرسد وقتی درباره تحلیل شخصیتی صحبت میکنیم. ما اصلا اختلالات شخصیتی را نمیشناسیم و ریز شخصیتها و اختلالات را نمیدانیم و به نظرم این امر شوخی است که درباره تحلیل آن صحبت کنیم. همچنین باید بگويم که ساخت سریال از دیدگاه کارگردانی و بازیگری سخت است. آقای حاتمی کیا گفته بود که من مغزم برای کار هزار دقیقهای جواب نمیدهد یعنی من نمیتوانم هزار دقیقه ارتباطات آدمها را حفظ کنم و من مثل هواپیماهای پرواز در کوتاه مدت هستم و نه بلند مدت در بحث بازیگریام همینطور است.