به گزارش سینمایی نیوز و به نقل از خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مریم محمدی: بازآفرینی داستانهای قرآنی در سینما، مسئولیتی بزرگ و پرمخاطره است. این روایتها نهتنها ریشه در باورهای دینی مردم دارند، بلکه در طول تاریخ، حامل معانی ژرف اخلاقی، عرفانی و اجتماعی بودهاند. باید توجه داشت که این قصهها از کتابی کامل مانند قرآن اقتباس شدهاند. با این حال، تجربه سینمای ایران در پرداختن به این روایتها – از جمله در فیلمهایی چون موسی کلیمالله (ابراهیم حاتمیکیا)، محمد رسولالله (مجید مجیدی) ملک سلیمان (شهریار بحرانی) ناسپاس (حسن هدایت) و ابراهیم خلیلالله (محمدرضا ورزی) – نشان میدهد که فاصله معناداری میان عظمت این داستانها و بازتاب آنها بر روی پرده نقرهای وجود دارد. این آثار اقتباسی هرچند در چهاردهه سینمای انقلاب کم تعدادند اما همان تعداد نیز با آنکه هزینههای هنگفتی برای ساخت آنها صرف شده اما نتوانستند توقع منتقدان و مخاطبان سینمای ایران را برآورند.
نخستین نقد جدی، فقدان زبان سینمایی متناسب با شأن این قصهها است. فیلمهایی مانند «موسی کلیمالله» و «محمد رسولالله» یا «ملک سلیمان» با وجود بودجههای کلان و تلاش برای بازسازی فضاهای تاریخی، بیش از آنکه به زبان تصویر و روایت سینمایی وفادار باشند، گرفتار ساختارهایی ایستا، دیالوگمحور و اغلب نمایشیاند که بیشتر یادآور تئاتر مذهبی یا تعزیهاند تا سینمای مدرن.
فیلم «محمد رسولالله»، با وجود جلوههای ویژه قابلتوجه و فضاسازی چشمنواز، نتوانست تصویری درونی، زنده و باورپذیر از پیامبر اکرم (ص) و دوران کودکی او ارائه دهد. فیلم بیش از آنکه روایتگر تجربه نبوت باشد، درگیر جزئیاتی فرعی و تأکید بر کلیشههای عاطفی شد؛ امری که از عمق مفهومی اثر کاست و آن را به اثری فرمالیستی و سطحی بدل کرد.
در فیلم «ناسپاس» نیز انتخاب بد بازیگران و بازیهای ضعیف آنها به علاوه طراحی صحنه پیش پا افتاده و کارگردانی و فیلمنامه سطحی فیلم نتوانسته پیام مذهبی فیلم را به درستی ساخته و پرداختهکند چه آنکه بخواهد آن را به مخاطب انتقال دهد. فیلم با بیان قصهای از قوم بنی اسرائیل و ساختاری ضعیف عدم ضرورت ساخت چنین آثاری در سینمای ایران را بیش از پیش به رخ میکشد.
فیلم «ملک سلیمان» روایت مقطعی از زندگی سلیمان است و در آن از فناوریهای پیشرفته سی جی ای و دی ای استفاده شده است. که نتیجه آن این است که این فیلم از نخستین تجربههای حرفهای فیلمسازی دیجیتال در سینمای ایران بهشمار میرود.. متاسفانه فیلم با همه هزینه کلانی که صرف فناوریهای پیشرفته کرده اما نتوانسته مخاطب را راضی نگه دارد اتفاقی که اخیراً در فیلم «موسی کلیم الله» افتادهاست. مخاطب بیش از توجه به فناوریهای دیجیتال فیلم علاقهمند به دنبال کردن قصهای قوی، بازیهایی درخشان و روایتی روان اما غافلگیرکننده است. شاید اقتباس از یک داستان قرآنی به نظر ساده بیاید اما پیچیدگیهای فراوانی در تبدیل این داستانها به زبان سینما وجود دارد که نشان میدهد ساخت این فیلمها کار هرکسی نیست.
در فیلم «ابراهیم خلیل الله» نیز که با محوریت داستان حضرت ابراهیم و بتشکنی ساخته شده، ضعف در فیلمنامه، بازیگردانی و طراحی صحنه باعث شد تا پیام اصلی روایت قرآنی – یعنی توحید و مبارزه با شرک – به شکلی سرد، شعاری و کماثر بازنمایی شود. در این اثر نیز همان مشکل همیشگی سینمای دینی ایران دیده میشود: در اولویت قرار گرفتن پیام بهجای روایت، و تعهد به آموزههای اخلاقی به قیمت نادیده گرفتن منطق دراماتیک.
از سوی دیگر، شخصیتپردازی در این آثار اقتباسی اغلب تکبعدی و اسطورهزده است. کاراکترهای اصلی – خواه پیامبران باشند یا دیگر شخصیتهای مقدس – اغلب بهصورت چهرههایی دور از دسترس و فاقد پیچیدگیهای انسانی به تصویر کشیده میشوند. این امر باعث میشود مخاطب نتواند با آنها همذاتپنداری کند و در نهایت، پیامهای معنوی اثر نیز بهدرستی منتقل نشوند.
نکته نگرانکنندهتر، تبدیل داستانهای قرآنی به ابزاری برای قدرتنمایی بصری یا اثبات توانمندیهای فنی سینما است، بدون آنکه تأملی در معنا، بافت تاریخی و کاربرد امروزین این قصهها صورت گیرد. در چنین شرایطی، مخاطب نه با یک تجربه روحانی یا معنوی، بلکه با اثری نمایشی، پر زرق و برق و اغلب بیروح مواجه میشود.
در این میان تنها فیلم «مریم مقدس» به کارگردانی شهریار بحرانی است که توانسته اندکی به هدف دراماتیک و ترسیم روایت تاریخی و مذهبی خود نزدیک شود.
در مجموع، سینمای ایران در روایت داستانهای قرآنی همچنان با چالشهایی جدی مواجه است؛ از ضعف در فیلمنامهنویسی گرفته تا ناتوانی در ارائه زبانی سینمایی برای بیان امر قدسی. اگر قرار باشد این روایتها در سینما جان بگیرند، باید هنرمندانی وارد میدان شوند که هم با ذات سینما آشنا باشند و هم از ظرافتهای معرفتی متن دینی آگاهی داشتهباشند. در غیر این صورت، حاصل کار نه احیای قصههای آسمانی، بلکه تکرار بیروح کلیشههای زمینی خواهد بود.