به گزارش سینمایی نیوز و به نقل از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، آیین پایانی پنجمین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران سه شنبه 28 آذر ماه 1402 با حضور مهدی آذرپندار، مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران، سعید پوراسماعیلی، معاون آموزش و پژوهش انجمن، اعضای هیئت داوران این دوره از همایش و جمعی از علاقهمندان به حوزه مطالعات فیلم کوتاه در خانه اندیشه ورزان ایران برگزار شد.
در این مراسم که با ارائه مقالات راه یافته به همایش آغاز شد، پس از بحث و گفت و گو در باب مقالات طرح شده از سوی ارائه دهنگان و اساتید، منصور براهیمی به عنوان دبیر علمی همایش و به نمایندگی از هیئت داوران این دوره از همایش، سید حسن حسینی، مجید شیخ الاسلامی و رامتین شهبازی، بیانیه پنجمین همایش را قرائت کرد که به شرح زیر است:
- درآمد. وقتی به «فراخوان» پنجمین همایش نظری دوباره میافکنیم، درمییابیم که چرخش نگاه از محوریتِ بحث ژانر به سمت «ژانر و بومیسازی» اتفاق کوچکی نبود. بیش از چهار دهه است که در جستجوی شالودههایی هستیم برای شکل دادن به حال و آیندهی سینمایی که شایستهی نام ایران باشد. تداوم و شکلگیری ژانرهای بومی و جهتدهی تولید به سمت بومیسازی، مهمترین و بنیادیترین چرخشی است که در تحولات پیدرپی در سیاستگذاری فرهنگی و هنری کشور مد نظر قرار گرفته است. در این میان «فیلم کوتاه» بوتهی آزمایشی خواهد بود که باید بار سنگین یکی از دشوارترین تحولات را بر دوش گیرد. کوتاه بودن، شانههای او را ضعیف و لرزان نمیکند، بلکه برعکس، به او میدان میدهد که با انعطافهای بجا، از این آزمون سخت، سربلند بیرون آید. توجه کنید که ما از کلماتی چون «ملی»، «اصیل»، «هویتمدار» و مانند اینها استفاده نکردهایم تا امکانات بالقوهی بومی درگیر چارچوبهایی نشود که ممکن است تنگ یا سرکوبگر از کار درآیند. با این حال راه ورود به این مقولات را هم نبستهایم. ایمان داریم که اگر امکانات بالقوه، تحققِ عملی پیدا کند به نیازهای دیگر هم پاسخ خواهد داد، حتی به نیاز ما برای حضورِ منطقهای و جهانی.
- سپهر بلند. مقالات چاپ شدهی چهارمین همایش، نام «فیلم کوتاه، سپهر بلند» را به خود گرفت. ایمان داشته و داریم که فیلم کوتاه نه یک ژانر فرعی، یا معبری برای ورود به فیلم بلند، بلکه همان طور که گفتیم آزمایشگاهی است برای آمادگی، ترسیم و تحققِ سپهری بلند؛ و فارغ از هر نوع شعارزدگی اطمینان داریم که فقط نسلهای نوپا و نوجوی ما میتوانند آن را شکوفا سازند.
- آیا به نقطهی توقف رسیدهایم؟ آن چه در همایش پنجم روی داد نیازمند بررسیهای همهجانبه است، اما هر چه هست ما را ناامید نکرد. اگر هر تلاش را با صبوری مشاهده کنیم و از یاد نبریم که بوتهی آزمایش، محکی است برای تجربههای متعددی که قسمت اعظم آنها به پاسخهای مطلوب نمیرسد، همایش پنجم هم آزمایشی از همین دست بود. باید برگردیم و محک تجربه را به کار گیریم و از آزمونهای جدید نهراسیم.
- از آن چه گذشت چه درسهایی میگیریم؟ ما به دنبال مقصر نمیگردیم. اگر در همایش پنجم نشانههای این خیز بلند اندک است یا بُردِ کوتاهی دارد، مشکل را نباید در پژوهشگران جوان جستجو کرد. اگر کوتاهی یا قصوری هست همه در آن سهیمایم، از دانشگاههای ما گرفته، تا چشمانداز کمجانِ پژوهش در علوم انسانی و به ویژه در هنر، تا همایشهایی از همین دست که درگیر آن هستیم، و حتی خود ما داوران که آگاهیم بیرون گود قرار نداریم و حق نداریم فارغ از پژوهشگرانی که درگیر چالشهای نفسگیر در درون گود هستند، دست به داوری و قضاوت بزنیم.
- نتیجه: به همین دلیل به جای آن که خود را به غفلت بزنیم؛ جوایزی تشریفاتی فراهم کنیم؛ و دلخوش باشیم که هیچ نباشد تشویق نسل جوان ضرورت دارد، به این جا رسیدیم که در حد توان واقعبینانه به وضع موجود نگاه کنیم. باری، در این دوره، ما نتوانستیم برگزیدگانی داشته باشیم، برای هر یک مقام و مرتبهای قائل شویم و به همین نسبت به جوایزی بیندیشم. سه نمونهی برگزیده، صرفاً نمونههایی هستند که راههای نیمهروشنی را برای ما ترسیم میکنند. ترجیح دادیم که این عزیزان در محفل دوستانهای که شکل پنل به خود میگیرد و در حضور مخاطبانی که اکنون داورِ داوران هستند، دعاوی خود را طرح کنند و نظرات داوران و دیگران را بشنوند. بدیهی است که همهی کسانی که برگزیده نشدهاند حق دارند از دلایل هیئت داوران مطلع شوند. نظر داوران به شکل مکتوب یا در گفتوگویی شفاهی در همین مجلس به سمع و نظر نویسندگان محترم خواهد رسید. در پایان ما سه هدیه خواهیم داشت که به تساوی تقسیم خواهد شد.
- جمعبندی: دربارهی مشکلات فراوانی بحث و گفتوگو کردهایم و ترجیح میدهیم که اگر جمعبندی امکانپذیر باشد، در همین نشست و با حضور جمعی بیش از داوران و مدیران آن را به محک بزنیم. در همایش پنجم، مشکل مکرری که پژوهشها را از تکاپو و باروری محروم میکرد، یکی فقدان پرسش یا پرسشهای پژوهشی بود و دیگری آشفتگی در روش. از طرف دیگر خود ما هم از این نظر قابل انتقادیم که میدان پرسشهای مربوط به «بومیگرایی و ژانر» را در همایش پنجم آن قدر گسترده کردیم که احتمالاً بر این آشفتگی افزود. حال گمان میکنیم که اگر برای همایش ششم میدان محدودتری داشته باشیم و صرفاً بر یک یا دو روش متمرکز باشیم، به نتایجی بیشتر، اگر چه در میدانی محدودتر، دست خواهیم یافت.
پس از قرائت بیانیه هیئت داوران، از چهار مقاله ارائه شده در همایش بدون اولویت تقدیر شد:
ایرانپور حسین؛ مقاله «بهرهگیری از ظرفیتهای بومی ژانر سینمای هنرهای رزمی در حوزه فیلم کوتاه»
طیفوری پژمان؛ مقاله «آسیبشناسی نقش فیلم کوتاه ایرانی در ناکامی تولید ژانر بومی با نگاهی به سینمای کوتاه کره جنوبی»
عباسآبادی محمدمهدی؛ مقاله «ظرفیتهای اقتباسی داستانهای عامیانه فارسی در فیلم کوتاه ژانر فانتزی»
فلاحی پیمان؛ مقاله «جهان بومیسازی وحشت و فیلم کوتاه ، واکاوی سینمای وحشت از منظر خصایص ژانری و مولفههای بومی»
در ادامه منصور براهیمی در رابطه با عنوان و موضوع ششمین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران گفت: عنوان پیشنهادی ما برای همایش ششم امکانات بومی برای ژانرهای آمیخته (هیبریدی) و اهمیت چرخههای تولید است؛ میدانیم که خلوص ژنریک امکانپذیر نیست. انواع ژانرهای ادبی و هنری که در تاریخ کشور ما سابقه دارند همواره در تکاپوی آمیختگی و حتی دگردیسی بودهاند. ادبیات فارسی ابایی نداشته است که حماسهی قهرمانی را به حماسهی عرفانی مبدل کند. حتی در شاهنامهی فردوسی هم آمیزهی اسطوره، حماسهی قهرمانی، حماسهی تراژیک و تاریخ امری طبیعی قلمداد شده است.
وی تصریح کرد: چرخهی تولید نیز روندی بازخوردی است که نشان میدهد سرمایهگذاری، تولید، مصرف، مناسبات توزیع و … به چرخهای بازخوردی شکل میدهند که اگر هر بخش، دیگر بخشها را تغذیه نکند و یا جایی از این چرخه معیوب باشد، روند تولید و فرآوری مختل خواهد شد.
براهیمی با بیان اینکه دامنهی پیشنهادی ما برای پژوهش، به رغم محدود بودن، طیف وسیعی از مقولات را در بر میگیرد، اظهار داشت: از تلاشهای نظری برای بحث در مورد ژانر، آمیختگی و چرخه گرفته تا خوانشِ چرخهای تولید در سینمای قدیم و جدید ایران، یا مطالعهی یک چرخهی خاص (کمدی، ملودرام، دفاع مقدس و …)، و یا پژوهش تطبیقی در شیوههای مختلفِ تولیدِ چرخهای ژانر، که از تولید کلاسیک و کمپانیمحور (هالیوود، ژاپن) تا تولید چرخهای در غیاب کمپانی و حتی مطالعهی تولیداتی که در نبود اقتصاد بازار (رومانی یا یوگوسلاوی در دوران سوسیالیزم) یا نمونههای آمیخته (چین در سالهای اخیر) دامن میگسترد.
دبیر علمی همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران در پایان اظهار داشت: برای رسیدن به مؤلفههای پایدارِ بومیسازی فرصت بیشتری مورد نیاز است و ما آمادهایم که این میدان را هم چنان باز نگاه داریم. امید داریم که نسلهای نوجو و نوآور ما چنان پیش بروند که حتی انتظارات ما را نیز پس پشت بگذارند و در میدانِ عمل، سپهری بلند را به ما نوید دهند.
سیدحسن حسینی از اعضای هیئت داوران این همایش پنجم در ادامه مراسم توضحاتی را برای حاضران ارائه کرد و گفت: کلیات را جناب براهیمی توضیح دادند، یک بخش پژوهش موضوع در واقع تولید چرخه ای است، مدل دیگر که گفتند مدل کمپانی محور است مانند سینمای آمریکا در دوران کلاسیک تا سال های طولانی، بحث انحصار کمپانی ها روی قراردادها است، به عنوان مثال در ژاپن کمپانی مثل سوچیکو و … یا هر کمپانی دیگری نمی توانند از عوامل کمپانی دیگر استفاده کنند. ما وقتی می گوییم تولید چرخه ای که کمپانی محور نیست ، دو الگو را برای این مسئله در نظر گرفته ایم یکی سینمای ایتالیا است در دوره مشخص 30 ساله که سینمای ایتالیا سالی 300 فیلم تولید کرده است و در سالیانی ایران دوران تامین فیلماش از ایتالیا بوده است.
وی تصریح کرد: نمونه دیگر سینمای هندوستان است که به لحاظ کمی بزرگترین تولید کننده فیلم است که سالی هزار فیلم تولید می کنند ولی انحصاری که در دیگر کشورها و کمپانی ها وجود دارد در هندوستان نیست و قراردادها به راحتی به اشتراک گذاشته می شده است. اما اهمیت این ها چیست، خب سینمای ایران کمپانی محور نبوده است، سینمای ایران صنعتی نبوده است و شکل تولید ما اینطور بوده است که مثلا گنج قارون در پویا فیلم تولید شده و دیگر مهم نبوده است و دیگر استودویو ها آمده اند از این مدل تا چند سال به طور مشخص استفاده کرده اند. مثلا در دوران اصلاحات یک سری فیلم هایی مد شده بود به اسم فیلم های دختر و پسری، این ها ملودرام های عاشقانه بودند و به اشتراک گذاشته شده بودند. امروز در مورد فیلم فسیل صحبت می شود و آیا اینکه در چند سال اخیر نمونه هایی شبیه به آن را خواهیم داشت یا نه؟
حسینی در پایان اظهار داشت: بنابراین چون شکل الگوی ما از گذشته تاکنون خیلی به این الگو شباهت داشته، پژوهش و شناخت و فهم این ها به شناخت تولید سایکلیک در ایران کمک می کند؛ متاسفانه در مقالات این کج فهمی را داشتیم که فیلم فارسی را در مقام ژانر دیده بودند، در حالی که فیلم فارسی همین تولید سایکلیک است. ما یک سری چرخه هایی داریم که در طول زمان ها در کنار هم هستند و تایخ سینمای ما را شکل دادهاند و نزدیک ترین شکل به تولید صنعتی هستند که البته ما هیچ وقت به آن نرسیدهایم، بنابراین اگر پژوهش گران روی الگوها کار کنند به فهم تولید چرخه در سینمای ایران از گذشته تا امروز هم کمک می کنند.
آذرپندار: ظرفیت های بومی دینی و مذهبی ایران مغفول مانده است
در پایان این مراسم مهدی آذرپندار، مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران گفت: اگر امروز بحث جدی پیش آمده است که دولتی با مختصات دولت فعلی باید به فروش فیلمها خوشحال باشد یا نه به این دلیل است که سینمای ایران وارد یک دو قطبی شده است که باید شما تصمیم بگیرید که بین جنسی از فیلم های اجتماعی تلخ که واسطه برخی موفقیتهای جشنوارهای و یا مضامین ملتهب در اکران موفق هستند و یا کمدی و بعضی دولت ها تصمیم می گیرند به سمت یک طرفش بروند و بعضی دولت ها هم به طرف دیگرش، موضوع این است که هر دولتی با هر تفکری می آید خیلی از هیچ کدام از این دو طرف راضی نیست، علت این است که سینمای ایران گیر افتاده است بین دو ژانر محدود و فضاهای دیگری نیست که شما اصلا بتوانید در مورد گیشه آن صحبت کنید و هر کدام این ها را هم در نظر نگیرید لاجرم گزینه دیگری باقی نخواهد ماند.
وی تصریح کرد: امروز ژانر مسیر جدی و حیاتی برای سینمای ایران است که شاید از این دوگانه رها شود، نکته دوم اینکه اگر مسئله بومی سازی را مطرح کردیم، واقعیت این است که مخاطب فیلم های ترسناک آمریکایی، ژاپنی، ایتالیایی، کرهای و … را راحت تر از هر زمان دیگر می بیند، اگر ما بتوانیم جنسی از فیلم های ژانر وطنی خلق کنیم اتفاق مناسبی است، مثلا در گونه وحشت، وحشت ایرانی است که احتمالا برای جذاب خواهد بود، وگرنه ما ممکن است به لحاظ ظرفیت های زیرساختی و از همه مهم تر تجربه ای که در سینمای ایران در فضای ژنریک وجود ندارد، نتوانیم با فیلم های ژانر وحشت دیگر کشورها رقابت کنیم مگر اینکه طعمی از ایراانی بودن در آن وجود داشته باشد که برای مخاطب ایرانی جذاب باشد.
مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران در ادامه اظهار داشت: زمانی که مسئله بومی بودن را طرح می کردیم خیلی دوست داشتم در این مقالات توجه ای به ظرفیت های دینی و مذهبی ایران هم بشود، به نظرم ظرفیت مغفول مانده ای است، چراکه مانیفست هایی در حوزه دینی و معرفتی وجود دارد مثلا در ژانر وحشت یا مسئله ای مثل شکست زمان که سینمایی فانتزی و علمی و تخیلی ظرفیت هایش وجود دارد. مثلا امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند « از هر کاری که ترسیدی خود را در آن بینداز» این یک مانیفست متفاوتی است از آن چیزی که تحت عنوان ژانر وحشت دیده ایم؛ در ادامه این فرمایش ایشان می فرمایند« زیرا رنجی که در اثر نگاهداشتن خود از آن چیز به تو می رسد بزرگتر از چیزی است که تو از آن می ترسی.» ببنید این یک مانیفست است و می توان برای آن به تولید ایده برسیم و بسیاری موارد از این دست و همه این ها برای ما است و جای دیگری نمی توانیم آن را پیدا کنیم. این ها مضامین نویی است که که می توانیم به آن ها بپردازیم، این تنها بحث وحشت بود در حالی که در موارد مختلف می توان از مسائل بومی مرتبط با دین و مذهب به آن توجه کنیم.