سینمایی نیوز- فیلم کوتاه داستانی “ارغوان” در بخش مسابقه سینمای ایران سی و هشتمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران حضور داشت و پس از نمایش مورد تشویق تماشاگران قرار گرفت.
«ارغوان» داستان دختری ایرانی است که دوست صمیمی خود «بشیره» که اهل افغانستان است را در حادثه تروریستی مدرسه سیدالشهداء کابل از دست داده؛ اما اطرافیانش نمیخواهند او از این حادثه با خبر شود.
با کارگردان و نویسنده فیلمنامه این فیلم در پردیس سینمایی ایرانمال، محل برگزاری جشنواره به گفتوگو نشستیم که از نظرتان میگذرد.
سینمایی نیوز: با اهدای سلام و تحیات و همینطور تبریک به شما جهت راهیابی فیلم خوبتان “ارغوان” به بخش مسابقه سینمای ایران در سیوهشتمین جشنوارهی بینالمللی فیلم کوتاه تهران؛ لطفاً خودتان را معرفی کنید و سوابق فیلمسازیتان را بفرمایید.
پهلوان: به نام خدا،؛ بنده هم سلام عرض میکنم خدمت شما و همکاران و مخاطبان رسانهتان. من “محمد پهلوان” هستم. حدود ۱۰ تا ۱۲ سال است که در فضای رسانه و فیلمسازی حضور دارم؛ منتها در مقام کارگردان کار نمیکردم و حرفهی اصلی من در این سالها تدوین و جلوههای ویژه و اصلاح رنگ بوده. چند تیزر فرهنگی و موزیکویدئو نیز پیش از این ساخته بودم. “ارغوان” نخستین تجربهی فیلم داستانی من است که سعی کردم دارای یک داستان خوب و به روز باشد. و واکنشی به اتفاقاتی که در کشور همسایهمان افغانستان روی میدهد و دل هر انسانی را به درد میآورد محسوب شود.
اصغری علایی: بسم الله الرحمن الرحیم؛ بنده هم سلام و وقت بخیر عرض میکنم. “فاطمه اصغری علایی” هستم نویسنده فیلمنامه فیلم “ارغوان”. پیش از این در فضای رسانه به عنوان نویسندهی کارهای داستانی و نماهنگ و موشن فعالیت داشتم؛ اما ارغوان نخستین اثری است که فضای جشنوارهی بین المللی را تجربه میکند.
سینمایی نیوز: ارغوان به عنوان فیلم اول، کار قابل دفاعی است. ایده اولیه “ارغوان” از کجا شکل گرفت؟
پهلوان: نویسنده فیلمنامه خانم ” اصغری علایی” هستند. از زمانی که آن اتفاقات در افغانستان افتاد، ایده و دغدغههایی در ذهن ما بود که کاری را در واکنش به این اتفاقات تولید کنیم و خب در نهایت، در جلسات فیلمنامهای که با خانم “علایی” به عنوان ایده پرداز و نویسنده، آقای “خطی” به عنوان مشاور کارگردان و آقای “مجید یزدانی” در مقام مدیر فیلمبرداری داشتیم، به این رسیدیم که کار به این شکل در بیاید. روی داستان خیلی کار شد تا به این حالت در بیاید. بر روی نحوهی تعریف کردن و پس و پیشهایی که اتفاق میافتد و این روند غیر خطی، در آن کارگروه بحث شد، و به این شکل، داستان نهایی شکل گرفت و در نهایت فیلمنامه را مجددا خانم “علایی” به نگارش و بازنویسی در آوردند. و خدا را شکر به نظر میرسد که حاصل کار، نتیجهی بدی نیست و قابل دفاع است.
علایی: من “ارغوان” را تجربهی متفاوتی میدانم از این جهت که ایده و اتفاق اولیهی آن به خاطر حادثهای شکل گرفت که خودم را خیلی متاثر کرد.
کارهایی که من اصولا به سراغشان میروم یا ایدههایی که در ذهنم شکل میگیرد، معمولاً توجهی هر چند اندک به واقعیت دارند. ارغوان هم از این قاعده مستثنا نبود. با توجه به چالشهایی که افغانستان در این چند ماه داشته و اتفاقاتی که برای این ملت میافتد، پرداختن به مسائل این کشور و به طور کلی کشورهای درگیر جنگ و به ویژه کودکان جنگ، همیشه برای خودِ من دغدغه بوده است. همواره سعی داشتم به فضایی که کودکان جنگ دچار آن هستند و بکر است نزدیک شوم؛ فضایی که این بچهها کمترین دخالتی در شکل گیری آن ندارند و در عین حال بیشترین تاثیر را از آن میپذیرند. اینها کنار هم اتفاقی را در من شکل داد که حاصل آن فیلمنامه فیلم “ارغوان” شد. عمیقاً فکر میکنم ارغوان جزو کارهایی است که آن را دوست دارم و در ذهن من میماند.
سینمایی نیوز: انتخاب نام “ارغوان” برای فیلم چگونه شکل گرفت؟
علایی: نام “ارغوان” نامیاست که من روی شخصیت اصلی ماجرا گذاشتم. اگر توجه کرده باشید ابتدای فیلم قطعه موسیقی “ارغوان” با آواز “علیرضا قربانی” شنیده میشود. آن فضای حزن انگیزی که برای شروع کار و آغاز فیلم با به هم ریختگی کاراکترِ نقشِ پدرِ فیلم در ذهن خودم ایجاد شده بود، ناخودآگاه با یک موسیقی ذهنی عجین بود.
نکتهای در بخشی از شعر ترانه “ارغوان” هست. در آن قسمتی از شعر که آمده “ارغوان شاخه هم خون جدا مانده من”. من همیشه این ترکیبِ “شاخه هم خون جدا مانده” را راجع به افغانستان هم شنیده ام و هم استفاده کرده ام که آن را ترکیب بجایی در مورد ایران و افغانستان میدانم. این عبارت، همگونی و همدلی و همزبانیِ بین دو ملتِ هم خون، که تاریخ به اسبابی آنها را از هم جدا کرده اما همچنان بیشترین میزان همراهی و نزدیکی را از نظر فرهنگی و فکری و ذهنی و قلبی با هم دارند، نشان میدهد.
آن زمان که داشتم قسمت اول کار را مینوشتم، این عبارت “شاخه هم خون جدا مانده” در ذهن من بود و حتی در فیلمنامه هم آورده بودم و بعدها خودِ این عبارت را حذف کردم. نکته دیگر، خودِ بحث ارغوان است و آن اتفاقی که برای آن درخت در این قطعه موسیقیایی میافتد و سِیری که با خودش دارد و این قطعه هم دارد دربارهی همین صحبت میکند و بارِ آن حزن و اتفاق را در ذهن من زنده میکند. انگار تنها اسمیکه برای من مطابق با شخصیتِ کودک فیلم بود همین “ارغوان” بود که رفته رفته در نگارش فیلمنامه، ابعاد آن چیزی که در ذهنم بود را تکمیل میکرد.
سینمایی نیوز: چه شد که در داستان موضوع افغانستان را گنجاندید؟
پهلوان: بعد از آن حادثه بمبگذاری در مدرسه سیدالشهداء کابل، این اتفاق به دغدغهی همهی اعضای گروه ما تبدیل شده بود. دل خیلیها به درد آمده بود و با وجود این که چند کار رسانهای با همراهی گروهمان درباره این اتفاق تولید کرده بودیم، اما حس میشد اینها کفایت نمیکند برای چنین اتفاقی و میبایست کار بزرگ تری انجام بشود.
علایی: ایده اولیه حقیقتا با این کاری که ساخته شد خیلی متفاوت بود. بحث کودکان جنگ، از همان ابتدا در ذهن من بود. در اتود اولیه، ماجرا به یک شکل دیگری شروع میشد. اتفاقات اساسی داستان و پیرنگ کلی آن نزدیک به چیزی است که الان میبینیم اما تفاوتهای زیادی وجود دارد.
جلساتی با کارگردان، مشاور کارگردان و سایر دوستان داشتیم. در همان حین که فیلمنامه را بررسی میکردیم، اتفاقات افغانستان روی داد و ما از همان جا گفتیم که این بهترین فرصت است تا ادای دینی به این ماجرا داشته باشیم و کاری کنیم مغفول نماند. جلسات متعدد ایده پردازی داشتیم و تقریبا بیش از ده بار فیلمنامه را بازنویسی کردیم تا به این شکلی که هست رسیدیم.
سینمایی نیوز: حتی در ساختمان اداره سینمایی و مدرسه فیلمسازی افغانستان نیز چندی پیش بمبگذاری کردند و دو دختر که از کارکنان آنجا بودند به شهادت رسیدند.
پهلوان: بله همینطور است. الان هم بحث مهاجرت و عملکرد دولت مستقر افغانستان را داریم. خواستیم هم ادای دینی داشته باشیم به این بچههای کوچکی که در آن حادثه از دست رفتند و هم دادِ دل آنها را به گوش تمامیصلحطلبانِ جهان که از این شرایط ناراضی هستند برسانیم.
سینمایی نیوز: در فیلم پیوند دو کشور ایران و افغانستان را با محوریت دو شخصیت کودک فیلم که یکی ایرانی و دیگری افغانستانی و با یکدیگر دوست هستند میبینیم که خوب هم در آمده است. چطور به این ایده رسیدید؟
پهلوان: ما در جلساتی که برای فیلمنامه داشتیم بین اینکه شخصیت اصلی داستان ما یک دختر افغانستانی باشد و یا یک دختر ایرانی باشد که دغدغهی دوست افغانستانی خود را دارد خیلی بحثهای مفصلی داشتیم و خب در نهایت به این رسیدیم که در این شکل از روایت، آن حرفی که در ذهن ما هست بهتر منتقل میشود.
علایی: نکتهای که وجود دارد این است که خیلی خوشحالم حضور ما در این جشنواره با کاری بوده که به یک مسئله جهان شمول و بزرگ میپردازد و برای شخص من هم دغدغه مهمیاست. خوشحالم این حضور، توامان شده با حرف قشری که کودکان جنگ و تمام کشورهایی که خواسته یا ناخواسته درگیر جنگ هستند و مردمانشان از نظر امنیت در وضعیت خوبی نیستند. من این فیلمنامه و فیلم را نماینده تمام مردمیمیدانم که چون جزو کشورهای خاورمیانه هستند صدایشان شنیده نمیشود.
سینمایی نیوز: بفرمایید بازی بازیگر نقش کودک ایرانی چرا آنقدر خوب از کار در آمده است!؟ در مورد انتخاب و هدایت ایشان توضیح بفرمایید.
پهلوان: “دینا” خانم که الان حدود ۱۲ سال سن دارند همانطور که میگویید خیلی خوب ظاهر شدند. اخلاق ایشان سر صحنه آنقدر خوب و حرفهای بود که ما تقریبا هیچ مسئلهای با او نداشتیم. البته این کار اولین کارشان هم نبود و قبلا فیلم “بابای شکلاتی” را در ۳۰ دقیقه برای آقای “فخرو”، فیلم کوتاه “بیپایان” را در صدثانیه برای خانم “همتیان”، نماهنگ “درد کهنه” را در 5 دقیقه برای آقای “نجفی” و همچنین چند کلیپ و تیزر فرهنگی دیگر را کار کرده بودند و از استعدادهای خیلی خوب سمنان هستند.
در طول کار هر حسی که از ایشان میخواستم، به خوبی اجرا میکردند و با وجود اینکه ما در طول پروسه ضبط، جلوههای ویژه میدانی و انفجار و دود و خاک داشتیم، بازیگر کودک ما برخوردی بسیار حرفهای با همهی این مسائل داشت.
علایی: من نکتهای راجع به بازیگر نقش کودک فیلم بگویم. دینا زمانی پیشتر، با ما خیلی کار کرده بود و روحیات و ساختار ذهنی او برای ما خیلی ملموس بود.
من وقتی داستان را نوشتم، واقعاً اولین کسی که در چارچوب ذهنی ام برای بازی روی این شخصیت مینشست دینا بود.
سینمایی نیوز: آیا پیش از شروع فیلمبرداری با این بازیگر جلسات دورخوانی فیلمنامه داشتید؟
پهلوان: بله. البته ما به جز سکانس اول که یک سکانسپلان طولانی بین پدر و دختر هست، در بقیه صحنهها به آن صورت دیالوگ نداشتیم و خب برای آن سکانس از قبل تمرین و دورخوانی انجام شده بود.
سینمایی نیوز: اندازهای که در فیلمنامه به نقش شخصیت کودک افغانستانی پرداخته شده با چه رویکردی بود؟
علایی: نقش “بشیره” در داستان خیلی پر رنگ بود. فارغ از میزان نقش، بشیره در داستان حضور معنوی دارد و تمام این داستان بر مبنای رابطهی دوستی بین بشیره و ارغوان است. اصلا این رابطهی دوستی است که کل داستان را میسازد. از ابتدای داستان، ما با بشیره درگیریم و گزارههایی را راجع به او میشنویم؛ ولو اینکه او را نمیبینیم.
راجع به میزان حضور او، برای ما بیشتر مهم بود که عمق رابطه را نشان دهیم و نسبتی که این رابطه با فضای جنگ پیدا میکند و روی آن تاثیر میگذارد. این رابطه آن چیزی بود که میخواستیم نشان بدهیم؛ نه دو فرد جدا جدا.
با اینکه بشیره را تنها در انتهای فیلم و یک پلان میبینیم، اما من نقش او را خیلی مهم میدانم؛ به حدی که شخصیت او است که دارد داستان را پیش میبرد.
این اتفاق در نمونههای مختلف ادبیات داستانی بسیار دیده میشود؛ کما اینکه “در انتظار گودو” را که میخوانیم میبینیم شخصیت اصلی داستان هیچگاه وارد داستان نمیشود؛ اما کل داستان را او پیش میبرد. اتفاقی که در این فیلم میافتد هم همین است و ما شخصیتی داریم که تا لحظه آخر او را نمیبینیم؛ اما ناخودآگاه با او همذاتپنداری میکنیم و به او نزدیک میشویم تا آن نقطه انتهای داستان شکل میگیرد.
سینمایی نیوز: آیا نمیشد در فیلمنامه به این دوستی ارغوان و بشیره بیشتر پرداخت و تماشاگر آن را ببیند؟
علایی: این از نکاتی است که آن را رد نمیکنم و به نظرم میتوانسته پیشینهای ساخته شود برای اینکه ما در ابتدای کار، این رابطه دوستی را بیشتر ببینیم. چون الان در فیلم به شکلی است که فقط از زبان ارغوان آن دلتنگی را میشنویم که چرا بشیره نمیآید. یا عکس دونفرهای که با هم دارند را در دفتر مشق میبینیم.
ما بسنده کردیم که این رابطه را از نگاه ارغوان نشان دهیم؛ از نگاه کسی که به عنوان یک همدل با بشیره پیوند خورده است. از نگاه بشیره خیلی به آن نگاه نکردیم. من این نکته را میپذیرم و به نظرم همان طور که شما میگویید جای آن وجود داشته که ما دو طرف را نشان دهیم و یک مقدار از سمت بشیره هم وارد داستان شویم که این تعامل، بیشتر دیده شود و مخاطب را از نظر حسی درگیر کند. اما با وقت کمیکه ما داشتیم این طور صلاح دیده شد. نکته دیگر این بود که ما برای انتخاب بازیگر نقش شخصیت بشیره به شهرک “مهمانشهر” در نزدیکی شهر سمنان رفتیم. در این شهرک مهاجران افغانستانی زندگی میکنند. در آنجا دختربچههای مختلفی را دیدیم و از بینشان با توجه به چهره، مهارتهای حرف زدن و بازیگری، خانم “سارینا جعفری” را انتخاب کردیم. در واقع بازیگر نقش بشیره واقعا اهل افغانستان بود و البته نابازیگر. این نکته را هم باید بگویم که این دو کودک از قبل با هم رابطه دوستی نداشتند و ما سر صحنه تلاش کردیم که آنها را با هم دمخور کنیم تا بیشتر با هم باشند و آن اتفاق درونی برایشان بیفتد.
سینمایی نیوز: چند روز تصویربرداری داشتید؟
پهلوان: ما دو روز و یک شب تصویربرداری داشتیم. روز اول، آن صحنه هایی در کلاس درس را که حالت عادی داشت و هنوز انفجاری رخ نداده بود گرفتیم و روز دوم، صحنههای مربوط به انفجار را تصویربرداری کردیم و همان شب نیز سکانس آغاز فیلم را که مربوط به گفتگوی پدر و دختر میشد، ضبط کردیم که برای آن سکانس جلسه دورخوانی فیلمنامه داشتیم.
من اینجا از آقای “عمارخطی” خیلی تشکر میکنم که برای شکلگیری بازیهای خوب فیلم کمک شایانی کردند. از آقای “حسین سلطانعلیان” که نقش پدر ارغوان را بازی کردند و از بازیگران خوب و سرشناس استانمان هستند هم خیلی تشکر میکنم؛ زیرا با وجودی که دکوپاژ من برای این سکانس طوری بود که چهرهشان به آن صورت دیده نمیشد، به ما لطف داشتند و بازی کردند. بازیگر نقش معلم هم خانم “سمیرا شربتی” از بازیگران خوب استان ما هستند که تجربه همکاری با ایشان برای من ارزشمند بود.
همچنین دختربچههای هنروری که در مدرسه بودند را ما به وسیلهی یک فراخوان در فضای مجازی انتخاب کردیم. من اینجا از همهشان و والدینشان تشکر میکنم که با جان و دل سر صحنه حاضر شدند. یکی از دغدغههای ما حین تصویربرداری صحنههای جنگی و انفجارها و واکنش پدران و مادران بچهها بود. اما خدا را شکر برخورد آنها خیلی خوب بود و کمال همکاری را با ما داشتند.
سینمایی نیوز: برای زمان ۹ دقیقهای فیلم، با آن حجم از بازیگر و جلوههای ویژهی میدانی و انفجار، این میزان جلسه تصویربرداری خیلی خوب است.
پهلوان: بله. ما روز اول، ساعت ۸ صبح کلید زدیم؛ تا ۷ بعدازظهر حدود ۱۱ ساعت تصویربرداری داشتیم. روز دوم هم که صحنههای جنگ را میگرفتیم، زمان کاریمان بالا بود. از ۱۲ ظهر کلید زدیم تا ۷ بعدازظهر و چند ساعتی برای اینکه هوا تاریک شود تا بتوانیم سکانس آغازین فیلم را در شب تصویربرداری کنیم، به گروه استراحت دادیم و مجددا ساعت ۱۱ شب شروع به کار کردیم که تا حدود 3 بامداد ادامه داشت.
من اینجا از آقای “امیرحسین دیابی” هم تشکر میکنم که اگر برنامهریزی درست ایشان نبود، کار به این شکل، در این مدت زمان مطلوب آماده نمیشد.
مدرسهای هم که در فیلم میبینیم، متروکه و از کاربری خارج شده بود. تشکر میکنم از گروه طراحی صحنه و لباس خانم “ساناز ترابی”، خانم “مریم احسانی”، آقای “مجید بهرامی” و “علی علاییان” که در طول یک هفته پیشتولید، زحمت کشیدند و مدرسه را از نو ساختند و آماده کردند.
سینمایی نیوز: در مناسبات فیلم کوتاه، ما یک چنین پروداکشن و جلوههای ویژهی میدانی را به خاطر هزینهها و مدتزمان کوتاه، کمتر میبینیم. شما چطور طراحی اینچنینی برای فیلم داشتید؟
پهلوان: خب من باید از تهیه کنندهی فیلم، آقای “محمدرسول رستمی” تشکر کنم که این را پذیرفتند. ما برای واقعی تر شدن صحنهها، به این موارد احتیاج داشتیم و دست ایشان درد نکند که در کار، نه نیاوردند.
جا دارد در اینجا از آقای “عظیم محمدی” که جلوههای ویژه میدانی فیلم را بر عهده داشتند و به در آمدن این صحنهها خیلی کمک کردند نیز تشکر کنم. ایشان در آن زمان، ده روز بر سر پروژهای در جنوب کشور بودند و بعد از آنجا یکسره آمدند سمنان و کار را پیش بردند.
همچنین از آقایان “حمید قراییان”، “احمدرضا کاشفی” معاون سیما و شادروان آقای “توکلیان” مدیر صدا و سیمای مرکز سمنان که ایشان را در ماههای گذشته به خاطر کرونا از دست دادیم، تشکر میکنم که بسیار پیگیری کردند تا ما بتوانیم صحنههای مربوط به انفجار را تصویربرداری کنیم؛ به این دلیل که تصویربرداری صحنههای انفجار در داخل شهر چالشی هست که همه فیلمسازها با آن مواجه هستند و خب این دوستان خیلی همراهی و همکاری کردند تا این اتفاق بیفتد.
سینمایی نیوز: از حادثه انفجار مدرسه سیدالشهداء کابل، مدت زمان زیادی نیست که گذشته است. چطور توانستید در این بازهی محدود، کار نگارش فیلمنامه تا پیش تولید و تولید و پس تولید این فیلم را به انجام برسانید؟
علایی: من فکر میکنم این مسئله در درجه اول لطف خدا بوده و در درجه بعد، اینکه اعضای تیمیبا هم همراه و هم فکر باشند خیلی مهم است. من از تمام عوامل فیلم تشکر میکنم.
به عنوان یک نویسنده واقعا نظر همهی اعضای گروه برای مان مهم بود. ما حتی با مدیر تصویربرداری راجع به پرداختِ ایده صحبت کردیم چون با توجه به حرفهای که دارند از دریچهی نگاه متفاوتی برخوردار میباشند.
سعی شد تمامینظرات را بشنویم و برآیند آنها بشود فیلمیکه میبینیم. من سر صحنه هم حضور داشتم و تعامل خوبی با همه عوامل داشتیم. ما حتی فارغ از مسئولیتهایی که داشتیم، در بخشهای دیگر هم به یکدیگر کمک کردیم. با آهنگساز فیلم هم قرابت ذهنی داشتیم و پیش تر با هم کار کرده بودیم. کارگردان هم با ایشان جلساتی داشتند. به نظر من اگر همه به همین شکل به هم کمک کنند، آن فرآیندِ مطلوب اتفاق میافتد.
پهلوان: خب ما از ابتدای کار، نیم نگاهی به حضور در جشنواره فیلم کوتاه تهران داشتیم. تصور میکردیم کارِ خوبی شود. به همین دلیل سعی کردیم پروژه در کوتاه ترین زمانِ ممکن، مراحل پیشتولید، تولید و پستولید را طی کند. مراحل تدوین، صداگذاری، آهنگسازی و اصلاح رنگ این پروژه هم حدود یک ماه زمان برد.
جا دارد من اینجا از آقای “پارسا مهدوی” آهنگساز و صداگذار کار هم تشکر کنم که هنر ایشان بسیار به فضاسازی کار و خلق صحنهها کمک کرد.
سینمایی نیوز: تصویر ماه در سکانس افتتاحیه فیلم چطور فیلمبرداری شد؟
پهلوان: آن پلان با کمک جلوههای ویژه رایانهای ایجاد شد. ماه، واقعی است؛ اما به این دلیل که محدودیتهای دوربین و نور، امکان این را نمیداد که ما این پلان را بگیریم. تصویرِ ماه، جداگانه تصویربرداری شد و بعد با جلوههای ویژه به پلان اصلی اضافه شد.
سینمایی نیوز: موضوع انشایی که در فیلم مطرح میشود، به کودکان تمامیکشورهای جنگ زده اشاره دارد یا مشخصا افغانستان؟
علایی: موضوع انشاء، “نامهای به کودکان کشورهای جنگ زده” است. نکتهای که میخواهم به آن اشاره کنم به طور کلی بحث امنیت است. مسئلهای که برای من خیلی موضوعیت داشته. اشاره به این است که جنگ دارد با بشریت و مخصوصا با بچههایی که دارند در این فضا نفس میکشند و فرقی ندارد از کدام کشور باشند، چه کار میکند. آن اتفاق مرگبار و اسفبار و وحشتناکی که در جنگ میافتد، و به طور کلی موضوع جنگ و صلح برای من همیشه قابل توجه بوده و هست. خیلی دوست دارم که بیشتر از اینها به آن بپردازم.
نکتهای هم که در این فیلم برای من قابل توجه بود این است که شخصیتی مثل ارغوان، یک کودک ایرانی هست که جنگ را ندیده و از زمانی که چشم باز کرده در فضای امنی به سر برده است. حال، اولین تصوری که برای او از فضای جنگ شکل میگیرد همزمان است با از دست دادن یکی از عزیزترین آدمهای زندگی اش و این برای او خیلی وحشتناک است. تمامیآن صحنههای جنگ و انفجار هم در ذهن ارغوان است که ساخته میشود. حال اگر این بچه در بطن جنگ بوده باشد، قطعا اتفاقات بدتری برای او میافتد.
چیزی که ما میخواستیم نشان دهیم همین بوده است. حتی جملاتی که در انشاء از آنها استفاده میکند این است که: من جنگ را ندیده ام؛ اما بشیره میگوید جنگ خیلی بد است؛ چون ممکن است وقتی به بیرون میرویم و بر میگردیم دیگر خانه مان بر سر جایش نباشد. هر کدام از این اتفاقها در دنیای واقعی میتواند زندگی یک کودک را نابود کند.
سینمایی نیوز: آن انشایی که ارغوان در کلاس میخواند، گویی فی البداهه است؛ با وجودی که دفتر را جلوی رویش باز کرده اما به نظر میرسد متاثر از حادثهای که برای دوستش اتفاق افتاده، دارد مونولوگ میگوید.
پهلوان: بله همینطور است. در سکانس اول فیلم، شب قبل از مدرسه هم میبینیم در گفتوگویی که با پدر دارد، مشخص میشود انشاء خود را نَنِوشته است. ارغوان در آن صحنهای که برای آوردن گچ به دفتر مدرسه میرود و از اخبار تلویزیون، متوجه حادثه میشود، میفهمد که پدر شب قبل، این ماجرا را از او مخفی میکرده است. همان جاست که در بازگشت به کلاس، آن جملات را به عنوان انشاء میگوید. ما یک پلانی هم در فیلم میبینیم که بعد از انفجار، دفتر انشاء خالی، بر روی زمین در خاک و خون افتاده است و عکس ارغوان و بشیره در آن هست.
سینمایی نیوز: این بداهه خوانی انشاء توسط ارغوان و جملاتی که میگوید، متاثر از حادثهای است که برای دوستش اتفاق میافتد و یا حرفهای بشیره در رابطهی دوستی شان بوده است که بین آنها رد و بدل شده است؟
علایی: من فکر میکنم ترکیبی از این دو باشد. این بچه یک پیشفرض ذهنی راجع به اتفاقات افغانستان دارد و از شب قبل هم میبینیم انشاء نَنِوشته است و بی حوصله و دلتنگ است و به پدر میگوید حوصله ندارم و مهم نیست. دلتنگی، اثر خود را بر روی بچه گذاشته است و او توجهی به تکلیفش ندارد.
وقتی میآید مدرسه و از طریق اخبار تلویزیون در دفتر مدرسه، متوجه حادثه انفجار مدرسه سیدالشهداء کابل میشود، یک ذهنیت قبلی هم از حرفهای بشیره دارد. طبیعتا وقتی آن قدر با هم نزدیک بودند، خیلی صحبتها بین شان رد و بدل میشده و همچنین وقتی با هم خداحافظی میکردند و بشیره به کشور خودش بر میگشته، دیالوگی بین اینها شکل گرفته است که جنگ بد است؛ و بشیره احساس ناامنی را درک کرده و میداند که در کشورش، شرایط طوری است که وقتی پدر و مادر به بیرون میروند و میخواهند باز گردند، شاید دیگر هیچ چیز مثل قبل نباشد. شاید ارغوان تا آن زمان، عمق این ماجرا را متوجه نمیشده است؛ تا زمانی که یک نفر را از دست میدهد و حال برای تک تک جملات بشیره معادل ذهنی پیدا میکند و آنها را در ذهنش میسازد و ما آن بازسازی ذهنی را میبینیم.
سینمایی نیوز: با یک دوربین تصویربرداری داشتید…؟
پهلوان: بله؛ کل کار با یک دوربین “بِلَک مَجیک” تصویربرداری شد.
سینمایی نیوز: با دکوپاژ (تقطیع پلانها) سر صحنه تشریف میبردید؟
پهلوان: بله؛ از یکی دو روز قبلِ تصویربرداری، به اتفاق مدیرتصویربرداری و مشاورکارگردان در لوکیشن بودیم؛ و در صحنه، دکوپاژ را انجام دادیم. اندازه پلانها و نوع لنزها را آنجا مشخص کردیم. به همین دلیل، سر صحنه با دکوپاژ کامل رفتیم و معطلی نداشتیم و همه چیز از قبل مشخص بود. یک دلیل افزایش سرعت کار هم همین بود. چون وقتی سر صحنه حاضر میشدیم، میدانستیم که دقیقا چه میخواهیم و مستقیما میرفتیم برای ضبط پلان مورد نظر.
سینمایی نیوز: از بودجهای که داشتید خوب استفاده کردید.
پهلوان: خب باید بگم فیلم ما به نسبت باقی فیلمهای حاضر در جشنواره، بودجه خیلی پایینی داشت. خیلی از دوستان، دلی سر صحنه حاضر شدند و حقالزحمهای نخواستند که از ایشان خیلی تشکر میکنم. در واقع باید بگم ما تمام بودجه را خرج صحنه و تجهیزات و عواملی که از بیرون به ما اضافه شدند کردیم.
سینمایی نیوز: با یک پخش کننده خوب میتوانید در جشنوارههای جهانی حضور داشته باشید. عوامل فیلم تان از سمنان تشریف نیاوردند؟
پهلوان: نه؛ به دلیل محدودیتهای کرونایی، فقط کارگردان و تعداد محدودی از عوامل فیلم امکان حضور در جشنواره را داشتند. به همین دلیل شرمنده باقی دوستان شدیم.
سینمایی نیوز: حرف دلتان به عنوان فیلمساز فیلم ارغوان را میشنویم.
پهلوان: دوست دارم این فیلم دیده شود؛ و امیدوارم که اتفاقات خوبی برای این کار بیفتد. چون ما برای دل خودمان و ادای دین به همهی شهدا سر این کار حاضر شدیم.
سینمایی نیوز: حین ساخت فیلم، نگران برخورد طالبان نبودید؟
پهلوان: حقیقتاً نه؛ ضمن اینکه در فیلم به نقش طالبان اشاره نمیشود. ما فقط یک شرایط جنگی و کشور جنگ زده را نشان میدهیم. این کشور میتواند هر جایی باشد. موضوع انشاء که در فیلم، روی تخته سیاه نوشته شده است میگوید: نامهای به کودکان کشورهای جنگ زده.
این اتفاقی است که در هر کشوری میتواند بیفتد. و اگر خدایی نکرده، امنیتی که ما در این کشور داریم، روزی به خطر بیفتد، آن وقت این اتفاق در همین کشور هم میتواند روی دهد.
یکی از دلایلی که ما صحنههای جنگی و انفجار را در همین کشور خودمان شبیه سازی کردیم، به این خاطر بود که نشان دهیم این امنیتی که در حال حاضر داریم دُر گرانبهایی است که مدیون خون شهداء است. در شرایطی که فرزندان ما در امنیت کامل به مدرسه میروند و به مدارج عالیه میرسند، خواستیم یک لحظه خودمان را جای کودکان کشورهای جنگزده بگذاریم که به مدرسه میروند و هر آن ممکن است برنگردند.
سینمایی نیوز: اصل ماجرا را پیگیری کردید؟
پهلوان: بله؛ البته صرفا از طریق اخبار رسمی.
سینمایی نیوز: برای آن دسته از مخاطبان ما که علاقهمند به فیلمسازی هستند، تجربه خودتان را بفرمایید.
پهلوان: به نظرم برای شروع، زیاد دیدن و موشکافانه نگاه کردن فیلمها خیلی تاثیرگذار است. هر چه بیشتر فیلم ببینید ذهنتان بیشتر باز میشود. نوع نماها، اندازه پلانها و محل قرار گرفتن دوربین، طراحی صحنه و چگونگی انتقال حس را میتوان از آثار خوب و درست سینمایی فرا گرفت و به نظرم آثار سینمایی، یک کلاس درس بزرگ هستند.
پس از آن، توصیه میکنم که در دورههای آموزش فیلمسازی شرکت کنند؛ چون میتوانند عصارهی تجربیات چندین و چند سالهی آن استاد را در یک زمان کوتاه فرا بگیرند. در حالی که اگر خودشان میخواستند اینها را تجربه کنند باید در یک بازهی چندین ساله، آن هم در بالاترین سطح کار میکردند. شاید بشود گفت این کلاسهای آموزشی، مثل راه میانبر هستند.
در نهایت هم، دستیاری کردن و حضور در پشت صحنه آثار هنری خیلی میتواند مفید باشد. اینکه سر صحنهی یک فیلمِ حرفهای بوده باشید و همه چیز را از نزدیک لمس کرده باشید، خیلی به شما کمک میکند.
علایی: نخست اینکه کسانی که به حوزه فیلمنامهنویسی علاقهمند هستند، به شدت مطالعه کنند. خیلی از آسیبهایی که در رسانههای مکتوب و دیداری و شنیداری وجود دارد این است که پشتوانه فکری و محتواییشان به آن مرحلهای که باید، نرسیده است. من این ضعف را از این نقطه وارد میدانم که مطالعه وجود ندارد. اشتباه رایج در نوجوانان و هر آن کس که میخواهد بنویسد این است که فقط میخواهند بنویسند. بدون پشتوانه فکری و بدون اینکه به ذهنشان نظم داده باشند و بخواهند بدانند که چه میخواهند بنویسند، اقدام به نوشتن میکنند که این آسیب را متوجهشان میکند و باعث میشود آن اتفاقی که میخواهند، نیفتد و این سوال در ذهنشان باشد که چرا؟ من در درجه اول این توصیه را دارم که بسیار مطالعه کنند؛ هم در حوزهی عمومی و هم حوزهی خاصی که به آن علاقهمند هستند. آنها باید نمونههای موفق را بررسی کنند و فیلمنامه و نمایشنامه بخوانند.
من خودم کاری که همیشه میکنم این است که پیش از اینکه فیلمها را ببینم سعی میکنم فیلمنامهشان را مطالعه کنم؛ و بعد با نگاهی که به فیلمنامه دارم بروم فیلم را ببینم که چه اتفاقی دارد میافتد.
نکته دوم بعد از مطالعه، این است که به شدت تمرین کنند. بسیار بنویسند و نترسند از نوشتن. قرار نیست تمام کارهای ما موفق باشد و اتفاق مهمیرا رقم بزند. این پلهها باید کنار هم شکل بگیرد. باید شروع به نوشتن کنند و اصرار و استقامت داشته باشند تا نتیجهی آن فرآیند، چیز ممتد و قابل توجهی باشد.
این دو گانهی مطالعه و تمرین و در کنارش بررسی نمونههای خوب، به نظرم میتواند یک اثر خوب را شکل دهد و آن اتفاقی که باید را رقم بزند.
سینمایی نیوز: نسبت اثر شما با شرایط منطقه و همچنین امنیتی که به برکت خون شهداء پدید آمده است چه میتواند باشد؟
پهلوان: ما تمام حرفمان را در فیلم زدیم. ما در دنیایی به سر میبریم که هر گوشهاش جنگ و خونریزی و خبرهای بد هست. در این میان در ناامنترین منطقهی دنیا، ما کشوری داریم که مردم آن در امنیت کامل به سر میبرند. در همین لحظه و در همین جشنواره وقتی شما به چهره آدمها نگاه میکنید، میبینید که چطور همه با خیال راحت فیلمها را به تماشا مینشینند و با هم گپ و گفت دارند، هیچ کس نگرانی اصابت یک خمپاره به ساختمانِ محل برگزاری جشنواره را ندارد. به نظرم ما این شرایط را مدیون ۳۰۰ هزار شهید ۸ سال دفاع مقدس و هزاران شهید مدافع حرم و مدافع وطن هستیم که کاری کردند تا کسی جرأت نکند نگاه چپ به این کشور کند.
ما با ساخت این فیلم سعی کردیم گوشهای از جانفشانیهای شهدای عزیزمان و قطرات خونی که برای سربلندی این کشور هدیه داشتند را به نمایش بگذاریم.
سینمایی نیوز: خانم علایی با توجه به اینکه فرمودید بحث امنیت برای شما خیلی مهم است و حتی بر اساس آن یک فیلمنامه به نگارش در آوردید، حال، نسبت به کشور خودمان و کشورهای منطقه چه دیدگاهی دارید؟
علایی: من کل این فیلمنامه را روی ۳ محور نوشتم. یکی جنگ و صلح، دیگری کودکان جنگ، و بحث سوم به طور کلی موضوع امنیت. امنیت برای خودِ من خیلی اتفاق جذابی است. من خیلی ادبیات جنگ مطالعه میکنم. ذات نویسندگی در این است که همیشه چیزی را تصور میکنیم و تصور این هم برای من وحشتناک است که روزی از خواب بیدار شوم و ببینم حالا که دارم از خانه بیرون میروم، نمیدانم قرار است چه اتفاقی بیفتد. حتی نمیتوانم برنامهریزی برای زندگیام داشته باشم؛ چرا که نمیدانم اصلا زنده میمانم یا خیر. این هراس دائمی از مرگ که همراه شما هست، خیلی سخت است. بدتر از مرگ، از دست دادن اطرافیان و عزیزان است. همهی اتفاقات بدِ دیگری که در جنگ میافتد، تصورش هم وحشتناک است.
من از نظر ذهنی، خیلی با این ماجرا درگیر هستم و به آن فکر میکنم که اگر ما الان امنیت نداشتیم و شرایط به این گونهای که هست نبود، چقدر همه چیز دهشتناک و غیر قابل تصور بود و زندگی به این شکلی که هست معنای خود را از دست میداد.
البته وجه دیگر آن این است که آن افرادی که دارند در شرایط ناامنی زندگی میکنند -مثل خیلی از کشورهای منطقه- شاید نسبت به ما، خیلی درک کاملتری از معنای زندگی پیدا کرده باشند. پیش از این، آن امنیت را به شکل ممتد بر روی یک دایره داشتند و حالا جنگ، مانند انفجاری است که همه چیز را هم متوقف میکند و هم بههم میریزد و ورای تصور شما میشود.
به نظرم این اتفاقی است که حتی با وجودی که تمام مدت سعی خودم را میکنم با آدمهایی که در برهههای مختلف از جنگ تحمیلی تا حوزه مقاومت و اکنون افغانستان، جنگ را دیدهاند صحبت کنم، باز هم آنچنان برای ما ملموس و قابل درک نیست؛ چون خودمان تجربه اش نکردیم و امیدوارم هیچ وقت هم تجربه نکنیم.
گفتنی است فهرست عوامل فیلم “ارغوان” به این شرح میباشد:
کارگردان و تدوینگر: محمد پهلوان،
تهیهکننده: محمدرسول رستمی،
بازیگران: دینا زمانی، سمیرا شربتدار، حسین سلطانعلیان و سارینا جعفری،
نویسنده: فاطمه اصغری علائی،
مشاور کارگردان و بازیگردان: عمار خطی،
مدیر فیلمبرداری: مجید یزدانی،
برنامهریز و دستیار اول کارگردان: امیرحسین دیابی،
موسیقی و صداگذاری: پارسا مهدوی،
صدابردار: سیدرضا حسینینیا،
طراح صحنه و لباس: ساناز ترابی،
مسئول جلوههای ویژه میدانی: عظیم محمدی،
مدیر تولید: آراز حقیجو.
|گفتوگو از: تورج اردشیرینیا
|عکس از: الهام سادات روئین تن
سلام
گزارش خوب و تاثیرگذاری بود
فقط اگر حجم گفت و گو کمتر شود بهتر است
دست گزارشگر درد نکند