به گزارش سینمایی نیوز و به نقل از ارتباطات و اطلاع رسانی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، محمداحسان مفیدی کیا: اگر تا به حال به عنوان مستندساز در پی ساختن یک فیلم خوب بودهاید، یا حتی به عنوان مخاطب فیلم مستند خواستهاید متر و معیاری برای تشخیص اثر خوب از بد داشته باشید، به قدر خواندن این سطور به خودتان فرصت دهید و بعد خوب به دستور العمل و نوع نگاه جناب ویکتور کوزاکوفسکی، مستندساز شهیر روسی فکر کنید، شاید صورت مسئله از بیخ و بن تغییر کرد.
کوزاکوفسکی یک شعار مشخص و صریح دارد که ممکن است در اولین برخورد عمق آن چندان به نظر نیاید، پس آن را چند بار بخوانید: «به جای مستند خوب، مستند خاص بسازید!» و نگاه خاص از دیدگاه او به معنی این است که هیچ چارچوبی را یقینی ندانید و همیشه امکان فراتر رفتن از ساختارهای مرسوم را برای خود قائل باشید. اگر بر این مبنا دو تیپ مستندساز داشته باشیم، میتوان چنین گفت: «بعضی فیلمسازها خوب هستند و میشود درکشان کرد، برخی متفاوت و خاص هستند و شاید حرفشان را نفهمیم، من [کوزاکوفسکی] تلاش میکنم در دستهی دوم باشم.»
او در آثارش به خوبی این تلاش را به نمایش در میآورد: «تیشه(2002)»، «روسیه از پنجرهی من(2003)» و «گوندا(2020)» تنها چند نمونه از مستندهای اوست که هر کدام به تنهایی مصداق خوبی برای خاص بودن نوع نگرش و مستندسازی ویکتور کوزاکوفسکی است.
اگر بخواهم شدت این خاص بودن را بیشتر تشریح کنم باید سراغ بدیهیترین مفاهیم در مستندسازی بروم. آنجایی که نوع نگاه و میزان اعتبار کوزاکوفسکی به واژهی «حقیقت» چنین بیان میشود: «حقیقت کل زندگی نیست، دروغ هم در زندگی ما حضور دارد، زندگی دایرهی بزرگتری از حقیقت است». او در آثارش بر همین سیاق عمیقترین مفاهیم فلسفی را در سادهترین شکل از مشاهدهگری بیان میکند، در واقع این مستندساز سعی دارد تا با ارائهی شیوهی بیانی تازه، به ایدههای نو دست یابد. نمود عملی شیوهی بیانی خاص کوزاکوفسکی در آشناییزدایی از مفاهیم روزمره و سعی بر دیدن آن چیزی است که در شرایط معمول نمیتوانستیم یا نخواستیم آن را ببینیم.
اگر قرار باشد ده فرمان کوزاکوفسکی را در مستندسازی فهرست کنیم، چنین خواهد بود:
اول؛ اگر میشود و میتوانید بدون مستندسازی زندگی کنید، پس اصلاً مستند نسازید!
دوم؛ فقط برای اینکه چیزی بگویید فیلم نسازید، همان گفتن یا نوشتن کافی است!
سوم؛ اگر پیام خود را قبل از ساختن مستند میدانید، اصلاً آن را نسازید،
چهارم؛ از چیزهایی که صرفاً دوستشان دارید یا از آنها متنفرید فیلم نسازید،
پنجم؛ مغز برای قبل و بعد از فیلمسازی است، حین تولید مستند از غریزه و شهود استفاده کنید،
ششم؛ مردم را مجبور نکنید که کلمات یا رفتاری را تکرار کنند، زندگی تکرار شدنی نیست،
هفتم؛ نماها اساس فیلم هستند،
هشتم؛ قصه برای مستند مهم است، اما درک و آگاهی از آن هم مهمتر است،
نهم؛ سعی کنید [در فرآیند تولید مستندهای خود] انسان بمانید، به ویژه موقع تدوین
تا اینجا نه فرمان را دانستیم اما طبق آنچه در ابتدای یادداشت آمد، بنا بر خاص بودن و شکستن چارچوبها و قوانین به نفع ایدهی شخصی است، از این رو میتوان فرمان دهم را مهمترین این فهرست دانست و عمیقاً به آن باورد داشت:
دهم؛ از قوانین من پیروی نکنید و قوانین خود را بسازید.