ایران تئاتر: رامین پرچمی بازیگری است که از آغاز دهه ۷۰ با سریال در پناه تو کار حمید لبخنده معروف شد و پسازآن در بسیاری از سریالها و فیلمهای سینمایی بازی کرد و بنا بر تحصیلات تئاتریاش در دهه ۹۰ به بازی در نمایشهای مختلف پرداخته؛ با او که این روزها در نمایش «پنچری» نوشته فردریک دورنمات و کار احسان ناجی در تالار شماره ۳ شهرزاد در نقش وکیل بازی میکند، درباره تجارب هنری و سیر بازیگریاش گفتوگو کردهایم.
بازی در تئاتر برایتان چه حس و حالی دارد که در زمانه حاضر در تئاتر فعال شدهاید؟
راستش بازی در تئاتر برای من نه اینکه حس و حال خاصی نداشته باشد (که حتماً دارد و اصلاً همینکه هر شب بایستی در برابر جمعی متفاوت از شبهای قبل و بعد به ایفای نقش بپردازی آن هم چشم در چشم و رخ تو رخ، خودش بهخودیخود خیلی خاص و واجد خواص بسیاری است!) اما آنچنانکه معمولاً مرسوم و مورد تصور است و برخلاف عقاید و ادعاهای عموماً موجود، برای من واجد ویژگیهای جذاب و جذابیتهای ویژهای نیست که بتوانم از آنها بهعنوان دلایل و انگیزههایی مؤثر یاد کنم که به قول شما باعث فعالیت تئاتری بنده در زمانه حاضر شدهاند! به عبارت بهتر؛ فعالیت واقعاً چشمگیر و نسبتاً فراگیر اینجانب در عرصه تئاتر طی ماههای اخیر، برخلاف تصور احتمالی حضرتعالی و بسیاری دیگر از علاقهمندان این هنر متعالی، چندان ربط و ارتباطی به برانگیختگی ناگهانی احساسات تئاتری و یا فوران آنچنانی احوالات نمایشی اینجانب نداشته و دلایل فرامتنی دیگری در این زمینه مؤثر و مقصر اصلی محسوب میشوند که در صورت لزوم در فرصتی مناسب به آنها اشاره خواهم کرد!
گزینش متن برای شما چگونه اتفاق میافتد و نمایشنامه پنچری برایتان چقدر به آن ضوابط نزدیک است؟
راستش اگر بخواهم صادقانه و بهدوراز تعارفات مرسوم به این پرسش پاسخ بدهم، بایستی عرض کنم که اساساً طی بیشتر از ربع قرنی که از حضور بنده در عرصه بازیگری میگذرد، بهجرئت میتوانم اعتراف کنم که هرگز در معرض سیل که چه عرض کنم، حتی شبنمِ پیشنهادهای متعدد و متنوع جهت ایفای نقشهای مختلف و متفاوت، آن هم بهصورت همزمان قرار نگرفتهام تا از میان آنها، آن را که به سلیقه و عقیدهام نزدیکتر است و یا مزایای دیگری نسبت به سایر موارد موجود دارد، انتخاب کنم! شاید خیلی دیگر از همکارانم چنین شرایطی را تجربه کرده باشند ولی من روراست، اگر بخواهم با صراحت و خیلی راحت حرف بزنم بایستی اعتراف کنم که اساساً و اصولاً هیچوقت انتخابکننده نبودهام و معمولاً انتخاب شدهام! حالا از خوششانسی بنده بوده یا نظر لطف دوستان یا هر علت و عامل دیگری، میتوانم ادعا کنم که تعداد واقعاً معدود و انگشتشماری از فعالیتهای هنریام طی این بیشتر از ۲۵ سال، کارهایی غیرقابلدفاع و یا دور از سلیقه و در تقابل با عقیده من بودهاند. به عبارتی؛ اغلب قریببهاتفاق کارهای هنریای که من چه بهعنوان بازیگر و چه با عناوین دیگر در شکلگیری آنها مشارکت داشتم از نظر خودم آثاری قابلقبول، جذاب و موافق با نظریات و تفکرات اینجانب بوده و درنهایت از حضور در تکتک آنها پشیمان نیستم که هیچ، بلکه افتخار هم میکنم. در مورد «پنچری» هم همین اتفاق به شکل مشابهی رخ داد و پیشنهاد آقای ناجی اگرچه در ابتدا برای من تا حدود زیادی ناشناخته و مبهم بود اما مثل همیشه با تکیه بر غریزه و احساسم آن را پذیرفته و اکنون خوشحالم در کاری حضور دارم که حالا میتوانم از آن بهعنوان تجربهای دوستداشتنی در کنار گروهی پرانرژی و سرشار از انگیزه یاد کنم که به لحاظ هنری هم کاری آبرومند و قابلبحث از آب درآمده است.
نقش وکیل چقدر برایتان ارزشمند بوده در نگاه اول و آیا این نقش انتخاب خودتان نیز هست؟
نقش وکیل هم در ادامه آنچه در پاسخ پرسش قبلی عرض کردم، برای من نقشی واجد ویژگیهایی به قول شما ارزشمند و بهقولمعروف چالشبرانگیز بوده که حالا نمیگویم خیلی ذهن و روان و تمرکز مرا به خود مشغول کرد اما دریافت، پرداخت و ارائه آن برای من پروسهای قابلتأمل و دلچسب بود و حالا که دقیقتر به قضیه نگاه میکنم میبینم که در مقایسه با سایر نقشهای این نمایشنامه اگر قرار بر انتخاب خودم بود همین نقش وکیل، نقش منتخب من میبود!
چقدر برای ارائه نقش وکیل با کارگردان تعامل داشتهاید؟
راستش را بخواهم بگویم تعامل، آنگونه که مدنظر شماست و با این جدیت و شدت و حدت وجود نداشت! ولی طبعاً آقای ناجی با توجه به اینکه نویسنده و بهنوعی آفریننده شخصیت وکیل نیز بودند، برخی اشارهها و نشانههای خاص و مختص این شخصیت را در ذهن داشتند که به بنده انتقال دادند و من نیز پیشنهادها و احتمالاً خلاقیتهایی در زمینه ایفای نقش این کاراکتر داشتم که با ایشان در میان گذاشتم و معمولاً هم مورد موافقت قرار میگرفت و نتیجه شد این شخصیتی که بهعنوان شخصیت وکیل روی صحنه میرود.
تا چه میزان با آقای شهرام عبدلی و دیگر بازیگران برای ارائه نقشها تعامل داشتهاید و چگونه این تعامل اتفاق افتاده است؟
با آقای میهندوست و عبدلی از قبل آشنا و رفیق بودم و با آقای عبدلی هم خیلی زود و در همان یکی دو جلسه اول آشنا و البته رفیق شدم و همین رفاقت و دوستی ساده و بیتکلف قطعاً به همه گروه کمک کرد برای تعامل و تبادل، تقابل و تمایل و تداوم بیشتر!
آیا با این گروه پیشازاین کار کرده بودید و اگر تازگی دارند چقدر با آنان کار کردن سخت یا آسان است؟
خیر، با این گروه که کار نکرده بودم فقط با آقای عبدلی تجربه تمرین در نمایشی ناکام را طی سالهای گذشته داشتم؛ اما همانطور که عرض کردم انرژی مثبت و روحیه همکاری و رفاقت موجود در وجود یکایک اعضای گروه باعث شد که طی مدت حدود سه ماه تمرین فضایی صمیمی و دوستانه بر کار حاکم بوده و من اصلاً احساس مشکل یا ناراحتی و هر آنچه را که ممکن بود برایم ناخوشایند باشد، نداشتم.
آیا صحنه و چینش تایرها چقدر میتوانست شما را برای ارائه بازی بهتر کمک کند؟
قطعاً هرچه صحنه کمتایرتر(!) میبود دست و پای من و سایر بازیگران برای حضور بیتکلفتر و ارائه بازی راحتتر روی صحنه بازتر میشد، خاطرم هست در یکی از جلسههای نهایی تمرینات که در خود سالن شهرزاد تمرین میکردیم تازه متوجه شدم چقدر تعداد لاستیکهای کف صحنه زیاد و اصلاً دست و پاگیر است؛ ضمن اینکه استفاده از تایرها بهعنوان بخشی از سایر دکور و لوازم صحنه مثلاً پایه میز، باعث مشکلات و دشواریهای عجیبوغریبی مثل عدم تعادل و… میشد که همانجا تقریباً همه بازیگران بهخصوص آقای عبدلی مخالفت شدید و اعتراض جدی خود به شلوغی و محدودیتآفرینی(!) تایرها روی صحنه را ابراز کرده و در نتیجه آقای ناجی ناچار شد تعدادی از تایرها را حذف و تعداد دیگری را نیز جابهجا کند؛ درواقع در پاسخ سؤال شما میتوانم بگویم نمیدانم تایرها و چینش آنها چقدر میتوانست به ارائه بازی بهتر ما کمک کند اما میدانم که میتوانست بهشدت روی بازی بدتر ما مؤثر باشد که خوشبختانه بهموقع با این امر برخورد قاطعی صورت گرفت!
لباس برای وکیل چقدر بنا به نظر بازیگر انتخاب شده و خودتان چه نظری درباره این انتخاب دارید؟
لباس وکیل کاملاً نظر و پیشنهاد و حتی یکجورهایی اجبار آقای ناجی بود وگرنه من بهشخصه اصلاً رنگ آن بارانی گلبهی را دوست نداشتم یا حتی پیراهن مغز پستهایام را! اما آقای ناجی اصرار داشتند که رنگ لباسهای وکیل و دادستان در تقارن یا بهنوعی تقابل یا شاید هم تشابه با هم باشد یعنی رنگ بارانی من به رنگ پیراهن دادستان بود و برعکس رنگ بارانی دادستان به رنگ پیراهن من! البته در یک مورد من با آقای ناجی همنظر بوده و حتی از پیشنهاد ایشان بهشدت استقبال هم کردم آن هم کتانیهای آلاستار سبز و سرخی بود که وکیل و دادستان به پا میکنند.
آیا اجرای نمایش پنچری میتواند بازگوکننده عدالت در هر شرایطی باشد؟
دقیقاً متوجه منظورتان از این سؤال نشدم اما فکر میکنم یکی از حرفها و پیامهای نمایش همین بوده باشد که در هر شرایطی رعایت عدالت درستترین و شاید حتی قطعیترین و الزامیترین گزینه ممکن است و درهرحال نظام طبیعت اینگونه است که عدالت بههرحال خود را بر زندگی هر انسانی تحمیل میکند یا دستکم باید بکند.
آیا به لحاظ اقتصادی تئاتر بازیگران را تأمین میکند و در غیر این صورت شما چگونه هزینههای زندگیتان را به دست میآورند؟
اینکه بازیگری در عرصه تئاتر و بهطورکلی فعالیت در عرصه هنر نمایش نمیتواند جوابگوی هزینههای جاری زندگی در این کشور باشد و به لحاظ اقتصادی تأمینکننده عواملش باشد واقعیتی است که همگان بر آن واقفاند و ظاهراً آن را پذیرفته و هیچکس در پی تغییر این وضعیت نیز نیست، اینکه با این شرایط چگونه بازیگران تئاتر از عهده هزینههای واقعاً کمرشکن زندگی روزمره برمیآیند هم پاسخ روشن و مشخصی دارد؛ آن هم اینکه فکر نمیکنم بازی یا اصولاً فعالیت در تئاتر برای کسی تنها شغل یا حتی به عبارتی اساساً شغل محسوب شود و حتماً هنرمندان عرصه نمایش به کار و حرفه یا کارها و حرفههای دیگری نیز مشغولاند!
چرا با کارگردانهای جوان و ناشناخته کار میکنید؟
من طبق پیشنهادهایی که به من میشود کار میکنم و اگر اینطور به نظر میآید که با کارگردانهای ناشناخته و جوان بیشتر دارم کار میکنم لابد دلیلش این است که کارگردانهای شناختهشده و کهنسال به من پیشنهاد کار ندادهاند! ولی در کل هرگز چنین ملاک و معیاری را برای انتخاب هیچکدام از کارهایم مدنظر نداشتهام و معروفیت یا گمنامی و جوانی یا پیری کارگردان برای من ملاک انتخاب نبوده است.
در بین تئاترهایی که تاکنون کار کردهاید، کدام را بیشتر و به چه دلیلی دوست داشتهاید؟
بنده برخلاف اینکه اساساً از کار کردن خودم در عرصه تئاتر راضی نیستم اما از اکثر کارهای تئاتری خودم راضی بودهام! اگر بنا به نام بردن باشد هم از «پچپچههای پشت خط نبرد»، «غسالخونه»، «آخرین بازی» و همین «پنچری» نام میبرم؛ هرکدام به دلیلی متفاوت و البته کاملاً شخصی!
آیا از سینما و تلویزیون هم این روزها پیشنهاد دارید یا خودتان ترجیحاً تئاتر را برای کار کردن انتخاب کردهاید؟
از تلویزیون که اگر پیشنهادی هم داشته باشم (کما اینکه داشتهام) علتش عدم اطلاع عوامل کار از ممنوعالکاری من در صداوسیمای جمهوری اسلامی بوده… ممنوعالکاریای که هرگز بهصورت رسمی به من ابلاغ یا اعلام نشده و در عوض بهشدت مورد پیگیری و تأکید و تداوم یافتن توسط مسئولین امر بوده که البته علتش نیز فکر میکنم اظهر من الشمس است و به شکر اندرش مزید نعمت! ظاهراً وضعیت تولید در سینما و شبکه نمایش خانگی (که منعی بابت حضورم در این مدیومها وجود ندارد) نیز مدت مدیدی است که تعریف چندانی ندارد و به نسبت تولیدات معدودی که وجود داشته همینکه در یک مینیسریال با نام «مزون» فرصت حضور یافتن پیدا کردهام نیز به نظر قانعکننده و قابلقبول میآید! یعنی ترجیح من بازی کردن در تئاتر نیست اما با شرایط فعلی، بایستی بیرودربایستی ممنون و مدیون مدیوم تئاتر و دوستان دستاندرکار در این حرفه باشم که باعث تداوم حضورم در عرصه بازیگری شدهاند بیاغراق و تعارف!
آیا فرصت تئاتر دیدن هم دارید و اگر پاسختان مثبت است، در این سالها کدام تئاترها را بیشتر دوست داشتهاید؟
راستش را بخواهید خیر! یعنی نداشتن فرصت که بیشتر به نظر نوعی بهانهتراشی میآید تا پاسخی معقول و منطقی، اما طی حدود یک سال اخیری که بعد از چند سال دوباره فرصت و رخصت حضور در متن و بطن جامعه (بهصورت کلی) و جامعه هنری (بهطور اخص) را پیدا کردهام، بنا به دعوت دوستانی که لطف داشته و بنده را برای تماشای کارهایشان دعوت کردهاند، تماشاچی چندین اثر نمایشی در سالنهای مختلف بودهام که ترجیح میدهم از هیچکدام نامی نبرم تا مبادا به خاطر حافظه نهچندان قابل دفاعی که دارم، حق بعضی کارهای واقعاً شایسته زایل شود! اما در کل میتوانم بگویم واقعاً اکثر کارهایی را که در این مدت تماشا کردهام، دوست داشتهام و از دیدنشان لذت بردهام.
با کدام کارگردانهای تئاتر دوست دارید که به صحنه بروید؟
اولاً چون با کارگردانهای این عرصه آشنایی چندانی ندارم و ثانیاً ازآنجاییکه تعداد کارگردانان ناشناخته و خلاق حاضر در این عرصه نیز کم نیست، پاسخی برای این سؤال ندارم و به جای آن ترجیح میدهم اینطور جواب این سؤال را بدهم که امیدوارم کارگردانهایی که دوست دارند بنده بهعنوان بازیگر در کارشان حضور داشته باشم رودربایستی نکنند و حتماً به بنده پیشنهاد حضور در کارشان را بدهند! که حالا خارج از شوخی واقعاً امیدوارم این اتفاق بیفتد چون همیشه در کارهایی که کارگردانش (حالا به هر علتی) مشخصاً به این بنده کمترین بهعنوان یکی از کاراکترهای کارش فکر کرده و این قضیه درنهایت موجب حضور اینجانب در کارش شده است، هر دویمان از نتیجه نهایی راضی بودهایم.
گفتگو: رضا آشفته