سینمایی نیوز- عضو هیأت انتخاب بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره بیست و پنجم فیلم فجر گفت: تماشای مستمر فیلمها طی چند شبانهروز، با همه سختیهایش برایم شیرین بود.
این منتقد سینما در گفتوگو با مرکز اطلاعرسانی روابطعمومی جشنواره فیلم فجر، با بیان این مطلب اظهار کرد: «حضور در جشنواره فیلم فجر در همه دورههای گذشته برای من بسیار شوقانگیز و دلشادکننده بوده است. چه در سالهایی که برای تماشای یک فیلم دلخواه ایرانی یا خارجی در صف خرید بلیت میایستادم و چه در دورههایی که در بخشهای مختلف جشنواره مثل «هیأت انتخاب سینمای ایران» یا نشستهای بعد از نمایش فیلمها (جلسات بررسی اجمالی فیلمها و پرسش و پاسخ) به ستاد برگزاری جشنواره فیلم فجر نزدیکتر بودم.»
او افزود: «با گذشت سالها، شاید یادآوری دقیق خاطرات جشنواره، کار چندان آسانی نباشد. برای مثال، حتی به یاد ندارم که در چندمین جشنواره فیلم فجر بود که برای انتخاب نهایی فیلمهای بخش بینالملل جشنواره، در طبقه بالای سینما فرهنگ، در کنار دوستانی چون ناصرعنصری، جمال امید، زندهیاد فرشته طائرپور و … به تماشا و انتخاب فیلم میپرداختیم. گذشته از جذابیت تماشای فیلمهای تازه، آن هم پیش از نمایش همگانی فیلمها، تبادلنظرهای جذاب و گاه بحث و جدلهای بسیار جدی در جمع اعضای هیأت انتخاب فیلمها نیز برایم ارزشمند بود.»
او که در یکی از اعضای هیأت انتخاب در دوره بیستوسوم جشنواره فیلم فجر بود، درباره دو دوره 23 و 25 جشنواره فیلم فجر در سالهای 1383 و 1385 نیز گفت: «با توجه به حضور در هیأت انتخاب فیلمهای مسابقه سینمای ایران، این دورهها که با دبیری «علیرضا رضاداد» برگزار شد، هرکدام واجد ویژگیهایی بود که هنوز هم یادآوری برخی از آنها برایم میتواند شیرین و خاطرهانگیز باشد. بودن در کنار دوستانی چون پوران درخشنده، داریوش فرهنگ، سعید حاجیمیری، مجتبی اقدامی، جعفر صانعیمقدم و محمدابراهیم صلواتیفرد (در بیستوسومین جشنواره فیلم فجر) و همچنین حضور در جمع دوستان نازنینی چون احمد امینی، عبدالحسین برزیده، مجید رضابالا، جمال شورجه، زندهیاد یدالله صمدی، حسین کرمی، مجتبی مشیری و محمدحسین نیرومند (در بیستوپنجمین دوره برگزاری جشنواره فیلم فجر) در سالن کوچک نمایش دفتر جشواره در باغ فردوس را به سادگی نمیتوان از یاد برد.»
این منتقد سینما ادامه داد: «تماشای مستمر فیلمها طی چند شبانهروز، در اواخر دی ماه که گاه هنگام خروج از سالن با زمین سفیدپوش و بارش برف نیز رو بهرو میشدیم، با وجود فشردگی و سنگینی کار انتخاب فیلمها – که در مقایسه با داوری آثار به گمان من کار حساستر و دشوارتری است – با همه سختیهایش برایم شیرین بود. مهمترین لطف حضور در این جمع، امکان تماشای فیلمهایی بود که بهدلیل محدودیت تعداد فیلمهای قابلانتخاب در بخش مسابقه سینمای ایران (سودای سیمرغ) یعنی انتخاب 24 یا 25 فیلم از میان حدود 100 فیلم، چه بسا که تا چند سال فرصت نمایش همگانی آنها فراهم نمیشد. بزرگداشت «فرامرز قریبیان» و «عبدالله اسکندری» در سال 83 و بزرگداشت «علی نصیریان» و زندهیاد «یدالله صمدی» در سال 85 را نیز نمیتوان از یاد بُرد، بهویژه که فقدان سازنده فیلمهای به یاد ماندنی «اتوبوس»، «ایستگاه» و «دو نفر و نصفی» و … بیتردید در سینمای ایران جبرانناپذیر است.»
حاجیمشهدی با اشاره به فیلمهای شاخص دورههای 23 و 25 اظهار کرد: «از میان فیلمهای شاخص این دو دوره از جشنواره، باید به فیلمهایی چون «بیدار شو آرزو» (کیانوش عیاری)، «باغهای کندلوس» (زندهیاد ایرج کریمی)، «به رنگ ارغوان» (ابراهیم حاتمیکیا)، «تنهایی باد» (وحید موساییان) و بهویژه فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیک» (سیدرضا میرکریمی)، «گیلانه» (رخشان بنیاعتماد و محسن عبدالوهاب) «یک تکه نان»، (کمال تبریزی)، «بید مجنون» (مجید مجیدی) و «جایی برای زندگی» (محمد بزرگنیا) در بیستوسومین جشنواره و نمایش آثار شاخصی مثل «اتوبوس شب» (کیومرث پوراحمد)، «پابرهنه در بهشت» (بهرام توکلی)، «روز سوم» (محمدحسین لطیفی)، «رئیس» (مسعود کیمیایی)، «خون بازی» (رخشان بنیاعتماد و محسن عبدالوهاب) و «سنتوری» (داریوش مهرجویی) در بیستوپنجمین دوره برگزاری فیلم فجر اشاره کنم که هنوز شیرینی تماشای آنها را از یاد نبردهام. در همین دوره بیستوپنجم، «ماریو مونیچلی» کارگردان و فیلمنامهنویس معروف ایتالیایی نیز با مجموعه برگزیده فیلمهایش که بهطور عمده به گونه فیلمهای کمدی تعلق دارد، مهمان جشنواره بود که درست چهار سال بعد، در سن 95 سالگی (در سال 2010) چشم از جهان فرو بست.»
حاجیمشهدی درباره استقبال مردم از فیلمهای جشنواره گفت: «انتخاب سینماهای نمایشدهنده فیلمهای جشنواره بهگونهای بود که در مناطق مختلف شهر تهران، امکان تماشای فیلمهای جشنواره وجود داشت. برای مثال از سینما آستارا و موزه سینما در منطقه تجریش تا سینماهای جمهوری، بهمن، سپیده، کریستال، سروش، صحرا، عصر جدید، فلسطین، آفریقا و فرهنگسرای ارسباران و سینما فرهنگ، دسترسی به جشنواره برای سینما دوستان امکانپذیر بود. بههمین دلیل در این دورهها، انتخاب فیلم برگزیده از نگاه مردم و تماشاگران نیز با اقبال زیادی همراه شد.»
او همچنین درباره حاشیههای آن دوره از جشنواره اظهار کرد: «بهنظر من برگزاری جلسات پرسش و پاسخ بعد از نمایش فیلمها، طی چند سال اخیر به کلی از مدار اصلی خود خارج شده است. یعنی حواشی این جلسات به طور معمول از اصل جلسات پُررنگتر دیده میشود. بهدلیل مسئولیتی که در برگزاری جلسات پرسش و پاسخ فیلمهای بخش مسابقه سینمای ایران در بیستوسومین جشنواره در سینما صحرا برعهده من بود، این حرف را نمیزنم. عکسها و مستندات دیگری در دفتر جشنواره میتوان پیدا کرد که نشان میدهد در فضای سینما صحرا به عنوان سینمای «ویژه رسانههای جمعی»، برگزاری این نشستها با استقبال فراوان و با شور و گرمای زیادی همراه بود و در همان زمان محدود نیز، فراتر از پرسش و پاسخهای معمول، بررسی اجمالی آثار به نمایش درآمده هم انجام میشد. در همین سینما صحرا بود که برای نخستین بار فیلم «خواب تلخ» (محسن امیریوسفی) در بخش مسابقه سینمای اول و دوم و فیلم پر آبورنگ و خوشساخت «وقتی ماهیها عاشق میشوند» (علی رفیعی) و «تمرین آخر» (ناصر تقوایی) در بخش «چشم واقعیت» به نمایش درآمدند که هر یک به گونهای در کنار دیگر فیلمهای بخش مسابقه سینمای ایران، در نوع خود، پدیدههای آن دوره از جشنواره بودند.»
حاجیمشهدی یادآور شد: «چند نکته قابلذکر دیگر این است که در بیستوپنجمین دوره جشنواره، زنده یاد «خسرو شکیبایی» موفق شد دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای بازی در فیلم «اتوبوس شب» دریافت کند. (جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد در همان جشنواره، به «بهرام رادان» برای بازی در فیلم «سنتوری» تعلق گرفته بود). همچنین باید بگویم که به گمان من یکی از زیباترین اعلانهای دیواری (پوستر) جشنواره فیلم فجر نیز در بیستوپنجمین دوره از این رویداد، توسط «بهزاد خورشیدی» طراحی و اجرا شده است که اثری به یاد ماندنی است.»
او همچنین درباره چهلمین دوره از جشنواره فیلم فجر نیز گفت: «گذشته از باورهایی که در مورد برخی اعداد در میان اقوام و ملل مختلف وجود دارد، رسیدن به چهل سالگی، برای هر پدیده و جریانی، یعنی این که تجربهها و آزمون و خطاهای فراوانی، پشت سر گذاشته شده است و در چهملین سال یا دوره، در جشنوارهای مثل جشنواره فیلم فجر، در سایه تجربهاندوزیهای چهار دهه گذشته، دیگر انتظار نمیرود که شاهد نارساییهای پیش پا افتاده در کارهای اجرایی جشنواره باشیم.»
این منتقد اضاقه کرد: «اگرچه بدون حضور در متن جشنواره یا در جمع دستاندرکاران تصمیمساز و تصمیمگیر چنین رویدادی، برای این جشنواره مهم، نمیتوان گمانهزنی و چشمانداز دقیقی را تصور کرد؛ با این همه، انتخاب «دکتر مسعود نقاشزاده» به عنوان مدرس سینما، فیلمساز و عضو فرهنگی آموزشی نام آشنا از میان اهالی سینما، این نوید را میدهد که فراتر از برخی تغییرها و دگرگونیهای شکلی در بخشبندی کارهای اجرایی و یا حتی اِعمال برخی حذف و ادغامها، از جمله ادغام درست و منطقی بخش «نگاه نو» (فیلمهای اول) در بخش اصلی مسابقه سینمای ایران که به خودی خود میتواند بسیار هم مثبت باشد، امیدواریم که جشنواره فیلم فجر در چهل سالگی خود، با تحقق رویکرد فرهنگی و کیفیتگرایانه، بهویژه با کشف نیروهای خلاق و فیلمسازان جوان و دارای نگاه تازه، در عمل نیز بتواند همان پختگی و قوام یافتگی مورد انتظار چنین رویدادی را به تماشا بگذارد.»