به گزارش سینمایی نیوز و به نقل از سایت خانه تئاتر، ندا حبیبی: موسیقی ایران خاصیت عجیبی دارد؛ طی صدها سالها سینه به سینه منتقل شده و با وجود همه مصائب پیچیده همچنان اصالت خود را حفظ کرده است. به جرئت میتوان گفت این کیفیت مدیون اساتیدی است که با دلسوزی آنچه در گنجینه تجربه و ذهن خود داشتند به شاگردان سپردند. بحث آموزش در ایران همواره با تمرکزگرایی در پایتخت همراه بوده که گستردگی آن را تحت شعاع قرار دادهاست. در دهههای اخیر برگزاری برخی کارگاهها به صورت پراکنده و رونق مستر کلاسهای دورهای در شهرستانها میزان اندکی از این نقص را پوشش داد. حمیدرضا نوربخش مدیر عامل خانه موسیقی ایران جزو افرادی است که از گذشته های دور به برگزاری کارگاه های آموزشی همت گماشته است. تابستان هزار وچهارصد و دو، مجموعه کارگاههای درس آهنگ به صورت مجازی و حضوری برگزار و با استقبال بالای دوست داران موسیقی مواجه شد. در حاشیه این دوره گفتگوی کوتاهی داشتیم با حمیدرضا نوربخش پیرامون مسائل آموزشی و چگونگی ادامه کارگاهها.
ایده اولیه مجموعه مستر کلاسهای خانه موسیقی چگونه شکل گرفت؟
موضوع آموزش موسیقی از دریرباز جزو برنامههای اصلی خانه موسیقی بودهاست، چرا که کیفیت آموزش یکی از تضمین کنندههای آینده موسیقی ماست. ما در بحث نظارت به آموزش و به طور مثال کارت صلاحیت تدریس به همین دلیل ورود کردیم. در تمام این سالها ما به تناوب مستر کلاسهای مختلفی برگزار کردیم، گاهی به صورت ترمیک و دورهای و گاهی تک جلسهای و کارگاهی و همراه با مدرک بوده است. از محضر بزرگانی همچون استاد مصطفی کمال پورتراب و دیگر بزرگانی که اکنون در قید حیات نیستند استفاده کردیم. بنده به صورت شخصی نیز همیشه دغدغه آموزش داشتهام. در دهه هفتاد اولین دوره کارگاههای آواز استاد شجریان را در تالار رودکی برگزار کردم که آن کارگاهها ادامه هم پیدا کرد و ثمرات نیکویی داشت.
ضرورت تشکیل این جلسات را چه میدانید؟
من معتقدم دسترسی به برخی اساتید برای همه افراد علاقهمند در سرتاسر کشور مقدور نیست. پس باید راهی پیدا کرد، تمهیداتی اندیشید که همه بتوانند از این تجربهها استفاده کنند. همان دورانی هم که کارگاههای استاد شجریان را برگزار میکردیم عقیده ما بر همین اصل استوار بود که همه کسانی که آواز میخوانند و به این حرفه مشتاق اند حق دارند با آقای شجریان ارتباط برقرار کنند و از ایشان بیاموزند و سوالاتشان را بپرسند. آن شخصی که در یک روستا یا شهرستان محروم است تکلیفش چیست؟ دهه هفتاد که ما کارگاه برگزار میکردیم افراد مجبور بودند از راه های دور خودشان را برسانند تهران. الان به لطف تکنولوژی این مشکل هم برطرف شده و تعداد کثیر افراد در آن واحد می توانند از کلاس بهره ببرند. در حال حاضر در این بسترهای مجازی علاقهمندان می توانند سوالات را مطرح و با استاد به راحتی ارتباط برقرار کنند و نهایت استفاده از راه دور از یک کارگاه داشته باشند، خب این اتفاق مبارکی است.
من در این مدت از استقبال بسیار بالا واقعا متعجب شدم. برای شما قابل پیش بینی بود؟
بله این استقبال نشان داد چه قدر ظرفیت بالایی در این زمینه وجود دارد. به طور مثال مستر کلاس استاد شهبازیان آهنگساز برجسته و باسواد که کارنامه درخشانی دارد، خب وقتی بیاید تجارب آهنگسازیاش را در اختیار جوان ترها قرار دهد چه قدر جذاب است. و همین طور دیگر اساتید. ما با مشارکت پلتفرم استیچ در این دوره، امکانات به روز و مناسبی را در نظر گرفتیم که در حال حاضر مشابه ندارد. به این ترتیب توانستیم هم در فضای خانه موسیقی هم در فضای مجازی میزبان علاقه مندان باشیم. این شور و استقبالی که شد قطعا انگیزه ما را به ادامه این مسیر بیشتر کرد. نمی خواهیم این طور باشد که یک جلسه کار انجام و سپس رها بشود. در تک تک اساتید هم من این اشتیاق را دیدم و بسیار رضایت داشتند از این فرایند.
ما در حال حاضر با ضعف شدید در زمینه آهنگسازی مواجهیم و البته دشواری های دیگر مثل کاهش کیفیت بداهه نوازی و … آیا این قبیل مسایل در برگزاری کلاس ها در نظر گرفته خواهد شد؟ منظورم این است که نقص ها را نشانه بگیریم؟
بله طبیعتا به همین هدف جلو خواهیم رفت. در مرحله اول ما علاوه بر پیشنهادهایی که داشتیم خودمان هم برای برخی مباحث حساس تر بودیم که قدم های اول برداشته شود مثل مبانی آهنگسازی. همان طور که شما به درستی گفتید ما خلا شدید داریم در آهنگسازی ایرانی. در ساز و آواز ایرانی. ما در گذشته سولیستهای پرشمار داشتیم. آنهایی که در رادیو و در مرکز حفظ و اشاعه بودند همگی سولیست تربیت شده بودند. منظورم همین هنرمندانی که این چهل سال اخیر موسیقی ایران را تغذیه کرده اند مثل علیزاده، لطفی، مشکاتیان، پیرنیاکان و… که در دامان اساتید بزرگی پرورش یافته بودند. متاسفانه این ارتباط نسلی از یک زمانی نگوییم قطع ولی کمرنگ و کمرنگ تر شد. هر کسی یک سری آموزشهای کلی دید و بعد رفت در خلوت خودش و با چیزهایی که به صورت پراکنده از جاهای مختلف گرفته بود کلنجار رفتن.
این کمبود سولیست نتیجه همین قطع شدن رابطه نسلی ست؟
بله می توان گفت، زیرا تربیت سولیست استانداردهایی دارد. کسی که این سیر آموزشی و تجربی را کامل طی نکند به نتیجه مطلوب نمی رسد. مثلا بخشی از این سیر آموزشی خواندن و نواختن محفلی است. شما تا برای مخاطب هنرت را عرضه نکنی حتی مخاطب اندک مثل خانواده و دوستان و یا یک جمع کوچک هنری به آن رشدی که باید نمی رسی. محفل به طور کلی سازنده است. در گذشته بزرگانی بودند که در خانه شان باز بود و محفل برگزار میکردند و هنرمندان دعوت میشدند ساز و آوازی نواخته میشد و نقد و نظرات باعث پختگی هنرمند میشد. ما امروزه این محافل را نداریم. انگار یک نظارت کلی بر مسیر هنرمند وجود داشت. ارتباط استاد و شاگرد تا جایی هست و بعد قطع میشود، مثلا شاگرد ردیف را که تمام میکند دیگر می رود دنبال کار خودش رها می شود انگار.
در حیطه آواز چه مسائلی وجود دارد؟
در آواز هم به همین شکل است. هنرجویان بعد از اینکه ردیف را تمام می کنند می روند به سراغ ملودیهایی که الان مد شده است. همان هایی که یک شبه گل میکند. اساسا ذائقه مخاطب تغییر کرده است وقتی مخاطب ساز و آواز را نمی بیند بر اثر مرور زمان این گونه دیگر مارکتش را از دست می دهد این چرخه مدام به هم دامن می زند و این گرفتاری را حاصل کرده است که می بینیم.
می توان گفت این مستر کلاس ها به نوعی حلقه گمشده ای هستند که راه هنرجو را روشن می کند.
بله خیلی از جوان ها نقشه راه ندارند دچار سردرگمی هستند باید ذهنیت شان را روشن کنیم. ما می توانیم در چنین مستر کلاس هایی چراغ راه بدهیم. این مجموعه حتما باید ادامه پیدا کند و مسیر صحیحش را پیدا کند تا ثمرات مبارکی را از آن شاهد باشیم. امیدوارم به خصوص جوانها این کارگاهها را جدی بگیرند برای اینکه به پیشبرد کارشان مفید لازم و ضروری است. هیچکس از این آموختهها بی نیاز نیست. بحث هایی که در کارگاهها می شود بحث روتین کلاس های اساتید نیست. اساتید در کارگاه ها قرار است ارزش افزوده ایجاد کنند و از فضای همیشگی فاصله بگیرند.