محمدرضا دلیر*- گویی زبان سینمای ژانری در ایران قطع شده است. برخی فیلم سازان به انزوایی شاعرانه بسنده می کنند برخی دیگر از آن سوی بام می افتند و سعی میکنند نه براساس ساختار روایت خود، بلکه براساس موتیف های مورد دلخواه جشنواره ها روایت خود را دکوپاژ کنند. انبوهی آثار دیگر نیز در این میان قراردارند که حتی نام بردن از آنها نیز مخاطب را از سینما دور میکند.
پس از رخدادهای سال ۱۴۰۱ یکباره با نوعی روایت های سینمایی جشنواره ای مواجه بوده ایم. گاه همچون فیلم «منطقه ای بحرانی» وارد انتزاعی مالیخولیایی می شدیم و گاه همچون «دانه انجیر معابد» سعی بر این بود که جامعه را درون یک خانواده چهارنفره به تصویر بکشند. حال این زوج کارگردان (بهتاش صناعی ها و مریم مقدم) در روایت جدید خود یکی از آن دست درام هایی را به تصویر می کشند که هم ابزوردیسم سینمایی را درخود دارد و هم داستانی ساختارمند را ارائه می دهد که در طی آنها شخصیت ها شکوفا می شوند!
داستان این فیلم درخصوص زنی سالخورده به نام مهین است که دچار نوعی کسالت حاصل از تنهایی شده است؛ نه دوستانی دارد که بتواند با آنها اوقات خود را بگذراند و نه فرزندانش دیگر فرصت مکالمات روزمره را دارند که بهانه ای برای دوری از تنهایی باشد.
کارگردان ها در ۴۰ دقیقه ابتدایی روایت همین تنهایی ناخواسته را تصویر می کنند و شخصیت مهین در روایت لحظه به لحظه شکل می گیرد. در همین بخش است که کمدی – ابزوردی که روی این داستان و شخصیت می نشیند شکل می گیرد و باعث می شود مخاطب در تک تک لحظات مهین را بیشتر و بهتر درک کند. آنچه در این بخش مهم است میزانسن منزل مسکونی مهین است که از آن میزانسن باری به هر جهت و صرفا استودیویی دوری می کند و باعث می شود که خانه مهین همان لوکیشنی شود که قرار است کل بخش سوم را در آن شاهد باشیم.
دربخش دوم روایت به فضای بیرونی می رویم. تصمیم مهین بر این است که بالاخره خود را از این تنهایی بیرون بیاورد و این کار را با همان سادگی که مخاطب در بخش اول از او دیده انجام می دهد؛ در بخش سوم عملا وارد داستانی می شویم که در آن مهین و فرامرز گویی گذری ژانری بر عاشقانه های سینمایی دارند!
از این ها که بگذریم باید بگویم «کیک محبوب من» همانند یک ژانر تبلیغاتی است. در این فیلم کارگردان ها به جای آن که متناسب با درامشان شخصیت مرد را به عنوان شخصیت اصلی انتخاب کنند، باتوجه به التهاب فضا مطرح بودن مباحث مربوط به حقوق زنان، شخصیت زن را به عنوان شخصیت اول فیلم انتخاب کرده است؛ سن زن تعمدا حدود ۷۰ سال انتخاب شده که حواشی کمتری داشته باشد و بی حجابی زن را توجیه کند. فیلم از سویی ادعا هایی دارد و از سوی دیگر تهیه کننده اش ادعا می کند که فیلم براساس موازین شرعی ساخته شده است!
توجه کنید! فیلم از اتاق خواب شروع می شود و فیلمساز عمدا دوربینش را در زاویه ای زیر پای پیرزن گذاشته تا اندام های افتاده اش به چشم مخاطب بیاید! همین جا وقاحت و بی شرمی بازتولید می شود. در ادامه و در سر میز غذا پیرزن ها از پوشک بزرگسالان و محتویات روده بزرگ حرف می زنند! پیر مردها هم در سر میز رستوران از افتادگی اندام تناسلی مردانه تا زانو سخن می گویند! در دیالوگ پیرزن شاهد استیصال جنسی هستیم و نیازش به ارتباط با جنس مخالف!
این فیلم ادعای نوعی رئالیسم دارد و روی این مانور می دهد که می خواهد واقعیت های جامعه ایران را مطرح کند و با تخیلی بی دلیل به پایان می رسد که نه در هندسه مضمونی فیلم ضرورتی دارد و نه با حال و هوای فیلم سنخیت دارد!
*(منتقد سینما)