محمدرضا دلیر*_ سروش صحت پس از سالها مشق فیلمسازی در فضایی متفاوت و ساخت سریال هایی که جهان را از دریچه خودش می دید حالا در صبحانه با زرافه ها در قله ای ایستاده است که می توان با تک تک سکانس هایش خندید و فکر کرد و حتی گاهی گریست!
صحت حتی مرگ را و پوچی را به سخره می گیرد و حتی ابایی ندارد که در میانه فیلم شخصیت اصلی را به سمت مرگ ببرد و باز دوباره او را به دنیای امروزی خودش بکشاند.
آخرین ساخته سروش صحت اتفاقی عجیب و قابل مطالعه در سینمای ایران محسوب می شود. اگر بسیاری از فیلمسازان درجه دو باساخت کمدی های دم دستی با آمیزه ای از شوخی های جنسی، پیام انتهای آثارشان را همچون سرپوشی برای بکارگیری طنز سخیف و منشوری می دانستند، سروش صحت بدون هیچ رودربایستی تعارف را کنار گذاشته و با انبوهی از ارجاعات و کنایه های جنسی، یک تنه بار کل سینمای ایران را به دوش کشیده و در این بین قید پیام و نصحیت انتهایی را هم زده است!
سروش صحت پرکار و با هوش است. طوری فیلم می سازد و حرفش را می زند که در همین ۹۰ دقیقه اثرش را می گذارد! طوری که بلافاصله پس از تماشای فیلم در سینما جمله معروف فیلم تبدیل به پرتکرارترین کلام بین مخاطبان می شود: (مهندس به نظر شما وقتش نرسیده کمی به خودمون برسیم؟ بله. نظرم مثبته بریم برسیم. اگر من با شما نیام ناراحت نمی شید؟ بله خیلیییییییی).
صحت آنقدر خوانده و نوشته که قلق هم نسلی هایش دستش آمده است. با جنس دیالوگ ها و تفکر خوابیده در مغز جوانان خوب آشناست. خوب بلد است چطور حرف های هم نسلی هایش را در زبان نقش هایش بنشاند تا باور پذیر و ملموس باشد.
صبحانه با زرافه ها آرام شروع می شود و ریتم کندی دارد، هر چند کمی حوصله بر است و شاید از این نظر نکته منفی به شمار بیاید اما روند ایجاد موقعیت ها منطقی است. ما باید بفهمیم که شخصیت ها کجا می روند و وقتی می رسند چرا دلسرد شده و به مواد مخدر روی می اورند! این موضوع به یک روند اصولی برای ارائه نیاز دارد تا ما با جزییات، داستان را همراهی کنیم. شاید ریتم کند هم تکنیک فیلمساز بوده تا بتواند به مسئله اصلی برسد.
سروش صحت اساسا سابقه درخشانی در شخصیتپردازی دارد. او در ساختمان پزشکان و سریال پژمان و نیز در فیلم جهان با من برقص این مهارت را به نمایش گذاشته است اما در صبحانه با زرافه ها ایرادی در شخصیتپردازی وجود دارد. برای شخصیت مجتبی با بازی بهرام رادان شخصیتپردازی خوبی انجام شده است و برای شاهین با بازی بیژن بنفشه خواه قابل قبول است اما دکتر با بازی هادی حجازی فر و رضا و پویان به خوبی برای مخاطب معرفی نمی شوند و لایه ابتدایی و سطحی به آنها پرداخته می شود و در لایه ابتدایی و سطحی به آنها پرداخته می شود!
مواد مخدر نقش پررنگی را در فیلم ایفا می کند. در جمع دوستانه ای که به مخاطب معرفی می شود، همه مواد مصرف می کنند و کار آنها کاری جالب و جذاب به نظر می رسد. این عمل بدون وجود مخالف در این جمع انجام گرفته و حتی محدودیتی از جهت وجود تحصیلات و جایگاه اجتماعی شخص مصرف کننده نیز وجود ندارد! شخصیت دکتر، که یک جراح است و جایگاه اجتماعی بالایی دارد، علاوه بر مصرف مواد مخدر، الکلی نیز هست و با همان حال به مریض خود رسیدگی می کند!
با اینکه پیام اصلی فیلم بخشش و گذشت است اما پرداختن به آن در حد چند گزاره کوتاه محدود شده و مخاطب بیشتر با چند دوست معتاد و دخترباز روبروست که در مواقع بحرانی، به عنوان راه حل به مواد روی آورده و بیشتر به فکر عیاشی و خوشگذرانی و در لحظه زندگی کردن هستند! شخصیت هایی که بخاطر لاابالی گری و انجام کارهای ناهنجار، الگوهایی منفی هستند که یأس و پوچ گرایی را به مخاطب منتقل می کنند.
بپردازیم به داستان فیلم: چند دوست برای اینکه بتوانند ازفضای حوصله سربر عروسی رفیقشان رضا (پژمان جمشیدی ) فاصله بگیرند به دامن مواد مخدر پناه می برند و حتی داماد را هم به یاد ایام مجردی به ضیافت کوچک خود در موتورخانه تالار عروسی دعوت می کنند. رضا بخاطر زیاده روی در مصرف مواد مخدر از هوش می رود و وقتی به هوش می آید دیگر هیچ چیزی شبیه گذشته نیست و همه چیز تغییر کرده است. مخاطب با افرادی روبروست که برای رنگ و بو دادن به زندگی مرفه شان حاضر به انجام هر کاری هستند و حتی اتفاقاتی همچون مرگ هم نمی تواند آنها را از هدف خویش جدا کند!
سروش صحت در فیلم صبحانه با زرافه ها به دنبال این است که هستی و چیستی، زندگی و مرگ را در قالب یک (استونر مووی) به عنوان یکی از ساب ژانرهای کمدی به تماشاگر انتقال دهد و این در حالیاست که مخاطب برای دیدن فیلمی از سروش صحت با آن سابقه درخشان در امر سريال سازی و کمدی سازی از او انتظار خلق موقعیت و ساخت لحظات خنده دار را دارد.
استفاده پی در پی از نماد و تکیه بر پیشبرد روایت کار دست ایده خوب صبحانه با زرافه ها داده و فیلم را به اثري يک بار مصرف تبدیل کرده است! به گونه ای که ارتباط مخاطب با آن پیش از نقش بستن تیتراژ به پایان می رسد و فکر کردن در مورد جهان انتزاعی فیلمساز را به اهلش واگذار می کند!
ضمن اینکه مجموعه کاراکترهای این فیلم، توجیهی برای انتخابشان وجود ندارد مگر شهرتشان! اساسا شخصیت ها مهم ترین راه برای فهم جهان فیلم هستند. اما آنچه ما در این فیلم میبینیم آدم های ماقبل شخصیت اند! در صبحانه با زرافه ها شخصیت های فیلم به دو تیپ تقسیم بندی می شوند؛ یکی زنانی که در حاشیه نفس می کشند و نقشی جلف و جفنگ دارند! و دیگری مردانی که تحت هرشرایطی و از هر طبقه ای از جامعه، در حال مصرف مواد هستند! شخصیت ها تاحدودی قلابی و غیر واقعی اند و نسبتی با زندگی واقعی ندارند و همه چیز در فیلم جعلی بنظر می رسد!
از اینها گذشته سیر روایی فیلم نیز روان نیست و می توان به راحتی، بسیاری از بخشهای آن را از هم جدا کرد. این غیر واقعی بودن، جهان فیلم و جهان واقعی مخاطب را دچار سردرگمی می کند. سردرگمی بین ارتباط برقرار کردن با شخصیت های خل و چل داستان و توجیه کارهای عجیب و غریب آنها!
به نظر می رسد فیلمساز تعمدا شخصیت هایی را انتخاب می کند که مواد مصرف کنند تا راحت تر بتواند حرف های فلسفی خود را بزند! در فیلم صبحانه با زرافه ها بعد از به هوش آمدن پژمان جمشیدی، بقیه رفقایش بدون عبرت گرفتن از تجربه گذشته دوباره در همان وضعیت به مصرف مواد مخدر ادامه می دهند! البته بنظر می رسد فیلمساز سعی می کند نگاهی مبتني بر لذت بردن از خوشی های زندگی را به عنوان هندسه مضمونی خود بیان نماید و در این میان با تیز هوشی تلفیقی از نگاه حکیم خیام نیشابوری و تبیین پوچی زندگانی را به شکل امروزی و ابزوردیسم به مخاطب عرضه می نماید.
فیلم ساز به مسئله مرگ و ناگهانی بودن آن نیز اشاراتی زیرکانه دارد که البته تاحدودی توانسته در این کانپست موفق عمل نماید. از نکات مثبت فیلم می توان به فضای صمیمی فیلم اشاره کرد که فیلمساز آن را به زبانی ساده و روان در قالب دیالوگ ها و روایت داستان مطرح کرده است. در نهایت می توانیم صبحانه با زرافه ها را یک کمدی خاص که دارای وجاهت فلسفی می باشد بدانیم!