محمدرضا دلیر- «جی.سی. شندور» فیلمساز خوشنامیست و این را بهوضوح میتوان در آثار یک دههی اخیر او مشاهده کرد؛ از اثر «مارجین کال» در سال ۲۰۱۱ تا «همهچیز از دست رفته است»، «سالی بسیار خشن» و در نهایت فیلم «مرز سهگانه». او در هر کدام از این آثار مخاطب را با ترکیب هیجان و قصه مواجه میکرد و اجازه میداد مخاطب در میان دنیایی که مقابلاش خلق شده دست به ماجراجویی میان ذهن کاراکترها و تصمیمهای آنها بزند. اما نام این کارگردان روی اثری از فرنچایز دنیای مرد عنکبوتی سونی که از همان ابتدا جز شکست از آن بویی به مشام نمیرسید باعث تعجب است. شاید همهچیز به فاکتور تبلیغات و اقتصاد باز نمیگردد و این ضعف را باید در جایی میان ذهن این دست فیلمسازان جستوجو کرد؛ شهوت بلاکباستری! در هر حال آقای شندور در جدیدترین اثر از این فرنچایز قرار است مخاطب را با یکی دیگر از دشمنان مرد عنکبوتی با نام «کریون» مواجه کند و بهنوعی بیوگرافی این کاراکتر را در برابر چشم مخاطب قرار دهد.
دستوپا زدنهای دنیای ابرقهرمانی بهنوعی دیگر در حال کشیدن آخرین نفسهای خود است و حتی مارول و دیسی نیز به این نتیجه رسیدهاند که با این دنیاها نمیتوان مخاطب کنونی سینما را مانند دو دههی گذشته دچار نشئگی کرد. آقای شندور در این اثر همهی تلاش خود را کرده تا از موقعیتهایی که پیش روی کاراکتر کریون قرار میگیرد در راستای همان ذات خشن شرورهای دنیای مرد عنکبوتی بهره ببرد. اگر به آثاری که در راستای این دنیا ساخته شدهاند نگاهی بیندازیم با انبوهی از هدررفت سرمایه در آثاری چون «مادام وب» و «موربیوس» مواجه میشویم که موفقیتهای نسبی «ونوم» هم نتوانست باعث شود مارول پای خود را از این دنیا بیرون بکشد. آقای شندور در این اثر همهی تلاش خود را میکند بلکه مخاطب با یک قصه مواجه شود، اما گستردگی دنیای کاراکتر کریون و نحوهی تکامل در برابر زمانی که به این اثر اختصاص داده شده دچار خلاصهگوییهای مملو از نشانه و بیحاصل میشود. کارگردان در این اثر قادر نیست این کاراکتر را متولد کند. کریون گویی در دنیای طراحیهای کمیکبوکی شکل گرفته و در دنیای سینمایی با همان پشتوانه قرار است مخاطب علاقهمند به این دنیا را در برابر جملهی «ای کاش داستان کریون سینمایی میشد» قرار دهد؛ همین و بس. این اثر برای مخاطبی که هیچ اصطکاکی با دنیای کمیکبوکها ندارد همچون اکشنی دستوپا شکسته و ناقص میماند و شاید حتی برخی مخاطبان حس کنند در برابر دنیای فرنچایزی قرار گرفتهاند که آثار قبلی آن را از دست دادهاند و در نهایت بدون تماشای آنها این فیلم ناقص است. اما اثر آقای شندور در کلیت خود این نقص روایی را دارد.
فیلم «کریون شکارچی» حتی در جلوههای ویژهاش نیز خساست به خرج میدهد و مخاطب را بهراحتی در برابر اکشنی قرار میدهد که حتی یک خط استوریبورد ندارد. حداقل پس از دنیای فیلم «مرز سهگانه» انتظار اثر قدرتمندتری از این کارگردان داشتیم. باید دید آقای شندور آیا پس از این ماجراجویی کوتاه و مضحک در دنیای کمیکبوکها باز هم به دنیای قبلی خود بازمیگردد یا او همچنان از خلأ بلاکباستری خود رنج میبرد.