به گزارش سینمایی نیوز و به نقل از ایران تئاتر، پریسا محمدی، بازیگر و کارگردان تئاتر، یکی از هنرمندانی است که با برگزاری کارگاههای تئاتر، به اجرای نمایش پرداخته است.
این هنرمند، آثاری چون «پیکرتراشی»، «مستقیم ته منصور جنوبی» و «آرتیگوشه» را به شیوه کارگاهی تحقیقی و آموزشی با هنرجویانش روی صحنه برده است و نمایشهای «سوی کابوی» و «زرتشت» نیز از جمله آثار غیرکارگاهیاش در زمینه کارگردانی تئاتر به شمار میآیند.
محمدی درباره آثار کارگاهیاش میگوید: «من کارهای قصهگو را بسیار دوست دارم. آثاری که روایتی را تعریف میکنند و در پس آن دغدغه و حرفی که مدنظر دارم، بیان میشود. به همین دلیل معمولا طرح میدهم و دوستان نویسندهام درطول فرآیند تمرین آن را شکل میدهند و به نمایشنامه تبدیل میکنند.»
او با بیان اینکه تولید تئاتر به صورت کارگاهی بسیار لذتبخش است، ادامه میدهد: «در آثار نمایشی که به صورت کارگاهی انجام میشود، با آدمهایی روبهرو هستیم که با یکسری آرمان و آرزو وارد عرصه تئاتر میشوند. ناب بودن و خلوص آنها در صحنه اتفاقات خوبی رقم میزند. درست است که هنرجویان در این اجراها با بسیاری از تکنیکها آشنا نیستند، ولی وجودشان پر از انرژی و حقیقتی است که ما در صحنه به دنبال آن هستیم.»
تجاری شدن آثار کارگاهی
محمدی در واکنش به پرسشی درباره چیره شدن وجه تجاری بر فعالیت کارگاههای تئاتری، پاسخ میدهد: «به شخصه دوست دارم تا در کنار هنرجویان یک تجربه زیستی رقم بزنیم و خودمان را راجع به تئاتر و بازیگری به چالش بکشانیم. من اصلا دوست ندارم آثار کارگاهی به شکل تجاری پیش بروند اما متاسفانه خودم هم گاهی به ناچار به این قضیه تن دادهام. وظیفه اصلیام این است بچهها را از اینکه چرا بازیگری میکنند، آگاه کنم تا یک تجربه صحنهای خوب داشته باشند.»
کارگردان نمایش «پیکرتراشی» ضمن اشاره به اینکه اکثرهنرجویانی که برای نمایش کارگاهی به صحنه میآیند، کار درمانی رویشان اتفاق میافتد، میگوید: «هنرجویانی که در کارگاههای آموزشی شرکت میکنند گاهی آنقدر مسائل پیچیدهای برای خودشان دارند که فکر میکنند با حضور مخاطب میتوانند پاسخی برای سوالاتشان پیدا کنند.»
این هنرمند ادامه میدهد: «همیشه به هنرجویان میگویم، اتفاق قرار است در درون آنها بیفتد، چون مسئله تئاتر، انسان است. در حد امکان و با توجه به زمان محدود کارگاه دوست دارم تا این مسئله با تجربه هنرجویان روی صحنه مورد بررسی قرار بگیرد و آنها در مواجهه با مخاطب به این موضوع که چرا به سراغ بازیگری آمدهاند، فکر کنند.»
حباب ستاره شدن
محمدی با بیان اینکه اکثر هنرجویان زمانی که با سختی و روند کار تئاتر مواجه میشوند، کنار میکشند و از تئاتر دور میشوند، توضیح میدهد: «هنرجویان در بسیاری از موارد بر اثر حبابی که براساس تبلیغات آموزشگاههای بازیگری برایشان ساخته میشود، امیدهای واهی دارند و تنها انتظارشان، ستاره شدن است. بسیاری از آنها اولین سوالی که از من میپرسند این است که ما چه وقت سوپراستار میشویم و همیشه با این پاسخ مواجه میشوند که «من بلد نیستم چطور میتوان سوپراستار شد، اگر میدانستم اکنون خودم یک سوپراستار بودم». در این مسیر هیچوقت به آنها امید واهی نمیدهم و نمیگویم که با یک اجرا سوپراستار میشوند یا یک اتفاق غیرمنتظره برایشان میافتد.»
کارگردان نمایش «آرتیگوشه» میگوید: «ما اگر تخصصی به صورت عملی و تئوری به هنرجویان بیاموزیم و به کتاب خواندن تشویقشان کنیم، کار کردهایم. بسیاری از آنها کتاب نمیخوانند، مشاهده و مطالعه ندارند و به همین دلیل تجربه زیستیشان نسبت به مطالعه و آگاهی کم است و اگر بتوانیم خیلی کم هم که شده، آنها را به سمت آگاهی ببریم، موفق عمل کردهایم.»
بازیگر نمایش «محبوبهها» میافزاید: «ما در کارگاه یک اتفاق جمعی رقم میزنیم تا زیست جمعی و گروهی پیدا کنیم و بچهها خودشان و بدنشان را بشناسند. ما بازی میکنیم که بازی نکنیم چون به اندازه کافی در زندگی روزمره در حال بازی کردن هستیم. حالا تصمیم داریم لحظاتی بازی نکنیم؛ قطعا این موضوع سخت است و احتیاج به آگاهی، تمرکز و شناخت دارد و در نتیجه همواره در حال آزمون و خطا و مشق کردن هستیم.»
تلاشی برای درک حقیقت
کارگردان نمایش «مستقیم ته منصور جنوبی» توضیح میدهد: «من معتقد هستم کارگاههای آموزشی تلاشی برای درک حقیقت هستند. تجربه کار کارگاهی خیلی سخت است. من خودم هم خیلی از اتفاقات را از بچهها یاد میگیرم این بده بستان و تجربه زیستی بین ما تئاتر را شکل میدهد و تئاتر چیزی غیر از زندگی نیست.»
محمدی در واکنش به اینکه «زمان حداقلی برای برگزاری یک کارگاه آموزشی چقدر است»، پاسخ میدهد: «حداقل زمان مناسب برای برگزاری کارگاه آموزشی یک تا دوسال است البته این زمان هم کافی نیست چون در حال تربیت آدمهایی هستیم که هیچ شناختی از هنرهای نمایشی و خودشان ندارند. ما اول باید به خودمان، محیط اطرافمان و مسئله انسان فکر کنیم و این موضوعات زمانبر است.»
او با بیان اینکه همیشه در حال یادگرفتن است و از بچهها میآموزد، میگوید: «اگر رفاقت و دوستی شکل نگیرد، اگر اصولیترین هدف تئاتر که شنیدن است با شنیدن دردودلهای یکدیگر رقم نخورد، ما اتفاق خاصی را رقم نزدهایم. من باید به بازیگر بیاموزم که به حرف تو گوش میدهم تا تو هم روی صحنه به حرف پارتنرت گوش کنی.»
او ادامه میدهد: «ما چیزهای ابتدایی را باید به هنرجویان بیاموزیم، چیزهایی که در عین سادگی پیچیدهاند. آموختن این موضوعات ساده، شناخت خود و دیگران وقت لازم دارد و درست زمانی که چیزی مستلزم زمان است، نباید عجله کنیم زیرا ما صبر، سکوت و آگاهی را آموزش میدهیم. من هم ادعای موفقیت در این موضوع را ندارم، تنها در حال امتحان هستم تا بدانم چقدر میتوانم به شیوه درست آموزش دست پیدا کنم.»