به گزارش سینمایی نیوز و به نقل از سایت هنر و تجربه، تاریخ پیدایش تعزیه به صورت دقیق پیدا نیست. برخی پژوهشگران و اسطورهشناسان با باور به ایرانیبودن این نمایش آیینی، پاگیری آن را به ایران پیش از اسلام و پیشینهی سههزارسالهی سوگ سیاوش پهلوانِ داستانهای ملی ایرانیان نسبت میدهند. برخی دیگر تاریخ تعزیه را به آیینهایی چون مصائب میترا و یادگار زریران بازمیگردانند و گروهی پیدایش آن را متأثر از عناصر اساطیریِ میانرودان، آناتولی و مصر، و کسانی هم به مصائب مسیح و دیگر افسانههای تاریخی در فرهنگهای هند و اروپایی و سامی نسبت میدهند. اما به گمان بسیار، تعزیه، جدا از شباهتهایش با عزاداریهای آیینی گذشته، شکل تکاملیافتهتر و پیچیدهتر سوگواریهای شیعیان سدههای نخستین برای کشتهشدگان و شهدای واقعهی کربلا است.
بهرام بیضایی دربارهی تاریخ تعزیه و اهمیت این مدیوم مهم نمایشی میگوید: تعزیه یک نمایش ایرانی برآمده از آیینهای باروری باستان است که در لحظهای از تاریخ با حفظ درونمایهی باستانیاش جامهی مذهبی پوشیده است. آنچه برای من در تعزیه جذاب است جادوی خیلی کهنی است که در آن موجود است، جادویی که در بهترین تعزیهها به ترس و اضطراب اولیهی بشر مربوط میشود و این جوهری است که به نظر من در تمام نمایشهای خوب جهان اعم از کهن یا معاصر وجود دارد.
اما وقتی به آثار تولید شده در تاریخ سینمای ایران نگاه میکنیم متاسفانه از تعزیه به عنوان یک موقعیت نمایشی جذاب و تاثیرگذار بسیار محدوداستفاده شده است تا آنجا که حافظهی تاریخی ما جز سینمای مستند و برخی مجموعههای تلویزیونی از جمله “شب دهم”، کمتر فیلمی را در سینمای داستانی به یاد میآورد که از این نمایش آیینی مذهبی، بهره گرفته باشد. شاید اگر بخواهیم به نمونههای شاخص این وامگیری اشاره کنیم فقط دو نمونهی موفق را به یاد بیاوریم؛ «زنبورک» به کارگردانی فرخ غفاری و «مسافران» ساختهی بهرام بیضایی.
در «مسافران» ما شاهد یک نمایش دراماتیک در ساختار و روایت هستیم؛ در واقع بیضایی در بیان قصهی خود به آمیزهای از درام غربی و فرم نمایش تعزیه روی میآورد و در ساختمان فیلمنامه از الگوی تعزیه پیروی میکند. به این معنی که وقایع فیلم نه بر مبنای آکسیون که واحد سکانسبندی در فیلمنامهنویسی به سبک رایج است، بلکه بر مبنای یک تقسیمبندی معنایی طبق سنت تعزیهخوانی، نماها به پردههای مختلف تجزیه و پرداخته میشود. در طول فیلم فرم و محتوا همپای یکدیگر پیش می روند تا سرانجام به شبِ عروسی/ عزا، در سالن بزرگ و پر از میهمان یا تماشاچی خانهی مادربزرگ برسند و نمایش تعزیه را کامل کنند.
اما « زنبورک» که در سال ۱۳۵۴ به نمایش درآمد، در سکانسی از فیلم از تعزیهی شیرافکن وام میگیرد. در «زنبورک» جوانی قصد میکند سر پهلوانی را بِبُرد چراکه شرط ازدواج او با دخترعمویش، آوردن سر بریدهی یک پهلوان است. ولی هنگامی که میخواهد تصمیمش را عملی کند، زنبورکچی سر میرسد و مانع از انجام اینکار میگردد.
اما در سینمای مستند میتوان به چند اثر شاخص اشاره کرد که دربارهی این هنر نمایشی ساخته شدهاند.
«فاجعهی کربلا» که در سال ۱۳۴۸ توسط زکریا هاشمی ساخته شد، شرح برگزاری تعزیهای در محرم آنسال در آوج قزوین است. تمام روایت فیلم از طریق پرسش و پاسخ میان دو نفر، که یکی به عنوان نمایندهی گروه فیلمسازی و دیگری راهنمای محلی آنان است، پیش میرود و اطلاعات لازم در خصوص تعزیهی در حال اجرا را، به بیننده منتقل مینماید.
«تعزیه به روایتی دیگر» ساختهی پرویز جاهد در سال ۱۳۸۵ تلاش میکند تا از طریق تدوین موازی بین اجرای تعزیهای در منطقهی شوی لاشت مازندران و صحبتهای بهرام بیضایی، لاله تقیان، جابر عناصری و پیتر چلکوفسکی به چگونگی شکلگیری تعزیه در ایران و مباحثی چون خلاقیت و موسیقی در تعزیه بپردازد و از این راه موفق میشود اطلاعات مفیدی دربارهی این هنر نمایشی ارائه دهد.
ناصر تقوایی که پیشتر هم با ساخت مستند «اربعین» در سال ۱۳۴۹، علاقمندی خود را به ساخت مستندهای آیینی نمایش داده بود در سال ۱۳۸۳ مستندی با عنوان «تمرین آخر» براساس اجرای تعزیهی «حُر دلاور» نوشتهی میرعزای کاشانی در زواره ساخت. خود تقوایی دربارهی ساخت این فیلم اینگونه توضیح میدهد: «فرمی از یونسکو برای ثبت تعزیه آمده بود و باید یک فیلم ده دقیقهای دربارهی لباس در تعزیه، موسیقی و شیوه بازیگری آن ساخته میشد تا ضمیمهی مدارک ثبت شود. ما به دلیل زمان کم، مجبور بودیم در حین تمرین برای ساخت فیلم بلند یک ساعته دربارهی تعزیه، این فیلم ده دقیقهای را هم بسازیم. البته در بخش دوم تعزیه که در حضور مردم اجرا میشود، نتوانستم زمینهی اجرایی که دلم میخواست را فراهم کنم، زیرا تعزیهی واقعی را میتوان فقط در روز عاشورا و در جمع مؤمنان اجرا کرد اما در این فیلم چند روز قبل با دو وانت و بلندگو در شهر راه افتادیم و اعلام کردیم که در روز جمعه میخواهیم قسمت پایانی تعزیه را فیلمبرداری کنیم و از مردم خواهش کردیم که با لباس مشکی در این مراسم شرکت کنند و آنها هم با ما بسیار همکاری کردند تا حال و هوای عزاداری در تعزیه ایجاد شود.»
بدینترتیب حاصل تلاش تقوایی تبدیل به دو فیلم جداگانه با عناوین «تعزیه» و «تمرین آخر» گردید.
مثال دیگر استفاده ی درست و هنرمندانه از تعزیه را میتوان در سریال «شب دهم» حسن فتحی جستجو کرد. شب دهم، روایت عشقی ناکام در خانوادهای قجری ست که تعزیه خوانی در دهه ی اول محرم را شرط وصال می گذارد.
حسن فتحی در شب دهم با کمک عنصر تعزیه علاوه بر ایجاد موقعیت دراماتیک دو ساحت سیاسی و اخلاقی را هم خلق می کند که در ارتباط تنگاتنگ باهم قرار می گیرند. حیدر و نوچههایش در فرآیند برگزاری تعزیه به یک خودآگاهی سیاسی نسبت به شرایط جامعه میرسند و به واسطه تزکیهای که از آشنایی و تجربه عملی عزاداری بویژه صیانت و حمیت در اجرای تعزیه به دست میآورند، دچار تحول اخلاقی میشوند. این تحول در قهرمان اصلی داستان موجب رسیدن از عشق زمینی به یک عشق معنوی و آسمانی می شود که در روند نمایش تعزیه رقم می خورد.
پرداختن به تعزیه بهعنوان هنری ماندگار در بطن جامعه و احیا و ترویج آن توسط رسانهها و دیگر آثار نوشتاری میتواند در بازآفرینی خلاقیتها و معرفی چهرههای خلاق و هنرمند به جهانیان موثر واقع شود. چون این هنر به عنوان مردمیترین شیوه در عرصهی نمایش همواره مقبولیت عامه را داشته و خواهد داشت.