به گزارش
سینمایی نیوز، “حسین گیتی” منتقد و نویسنده سینمایی پیشکسوت، در حاشیه برگزاری سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در گفت و گو با خبرنگار ما اظهار داشت: با درود بر کتاب و اهالی کتاب و علاقه مندان کتاب باید عرض کنم نخستین نمایشگاه کتاب در ۱۸ آبان ۶۶ افتتاح شد و بسیار خرسندم که اکنون این جوان برومند را ۳۵ ساله می بینم. خاطرم هست در زمان برگزاری نخستین دوره نمایشگاه کتاب که بنده نیز نخستین کتاب خود را چاپ نموده بودم، در شهرستان سکونت داشتم و با ذوق بسیار و اشتیاق فراوان برای بازدید از نمایشگاه کتاب به تهران آمدم و به گاه حضور در تهران، به پشت میزم در تحریریه مجله فیلم حاضر می شدم و رفته رفته بر تعداد مجلات سینمایی نیز افزوده شد و تا به آن زمان، مقالات سینمایی بسیاری از من، منتشر شده بود.
برنده بهترین مقاله سینمایی در سال ۹۲ بیان نمود: در تمامی این سال ها تا به امروز در تمامی دوره های برگزاری نمایشگاه کتاب حضور داشتم و دیگر سال هاست که ساکن تهران هستم. 26 عنوان کتاب چاپ نموده ام که به دو حوزه فرهنگِ سینما و ادبیات، رمان و شعر تعلق دارند. آخرین کتاب بنده که یک مجموعه شعر است نیز با نام “سنگ و شیشه” همزمان با برگزاری نمایشگاه کتاب سی و پنجم به بازار نشر عرضه شده است. اصولا پس از انقلاب از نمایشگاه های کتاب استقبال شد و امروز نیز که روز جمعه هست مردم زیادی به نمایشگاه آمده اند.
وی افزود: از میان ۲۶ عنوان کتابی که منتشر نمودم تنها ۶ مجلد از جمله “مطبوعات سینمای ایران” ، “سینمای نوشتاری ایران” و “طوف شیرین”، به دوره های مختلف برگزاری نمایشگاه کتاب رسیدند که استقبال از آن ها و فروش، خوب بوده است. نسخه های منتشر شده و به فروش رفته کتاب نزد ناشران، هم چون یک راز است. بنده از چاپ دوم حتی یکی از کتاب های خودم اطلاع ندارم. چاپ دوم نشان دهنده فروش نسخ چاپ اول است. عموما از ناشران به جای حق الزحمه، کتاب دریافت کرده ام. از نوشتن و چاپ ۲۶ عنوان کتاب، ۲۶ ریال سود دریافت نکرده ام. گویی کاری ذوقی برای خود و هم چنین خدمت به حوزه فرهنگ و هنر و ادب انجام داده ام. در این میان از نشر “مدید” و آقای “علی اکبر حکم آبادی”می توانم به رضایت یاد کنم. در این سال ها با ناشران مختلفی همکاری نمودم که می توانم از نشر “افراز”، “روزنه کار”، “مدید”، “دنیای هنر”، “اردیبهشت نو” و “روزنه” نام ببرم. غم و شادی توامان در فعالیت با ناشران دارم. اولین کتاب من در حوزه فرهنگ با نام “مطبوعات سینمای ایران” را انتشارات “روزنه کار” منتشر نموده است. انتشارات “روزنه کار” در علوم سینمایی اهتمام دارد.
وی تاکید کرد: نفس مقاله با دل نوشته و یادداشت و تکه ادبی فرق دارد. مقاله ویژگی های خاص خود از چارچوب و شناخت تا فرضیه را دارد و نوعی سند است که درباره یک موضوع، بحث می کند. می توانم در ۷۶ سالگی بگویم از سال ۱۳۴۳ تا به حال، نزدیک به ۳۰۰۰ مقاله سینمایی در روزنامه ها، مجلات و نشریات سراسری و استانی اعم از دولتی و خصوصی، منتشر نموده ام. چه بسا بهترین مقالات من در مجله نقد سینما متعلق به بنیاد سینمایی فارابی بوده است. یکی از مقالات من به نام “تو دور می شوی” درباره شادروان مرحوم “ایرج قادری”، در مجله “صنعت و سینما” به چاپ رسید که انجمن منتقدان سینمای ایران آن را به عنوان بهترین مقاله سال برگزیدند و جایزه نقدی به همراه لوح تقدیر و تندیس اهدا کردند. بنده با نزدیک به ۴۵ سردبیر روزنامه، مجله، فصلنامه، ماهنامه و هفته نامه کار کردم. بهترین و محبوب ترین سردبیری که به عمرم دیدم “محمد سلیمانی” در مجله جهان سینما بوده که بسیار خرسند بودم در آن جا می نوشتم.
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران گفت: اولین کتابی که خواندم رمانی عاشقانه و عامه گرا به نام “سرگذشت” از “ماری کورلی” نویسنده انگلیسی و ترجمه “حسن شهباز” بود که قهرمان داستان به ماده ای اعتیاد پیدا می کند، نزد معشوق می رود و خود را می کشد. کلاس هفتم در شهرستان هفتکل خوزستان بودم که این کتاب را خواندم. از خواندن این رمان خیلی غمگین شدم. هنوز این کتاب را دارم. جدی بودن شخصیت های اصلی رمان “برادران کارامازوف” را دوست داشتم. دوست می داشتم در “گوشه نشینان آلتونا” اثر ژال پل سارتر، خانم قهرمان اصلی خیلی بیشتر و جدی تر به آن افسر توجه می کرد. دوست می داشتم در کتاب ها عشاق به هم نرسند و زجر بیشتری ببینند؛ چرا که در غیر این صورت دیگر عشقی وجود نداشت. شکسپیر هم می گوید “عشق تلاش برای رسیدن است”. هم چنین شخصیت هایی را دوست داشتم که مقابل ظلم بایستند و رها نکنند.
او خاطرنشان ساخت: من با دیدن کتاب سر ذوق می آیم چون با کتاب در عین محرومیت بزرگ شده ام. کتاب های ۲۰ ریالی نسل دوران ما را که توانایی مالی اندکی داشتند، دو انتشارات “پرستو” و کتاب های جیبی منتشر می نمودند که فکر می کنم به ۱۰۰ تا ۲۰۰ عنوان رسیده بود. در آغاز راه از آن جایی که دید وسیع نداشتم و نمی توانستم مفاهیم بیشتری را درک کنم لذا کتاب هایی با داستان های عامه پسند می خواندم. “جواد فاضل” را بسیار دوست داشتم و ۲۹ رمان عاطفی عامه گرا از او خواندم که از آن میان کتاب “شیرازه” را بسیار دوست داشتم. پیش تر که آمدم و کلاس هفتم بودم، کتاب عاشقانه “وقتی پرستو ها کوچ می کنند” و پایان تلخ آن با احساسات رقیق و محرومیتی که من داشتم، اشک را به چشمانم آورد.
او در همین ارتباط اضافه کرد: هم چنان کتاب های متنوع و ساده که مفاهیم سنگینی نداشته باشند و شخصیت ها در آن پیچیده نباشند را می خواندم. علاقه مند به خواندن کتاب های بیشتری بودم. تا این که در کلاس هشتم، خواندن داستان و کتاب برای من جدی شد. رشد فکری من از کلاس نهم بود که کتاب قطور و رئالیسی و خیلی خوب “شوهر آهو خانم” را خواندم و از آن جا با کتاب های جدی آشنا شدم. روزی معلم ادبیات در حالی که کتاب قطوری در دست داشت وارد کلاس شد. درس که تمام شد، کتاب را بالا آورد، به ما دانش آموزان نشان داد و گفت نام این کتاب “شوهر آهو خانم” نوشته “علی محمد افغانی” هست. توصیه معلم، خواندن این رمان چند صفحه ای بود. من توانایی خرید این کتاب را نداشتم اما از کتابخانه مدرسه امانت گرفته و خواندم. سال ها بعد در دهه ۵۰ بر اساس این رمان یک فیلم سینمایی ساخته شد که فروش خیلی خوبی داشت. از آن به بعد بود که من خواندن کتاب های جدی را شروع نمودم. “ژان پل سارتر”، “ویلیام فاکنر”، “جان اشتاین بک”، “صادق هدایت”، “بهرام صادقی” و “سیمین دانشور” از این جا به زندگی من آمدند.
“حسین گیتی” ادامه داد: اما من نوشتن برای سینما را از ۱۳۴۳ در ۱۵ سالگی شروع کردم. مطالب سینمایی خود را برای مجله ستاره سینما، و داستان های کوتاه را برای اطلاعات هفتگی و جوانان می فرستادم. اولین نقد سینمایی جدی من بر یک فیلم، در سال ۱۳۴۵ در مجله ستاره سینما بود که اتفاق افتاد؛ نقد فیلم “بت سقوط کرده” محصول 1948 به کارگردانی کارول رید که یک ستون مجله را به خود اختصاص داده بود. وقتی نسخه ای از مجله را از دکه تهیه کرده بودم، تا فردای آن روز حیران بودم و باور نمی کردم. از آن پس نقد های زیادی در نشریات مختلف سینمایی هم چون فیلم و هنر چاپ کردم که تا به امروز در ۳۵ نشریه سینمایی مطلبِ چاپ شده و در آرشیو شخصی، موجود دارم. الان متاسفانه ۲ مجله سینمایی بیشتر نداریم.
نویسنده کتاب “سینما روشنی زندگی من” گفت: تا پیش از انقلاب و قبل از جنگ ایران و عراق، تمام نوشته های من در نشریات به چاپ رسید. در زمان جنگ بود که من شروع به نوشتن تمامی آن کتاب هایی سینمایی کردم که الان مشاهده می نمایید. آن زمان آن نوشته ها را داخل یک کارتن نگهداری می کردم و به یکباره در ۳ سال گذشته این نوشته ها را از درون کارتون درآورده، تصحیح، تنظیم و منتشر نمودم. دو کتاب “خاطرات” که عمدتا خاطرات و مخاطرات است، یکی “فیض آباد داراب” از خاطرات ۲ سال من در دوران سپاه دانش از فیض آباد داراب فارس است و در کسوت سرباز معلمی به دانش آموزان درس می دادم که یادش گرامی باد. دیگر مجموعه خاطرات، از سال ۱۳۵۲ شکل گرفته است که ۴ سال اول زندگی جدی خانوادگی، کارمندی و معلمی من با تحصیلات دیپلم با نام “چهار سال در سوسنگرد” است. سوسنگرد شهری مرزی در ۶۰ کیلومتری ایران و عراق است.
وی یادآور شد: همزمان در دانشگاه جندی شاپور اهواز شاخه خرم آباد لرستان قبول شدم و روزی ۹ ساعت شروع به درس خواندن کردم. ۲ سال از این ۴ سال را هم از آبادان طی ۱۰ ساعت به دانشگاه محل تحصیلم می رفتم. این تحصیلات آکادمیک تا مقطع دکترا شاید ناشی از کمداشت های درون من است. من تحصیلات اجتماعی را که بر گرفته از تجربیات و ذهن سیال انسان هست، حاصل تحصیلات آکادمیک نمی دانم. نه تعلیم شعر آدم را شاعر و نه تعلیم رمان انسان را نویسنده می کند بلکه این ها چارچوب و مقررات را می آموزند و آن حس لایزال باید در ذهن و جوهر آدم باشد.
نویسنده کتاب “سینمای ایران و تماشاگر قدیمی” توضیح داد: اصولا خیلی مایل نبودم کتابی که به فیلم در آمده بود، آن فیلم را نگاه کنم. اگر کتاب را خوانده و لذت برده بودم، دیگر جرات نداشتم فیلم را روی پرده سینما ببینم. مِدیوم سینما با رمان جدا از هم هستند. فیلمنامه نویس در کتاب ها می گردد و پاراگراف ها، فصل ها و حتی تکه فصل هایی که جنبه های تصویری زیادی دارد در فیلمنامه می نویسد. رمانِ بسیار بسیار بسیار بزرگ “جنگ و صلح” فیلم شد. “جنایت و مکافات” داستایوفسکی بسیار درونی و در برگشت به سینما دچار مشکلات می شود. همین طور می توانم به فیلم ارجمندی از جان فورد که بر اساس رمان بزرگ “جان اشتان بک” ساخته شده بود اشاره کنم. دوست نداشتم این آثار را ببینم ولی معتقدم که برخی اوقات، نسخه کتاب بهتر از فیلم و یا گاهی فیلمِ آن بهتر از کتاب است.
او تصریح ساخت: به طور نمونه فیلم “پل های مدیسن کانتی” با بازی مریل استریپ و کلینت ایستوود، خیلی خیلی خیلی بهتر از نسخه کتاب آن است. به گونه ای که آن کتاب برای نخواندن است ولی فیلم، کاملا دیدنی است. ولی عمدتا فیلم ها نتوانستند با کتاب ها رقابت کنند؛ چون واحدِ بنیادینِ کتاب کلمه است و واحدِ بنیادینِ سینما تصویر است. این ها از هم متفاوتند و سنخیتی ندارند. در اقتباس سینمایی، بسیاری از مفاهیم کتاب از بین می رود و فیلمنامه نویس می گردد و پاراگراف هایی که جنبه های تصویری بیشتری دارند به فیلمنامه می آورد. به طور نمونه رمان عمیق و بسیار جدی “جنایت و مکافات” به فیلم برگشته و ۲۰ نسخه از آن ساخته شده اما باز هم، خودِ کتاب نمی شود و کتاب، چیز دیگری است. گاه پیش می آید که کتاب بهتر از فیلم است. گاه هم کتاب خسته کننده و ملال آور و نسخه فیلم آن بسیار عالی است; مانند “پل های مدیسن کانتی” که نام بردم. فیمنامه نویس اوریژینال که حکم نویسنده را اجرا می کند و فیلمنامه نویس اقتباسی که بر مبنای کتاب فیلمنامه می نویسد، دو شخصیت جدا هستند. در جوایز اسکار هم دو جایزه دارند.
“گیتی” گفت: کتاب های شعر “به دنبال آفتاب” ۱۴۰۰ ، “چهار سال در سوسنگرد؛ روایت داستان واره” ۱۴۰۲ ، “سینمای نوشتاری ایران” ۱۴۰۰ ، “پیاده با ارابه سینما” ۱۳۹۹، “داستان در سینما: ۳۵ رمان و فیلم” 1400، مجموعه شعر “برج های آفتابی” ۱۴۰۱، “سینمای کاغذی” ۱۴۰۲، “سینما روشنی زندگی من” ۱۴۰۰، رمان “روی جاده نمناک” ۱۴۰۰، “فیض آباد داراب؛ خاطرات و مخاطرات” ۱۳۹۹، مجموعه شعر “توف شیرین” ۱۳۹۴، مجموعه شعر “یادگار مادر طاقچه” ۱۳۹۹، مجموعه شعر “از هفتکل می آیم” ۱۳۹۱، مجوعه شعر “سنگ و شیشه” ۱۴۰۳، “مطبوعات سینمایی ایران” ۱۳۹۹، “منتقدان سینمایی و نقد ها” ۱۴۰۲، از بنده به بازار نشر عرضه شده است.
وی اظهار نمود: اولین کتاب سینمایی را ۱۳۹۵ با نام “مطبوعات سینمایی ایران” درباره شرح یکایک نشریات سینمایی ایران از ۱۳۰۸ و ۱۳۰۹ از مجله “سینما و نمایشات” تا نشریات سال ۱۴۰۰ چاپ کردم. کتاب های سینمایی که نوشتم ۲ نوع هستند; یا تالیف و یا خود نوشته اند. در تالیف ها، باید به ده ها کتاب سر می زدم تا یک مفهوم را پیدا می کردم و بنابراین خود نیز دخالت، و مطلب را قوی تر می نمودم. معمولا مراجعه من به کتب سینمایی مرجع که زیاد هم نیستند، برای ثبتِ تاریخِ دقیقِ فیلم ها بوده است. گاهی اوقات نیز از مطالب عالی، ارجاع می آوردم. عمدتا کتاب های سینمایی که نوشتم نیز حدیث نفس و نوعی عشق ورزی به سینما بدون نقد های خیلی خیلی عمیق، دست و پا گیر و با واژگان بسیار سخت، هستند. بین منتقدان سینمایی، لطف دارند بنده را منتقدِ معتدل می خوانند. من هیچ فیلمی را تا به الان به طور کامل رد یا حلوا حلوا نکردم. منهای فیلم “رسوا” از کشور مکزیک که من را رسوای سینما کرد. من این فیلم را ۱۰۰ بار دیدم. از آرشیو تا داخل فلش و هارد کامپیوتر و نزد فامیل به امانت، نسخه ای از آن را دارم. این هم سرگشتگی من است.
نویسنده کتاب”سینمای ایران تاریخ و تحلیل نو” گفت: افتخار می کنم ۳ عنوان کتاب مهم از دیدگاه خود بنده درباره فرهنگ سینمای ایران با نام های “نوشتار سینمای ایران”، “منتقدین سینمایی و نقد ها” و “سینمای کاغذی” چاپ و عرضه شده است. در “سینمای نوشتاری ایران”سعی نمودم تمام نوشته های منتقدین سینمای ایران تا سال ۱۳۵۷ را به شکل کوتاه همراه با شرح حال هر یک در این کتاب آوردم. در “منتقدین سینمایی و نقد ها” تمام نقد های سینمایی را به طور خلاصه همراه با شناسنامه منتقدین گنجاندم. تلاش کردم از همه ی منتقدین، خبرنگاران و نویسندگان سینمای ایران در این کتاب به همراه پاراگرافی از نقد ها شان مطلب بیاورم و فکر می کنم کتاب مرجع خوبی باشد. اما کتابی ۶۰۰ صفحه ای که بسیار از نگارش آن خوشحالم، خودم آن را خیلی دوست می دارم و فروش خوبی هم داشته است “سینمای کاغذی” نام دارد که شامل جزئیات تمام نشریات سینمای ایران به همراه لوگوی آن ها از ۱۳۰۹ تا ۱۴۰۰ می شود و این که چه سرنوشتی داشتند. مرجع خوبی برای تحقیقات و مقالات و پایان نامه هاست. کتاب “سینمای کاغذی” را برای مسابقه به خانه سینما ارسال نمودم.
او بیان داشت: از کتب دیگرم “منتقدین و نوشته های سینمایی” که بیش تر شرح حال هست، “منتقدین و نقد های شان”، “ادبیات در سینما” و “۳۵ رمان در سینما” است که مجموعه ۳۶ نوشتار سینمایی از منتقدان و ۳۶ کتاب ادبیات سینمایی در این مجموعه گردآوری شده است. تنها رمان من، رمان “روی جاده نمناک” به یک ذهن سرگردان می پردازد. نویسنده ای در مرکز این داستان است که به کار هایی عجیب روی می آورد. رمان “روی جاده نمناک” مربوط به دوره ای از زندگی من است که شاید دیگر نتوانم به آن برگردم و برایم لذت بخش است. جریان سیال ذهن است و داستان مرتب به عقب و جلو می رود. اگر بسنجیم رمان مدرن هست که داستان به طور خطی پیش نمی رود.
وی گفت: چند مجموعه شعر نیز دارم که عمدتا شعر آزاد هستند هم چون “به دنبال آفتاب”، “یادگار مادر در طاقچه”، “برج های آفتابی”، “سنگ و شیشه” که آخرین آن ها “سنگ و شیشه” را بیشتر دوست دارم. کتاب های شعر من که ۷ مجموعه هستند، شعر آزادند. شعر هایی که مضامین اجتماعی و گرایش عاشقانه دارند و حدیث نفس، خاطرات، درد ها و رنج هایی که از نوجوانی تا به حال حس کردم را در بر می گیرند. درک مفاهیم این کتاب ها به صورت عمودی است. در مثنوی و غزل و شعرِ شاعران کلاسیک که قوی هستند، هر بیت برای خود معنی خاصی دارد اما در شعر آزاد، معانی به صورت ستون، ارشاد می شوند.
نویسنده کتاب “پیاده با ارابه سینما” در بخش پایانی صحبت های خود گفت: “شاملو” می گوید: «مرا تو بی سببی نیستی به راستی بگو صلت کدام قصیده ای ای غزل»، که معنی، مفهوم یا وزن به صورت ستونی در پشت سر هم می آید و هر کلمه ای، کلمه بعد را می رباید و دارای معنی خوبی می شود. یا در یکی از شعر های من «بسترم صدف خالی یک تنهایی است و تو چون مروارید گردن آویز کسان دیگری» که وزن از ابتدا تا به انتها به صورت زنجیر و یک خط آمده است و وزن را در اینجا باید بند بند دید. بنابراین شعر های من ادعای شاعری ندارد اما مفاهیم و احساساتی که از نوجوانی بر من قالب شدند در من ادامه دارد. «فکر باران بودم تو در زدی…» در این قطعه شعر نیز وزن از اول تا آخر ادامه دارد و آخرین واژه هر خط، واژه بعدی را جذب می کند که همین جذب و جذب و جذب است که به شعر، مفهومِ معنی داری می بخشد. مضمون شعر های من به تفکیک همین است. تصور می کنم در آخرین کتاب شعرم “سنگ و شیشه” به یک بلوغ و رشد قابل قبولی رسیدم.
سیوپنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در محل مصلی امام خمینی(ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی در حال برگزاری است.
گزارش و گفت و گو: تورج اردشیری نیا
عکس: الهام سادات روئین تن
لینک کوتاه : https://cinemaeinews.ir/?p=34692