به گزارش سینمایی نیوز و به نقل از سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نقل از خبرگزاری مهر، سینمای ایران دوران پرتلاطمی را سپری میکند. دورانی که بخشی از فرآیند طبیعی تولید و اکران فیلمها زیر سایه سنگین مجموعهای از سوءتفاهمها قرار گرفته و همین مسئله بخش بزرگی از فعالیتهای این حوزه را از دایره شفافیت خارج کرده، کمتر از پنج ماه مانده به برگزاری بزرگترین رویداد سینمایی، کمتر خبری از فرآیند تولید فیلمهای جدید سینمایی چه در بخش خصوصی و چه در نهادها و ارگانهای دولتی رسانهای شده و این سادهترین نشانه از همین فضای پرسوءتفاهم است.
در چنین شرایطی وقوع ناآرامیهای اخیر و موضعگیری تعدادی از هنرمندان و سینماگران، زمینه تشدید سوءتفاهمها را فراهم آورده و مشخص نیست دامنه تأثیرات این دوران بر فرآیند زیست طبیعی تولیدات سینمای ایران، تا چه اندازه خواهد بود.
این وضعیت در حالی است که چرخه اکران سینمای ایران هنوز با گذر از بحران کرونا، کمر راست نکرده و وضعیت گیشه سینماها طی ۶ ماهه نخست همین امسال هم نشان میدهد که تسریع فرآیند بازگشت مخاطبان به سالنهای سینمایی هم نیازمند اقدامات فوری و تصمیمات اورژانسی است.
سکان سینمای ایران برای عبور از این دوران پرتلاطم و سرشار از سوءتفاهم، حالا در اختیار مدیرانی است که در سازمان سینمایی به کرسی تصمیمگیری تکیه زدهاند. روحالله سهرابی در میان این مدیران، حضور پررنگتری در فضای رسانه داشته و به نظر میرسد سابقهاش در زمینه کارگردانی هم زمینه مساعدی را برای رسیدن به زبانی مشترک با سینماگران فراهم آورد.
سهرابی در حال حاضر مدیرکل دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم سازمان سینمایی است و از روزی که حکم این مسئولیت را از محمد خزاعی بهعنوان رئیس سازمان سینمایی دریافت کرده تا به امروز حاشیههای ریز و درشت بسیاری را پشتسر گذاشته است.
آنچه در ادامه میخوانید اولین گفتگوی مشروح رسانهای روحالله سهرابی در مقام مدیرکل دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم سازمان سینمایی است.
سهرابی علاوهبر ارائه توضیحاتی درباره موضع سازمان سینمایی نسبت به ناآرامیهای اخیر، به اهم حواشی دوران مسئولیت خود پاسخ داده است.
* قبل از ورود به مباحث دیگر برای شروع میخواستم موضع سازمان سینمایی را درباره حوادث اخیر و موضعگیری برخی سینماگران که با انتقاداتی هم همراه بوده است بدانم. احتمال دارد این موضعگیریها از سوی برخی سینماگران آنها را با محدودیتهایی مواجه کند و مثلاً فیلمی که در آن نقشآفرینی داشتهاند با مشکل پروانه نمایش مواجه شود؟
اصولاً صحبت درباره مسائلی از این دست با توجه به عدم دسترسی به همه جوانب امر، سخت و البته پیچیده است با این حال میتوان درباره برخی اصول و مبانی معین نظراتی داد و یا نقدهایی کرد. در حوادث اخیر که با درگذشت خانم امینی آغاز شد، تعدادی از افراد بدون پشتوانه تحقیقی و پیش از روشن شدن ابعاد مسئله وارد ماجرا شدند و شروع به موضعگیری کردند. البته بسیاری هم طمانینه و صبر به خرج دادند تا ابتدا زوایای پنهان این اتفاق آشکار شود تا در صورت نیاز پس از آن اعلام نظر کنند.
موضع سازمان سینمایی درباره این حوادث کاملاً روشن است، چنانکه تکتک مدیران سازمان از رئیس سازمان گرفته تا مدیران دیگر، از همان ابتدای امر وارد گفتگو و تعامل با هنرمندان و سینماگران شدند تا ضمن تشریح اوضاع و تحلیل شرایط به وجود آمده، نسبت به مدیریت فضای به وجود آمده و عدم همراهی با برخی جریانهای معاند و خطرناک مراقبت کنند. سینماگران عموماً مراقب این حواشی بودند و در گفتگوهایی که داشتیم آن چیزی که بیش از همه معلوم بود، میزان زیاد دلسوزی و البته دغدغه آنها نسبت به مردم و مسائل مختلف جامعه بود.
بنابراین صف طیف گستردهای از هنرمندان و سینماگران دغدغه مند و متعهد از گروه محدودی که اساساً دغدغهای جز اسم و اعتبار خود ندارند و مصلحت مردم آخرین چیزی است که به آن فکر میکنند، جداست و این امر نه فقط در این مقطع بلکه در تمام حوادث پیش از این هم مشهود بوده است.
فعالیتهای فرهنگی و هنری افراد است که در این سازمان پیگیری و مدیریت میشود. بنابراین مرجع رسیدگی به فعالیتهای دیگر اعم از سیاسی یا امنیتی یا هر فعالیت دیگر به ارگانهای دیگر مربوط است و از حیطه اختیارات و وظایف سازمان سینمایی خارج است. هر چند این موضوع به معنی عدم پیگیری و عدم تلاش حداکثری مسئولان سازمان برای حل مشکل سینماگران در سطوح مختلف نیست
* همکاری همین گروه محدود از این سینماگران که مدنظر دارید، با پروژههای در دست تولید که احتمالاً قرار است در جشنواره امسال رونمایی شوند، چگونه خواهد بود؟
روند تولیدات سینمایی و حضور عوامل مختلف از جمله بازیگران در صحنه، روال طبیعی و مرسوم خود را طی میکند و تا این لحظه که در خدمت شما هستم، لااقل بنده گزارشی از ممنوعیت یا محدودیت برای کسی در عرصه تولید آثار سینمایی دریافت نکردهام. ضمن اینکه سازمان سینمایی مرجع چنین تصمیماتی نیست و فعالیتهای فرهنگی و هنری افراد است که در این سازمان پیگیری و مدیریت میشود. بنابراین مرجع رسیدگی به فعالیتهای دیگر اعم از سیاسی یا امنیتی یا هر فعالیت دیگر به ارگانهای دیگر مربوط است و از حیطه اختیارات و وظایف سازمان سینمایی خارج است. هر چند این موضوع به معنی عدم پیگیری و عدم تلاش حداکثری مسئولان سازمان برای حل مشکل سینماگران در سطوح مختلف نیست کمااینکه در همین ایام هم همکاران بنده در سازمان به طور شبانه روزی پیگیر حل و فصل مسائل و مشکلات این قشر بودهاند.
* خیلی صریح بگویید اگر فیلمسازی بخواهد ناظر به حوادث اخیر فیلمی بسازد، برای صدور پروانه ساخت آن، چه ملاحظاتی خواهید داشت؟
چنانچه فیلمسازی دغدغه موضوع روز و حوادث اخیر را داشته باشد و مایل به کار درباره موضوع یادشده باشد، طبیعتاً میتواند مثل هر پروژه سینمایی دیگری پس از آماده شدن متن، جهت اخذ پروانه ساخت اقدام کند. طبق روال، شورای پروانه ساخت به طور مستقل در خصوص تولید یا عدم تولید هر اثر تصمیمگیری میکند و اگر متن ارائه شده قابلیت لازم برای تولید داشته باشد حتماً مورد تأیید واقع میشود.
نکته مهم در این خصوص آمادگی سازمان سینمایی برای حمایت از تولیداتی است که در ژانر سینمای سیاسی و مضامین انتقادی و اصلاحی نوشته شده باشد. البته ناگفته نماند لازمه پرداختن به موضوعاتی از این دست که بالذات دارای حساسیت و تحلیل و قرائت چند سویه هستند، نگاه منصفانه، جامع و برخوردار از چاره و راهکار است.
* در هفتههای اخیر برخی مدعی فشار به سینماگران برای موضعگیری درباره ناآرامیها شدند، آیا این موضوع را تأیید میکنید و سازمان سینمایی در این زمینه چه واکنشی نشان خواهد داد؟
در خصوص موضوع اعمال فشار به سینماگران جهت اتخاذ مواضع خاص، باید عرض کنم طبق اعلام خود هنرمندان، بالاخص سینماگران، متأسفانه این فشارها برای جهت دهی به افکار و اندیشههای آنها وجود داشته و گاه حتی تبدیل به ارعاب و تهدید از سوی جریانهای مغرض یا معاند یا کاربران مجازی آنها شده است. فارغ از همه این مباحث حقیقت ماجرا این است که هنرمندان و چهرههای شاخص یا به اصطلاح امروزی سلبریتی ها، سرمایههای فرهنگی و اجتماعی کشور هستند و طبیعی است برای مدیریت و مراقبت از جایگاه و اعتبار این قشر مهم و تأثیر گذار ملاحظات و مسائل مهمتری در نظر گرفته شود. مدیران فرهنگی و فعالان فرهنگی دو بال مهم و تعیینکننده در پیشبرد اهداف فرهنگی و اجتماعی کشور هستند و لازم و ملزوم بودن این دو طیف، ایجاب میکند تعامل آنها بی واسطه، مداوم و مبتکرانه باشد.
بیقانونی و تجاوز از حدود تعیینشده در هیچ کجای دنیا به عنوان مشارکت اجتماعی و سیاسی تلقی نمیشود لذا هر فرد در هر کسوت و جایگاهی بهتر است با در نظر گرفتن جمیع جهات و تحلیل درست و تحقیق کافی در خصوص اتفاقات و مسائل روز اظهارنظر کند. بنده معتقدم سینماگران جزو اصیلترین اقشار جامعه فرهنگی و هنری هستند و از همین رو است که در میان مردم محبوبیت دارند. با این حال شهرت سلبریتی ها، همانقدر که نقطه قوت آنهاست پتانسیل آن را دارد که تبدیل به نقطه ضعف آنها شود. به همین دلیل این سرمایههای همواره در معرض تهدید و آسیب، باید به صورت ویژه مدیریت و البته حمایت شوند.
تعامل و صداقت با این قشر، دارای نتایج مثبت و ارزشمندی خواهد بود. مسألهای که بنده شخصاً چه در دوره فیلمسازی و چه دوران مدیریت بارها تجربه کردهام و نتایج ارزشمند تعامل برابر و صادقانه را دیدهام. البته تکلیف آن گروه اندک و نه چندان مهم که اصل و ریشه نظام و کشور را هدف قرار دادهاند، معلوم و از مباحث فوقالذکر کاملاً جداست. در حوادث اخیر مرز اعتراض و اغتشاش خیلی زود معلوم شد و بسیاری از هنرمندان خط اعتراضی و دیدگاه اصلاحی خود را از جریانات معاند و اغتشاشگر جدا کردند و اجازه سوءاستفاده یا بهرهبرداری به جریانات برانداز اعم از سلطنتطلب، تجزیهطلب یا منافقین و غیره را ندادند. اگر چه وقتی فضا شلوغ و غبارگرفته است کسانی که در کمین هستند از عادیترین حرفها و دیدگاههای چهرههای شاخص هم برای رسیدن به مقاصد خود استفاده حداکثری میکنند که همین امر ضرورت قانونمند و قاعده مند کردن فعالیت همگان در فضای مجازی و مراقبت بیشتر از این بستر را گوشزد میکند.
* برویم سراغ ماجرای حضور فیلمهای ایرانی در جشنوارههای خارجی که به نظر میرسد یکی از مهمترین چالشهای شما با طیفی از فیلمسازان طی چند ماه اخیر بوده است. البته این روزها به نظر فضای تعامل بیشتر شکل گرفته و چالشها کمتر شده است…
بله اوضاع خیلی بهتر و آرامتر است. سینماگران هم رعایت بیشتری میکنند و پایبندی آنها به قواعد و قوانین به ما هم کمک کرده است تا فضای آرامتری داشته باشیم.
* چرا اینقدر در این دوره شاهد چالش در این زمینه بودیم؟
بالاخره شکل خاصی از حضور فیلمهای ایرانی در جشنوارههای خارجی تبدیل به یک رویه شده بود. سالهای زیادی هم همین رویه وجود داشت. خاطرم هست خود من هم زمانی که فیلم داشتم، اینطور نبود که برای حضور در جشنواره خارجی الزامی داشته باشم که ابتدا برای آن مجوز بگیرم. معمول این بود که فیلم خود را به جشنوارهها میفرستادیم و بعد برای مسائل قانونی مرتبط با مجوز نمایش اقدام میکردیم. در این دوره اما قرار بر این شده است که این روند صورت اصولیتری پیدا کند و همه فیلمها قبل از حضور در جشنوارهها، تأییدیه کسب کنند.
از طرف دیگر شیوه حضور فیلمسازان در جشنوارههای خارجی هم به گونهای بود که انگار در یک سناریوی از پیش تعیینشده، آنها را به سمت مسائل سیاسی سوق میدادند. البته تا اندازهای طبیعی است که مسائل سیاسی در هر شکلی بروز داشته باشد، اما نکته مهم این است که ما اصل را فدای یک فرع نکنیم. اصل برای ما در این موقعیتها، «سینما» است ولی اگر دقت کرده باشید، عموماً در جشنوارههای سینمایی مباحث به سمت مسائل سیاسی کشیده میشد که بخش عمدهای از آنها واقعبینانه هم نبود.
نگاه ما به حضور سینمای ایران در جشنوارههای جهانی، نگاهی ایجابی است. من این اعتقاد را دارم و مطمئن رئیس سازمان سینمایی هم همین نگاه را دارد که هر چقدر سینمای ایران در جشنوارهها و محافل بینالمللی دیده شود، در نهایت به نفع سینمای ایران است و از جایی که حضور دارد، بالاتر میرود. ولی باید این حضور ذیل یک سری قواعد و مقررات باشد
* یعنی در راستای کاهش بار سیاسی حضور سینماگران در رویدادهای سینمایی این تصمیم را گرفتید؟
نه اتفاقاً تجربه نشان داده است که فیلمهای ما در تمام جشنوارهها حضور داشتهاند و ما بهدنبال هدفگذاری برای مقابله با یک جشنواره خاص نبودهایم. هدفگذاری ما بیشتر به این سمت و سو بوده است که فیلمهای ما بهصورت قاعدهمند در رویدادهای بینالمللی حضور داشته باشند. ما باید مطلع باشیم که چه تعداد فیلم در کشور ما در حال تولید است و از این تعداد، چه تعداد فیلم در جشنوارههای خارجی شرکت میکنند و چه اقبالی نسبت به آنها صورت میگیرد. هرچند عموماً ذات این جشنوارهها سیاسی است و بعد از گذشت این همه سال، این موضوع دیگر قابل کتمان نیست، اما بازهم ما معتقدیم این موضوع حائز اهمیت نیست، چراکه اگر بود، نفس حضور در جشنوارهها را محل اشکال میدانستیم.
ما در همه موضعگیریهای رسانهای و حتی جلسات خصوصی با سینماگران، بر این نکته تأکید کردهایم که نگاه ما به حضور سینمای ایران در جشنوارههای جهانی، نگاهی ایجابی است. من این اعتقاد را دارم و مطمئن رئیس سازمان سینمایی هم همین نگاه را دارد که هر چقدر سینمای ایران در جشنوارهها و محافل بینالمللی دیده شود، در نهایت به نفع سینمای ایران است و از جایی که حضور دارد، بالاتر میرود. ولی باید این حضور ذیل یک سری قواعد و مقررات باشد.
اینکه مجموعهای به نام سازمان سینمایی، صفر تا صد مسائل سینما را برعهده بگیرد اما صرفاً پاسخگوی بخشهای سلبی و خطرات و ترکشهای ایجادشده باشد، نه عادلانه است و نه عاقلانه. طبیعی است که سازمان سینمایی برای مراقبت از برخی تبعات و رعایت برخی ملاحظات، نسبت به اجرای آییننامههایی که برای امروز و دیروز هم نیست و سالها پیش مصوب شده است، اقدام کند.
* این ملاحظات و مسائل دقیقاً چه چیزهایی را شامل میشود؟ بالاخره نمیتوان کتمان کرد که اگرچه قوانین از قبل وجود داشته است، تأکید بر ملاحظات نسبت به حضور فیلمهای ایرانی در جشنوارههای جهانی در این دوره شدت گرفته است…
در دورههای قبل هم این ملاحظات وجود داشته است.
* اما فرآیند اعمال آنها به این شدت و همراه با تهدید نبوده است!
بله به این شدت نبوده اما امروز هم با تهدید همراه نیست.
* صراحتاً از کلیدواژه «تنبیه» برای سینماگرانی که به این فرآیند پایبند نباشد، استفاده کردهاید!
جان کلام ما در این ماجرا این است که اگر کسی قائل به این قواعد و آئیننامههای موجود نیست، طبیعتاً نباید انتظار زیست طبیعی فیلمش را از ما داشته باشد. ما نمیتوانیم تنها پاسخگوی بیقانونی عدهای باشیم. اینکه برخی مدیران قبلی و حتی شاید مدیران بعد از ما نسبت به قوانین موجود اهمال داشته باشند، مسئله دیگری است اما این دلیل بر بیقانونی ما نمیشود. در آئیننامه صدور پروانه نمایش، دقیقاً تأکید شده است که هر گونه حضور آثار سینمایی در محافل عمومی اعم از جشنوارهها، مستلزم اخذ مجوز مربوطه از سازمان سینمایی است. اتفاقاً ما رویکردمان نسبت به فیلمهایی که فوریت برای حضور در یک رویداد مهم سینمایی را دارند، تا به امروز سهلگیرانه بوده است. به همین دلیل تعجب میکنم از دوستانی که حاضر به طی این مسیر نشدند. همین امروز که با هم صحبت میکنیم، نمونههایی از این دست داریم. فیلم هومن سیدی این مسیر را طی کرده است و از دو سه ماه پیش از حضور فیلم در جشنوارههای خارجی، پیگیری لازم را برای صدور مجوز آن داشتند و حتی اصلاحیههای لازم را هم انجام دادند.
* اشاره نکردید که ملاحظات سازمان سینمایی در بررسی فیلمها برای صدور مجوز حضور در جشنوارههای جهانی، دقیقاً چه مواردی است؟
برای پاسخ به این سوال به کمی قبلتر میروم؛ زمانی که من هنوز فیلمساز بودم. از همان زمان همواره من این چالش ذهنی را داشتم که چرا همواره فیلمهای خاصی که اتفاقاً نگاه خیلی واقعبینانهای هم نسبت به ما و مردم ما ندارند در دورههایی که شاید حتی ۵۰ فیلم به مراتب سینماییتر و بهتر از آنها داشتهایم، موردتوجه محافل سینمایی قرار میگیرد؟ تنها یک جشنواره هم نیست و شاهد استقبال دومینووار جشنوارهها از یک فیلم خاص هستیم! خاطرم هست زمانی در یک مصاحبه به این نکته تأکید کردم که بلایی که جشنوارهها برسر سینمای ایران آوردهاند، هیچ پدیده دیگری نیاورده است. این ورای از آن مسئلهای است که اشاره کردم کلیت حضور فیلمهای ایرانی در جشنوارههای خارجی به نفع سینمای ایران است. سینمای ایران در مقاطع مختلف به دلیل جهتدهی جشنوارههای خارجی، به مرور از مردم فاصله گرفته است. امروز نباید سقف استقبال از فیلمهای سینمای ما تنها دو میلیون نفر باشد. در یک جمعیت بالغ بر ۸۰ میلیون نفری، حداقل باید ۱۰ میلیون نفر به سینما بروند. در دراز مدت و طی ۵۰ سال اخیر، این جشنوارهها بودند که با ریلگذاری خاص خود سینماگران ما را به سمت و سوی سوق دادند که مطابق میل آنها فیلم بسازند، آن هم به دور از سلیقه و ذائقه واقعی مخاطبان ایرانی.
سینمای ایران در مقاطع مختلف به دلیل جهتدهی جشنوارههای خارجی، به مرور از مردم فاصله گرفته است. امروز نباید سقف استقبال از فیلمهای سینمای ما تنها دو میلیون نفر باشد. در یک جمعیت بالغ بر ۸۰ میلیون نفری، حداقل باید ۱۰ میلیون نفر به سینما بروند
* این تأثیرگذاری جشنوارهها تا حدودی در همه کشورهای جهان وجود دارد. کمااینکه در همین سالهای اخیر شاهدیم که فیلمهای مرتبط با موضوعاتی همچون همجنسگرایی به دلیل توجه جشنوارهها در سینمای بسیاری از کشورها پررنگ شده است. پس این تأثیرگذاری محدود به سینمای ایران نیست، اما ما هستیم که برای مقابله با این تأثیر، بهدنبال قانونگذاری هستیم.
بضاعت سینمای ما را هم در نظر بگیرید. نباید خارج از واقعیت، با این وضعیت مواجه شویم. گردش مالی کل سینمای ایران در شرایط فعلی، بعید میدانم بیش از ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد تومان باشد! فروش یک فیلم آمریکایی میتواند گاهی تا ۲۰۰ برابر این مبلغ باشد. از آنجایی که بضاعت سینمای ایران اندک است، وقتی همان چهار فیلمی که میتوانند بر رونق سینمای ما تأثیر بگذارند، مسیر دیگری را طی میکنند، تأثیر بسیار زیادی بر کلیت سینمای ایران میگذارد. اینجاست که سینمای ما با سینمای کشورهای دیگر متفاوت میشود.
نکته شما درباره تأثیرگذاری جشنوارهها بر طیفی از فیلمهای همه کشورها، نکته درستی است، کمااینکه حتی جشنواره فیلم فجر خودمان هم به نوعی همین نسبت را با طیفی از فیلمسازان خودمان دارد. ولی معتقدم این میزان از نشان دادن فلاکت و بدبختی در آثار سینمایی و پرداختن به معضلاتی که عموماً معضلاتی درونی است و قرار نیست کسی بیرون از مرزها آن را درمان کند، در انتها منجر به آسیب به سینمای ایران میشود. شاید برخی از این پرداختها بهصورت مقطعی باعث سود سینماگر بشود؛ کمااینکه در همین سالها نمونههایی از فیلمسازانی را شاهد بودهایم که از این مسیر به نان و نوایی هم رسیدهاند…
* منظورتان امثال جعفر پناهی است؟
تعداد این سینماگران کم نیست. گاهی فکر میکنیم این افراد محدود به همین چند نام مطرح هستند اما وقتی سراغ فیلمهای جشنوارهای میرویم که هر ساله چشم دوختهاند به چند هزار دلار جوایز این رویدادها، ناگهان با لیستی، ۱۵۰ تا حتی ۲۰۰ نفره از فیلمسازان مواجه میشوید! این افراد جریانی را در سینمای ایران بنیان گذاشتهاند که برخی از بچههای فیلمساز هم متوجه آن نیستند. من جلساتی با برخی فیلمسازان دارم که خودشان میگویند، فیلم من فیلم اکران نیست. میپرسد اشکال شما بر فیلم من چیست و چرا اجازه نمیدهید در جشنوارههای جهانی حضور داشته باشد؟ خودش میگفت که فلان جشنواره به من ۳ هزار دلار پول میدهد و آن یکی ۱۰ هزار دلار! مگر این جشنوارهها عاشق چشم و آبروی فیلمساز ما هستند؟ این همه فیلمهای بهتر در همین آسیای شرقی تولید میشود، چرا سراغ همین فیلمساز میآیند؟
نمیخواهم از این فیلمسازان اسم بیاورم اما دوست داشتم میتوانستید فقط یکی از این فیلمها را تماشا کنید، تا ببینید این آثار چه چشماندازی از ایران به آن سوی مرزها نشان میدهند. سه چهار نفر پرچمدار این جریان بودهاند که راه خود را هم میروند. این آثار به صورت تکی شاید آسیبی به همراه نداشته باشند اما وقتی به روزی مثل امروز سینمای ایران میرسیم که اساساً جریان فیلمهای جشنوارهای در کشور شکل گرفته است و عدهای صرفاً فیلم میسازند برای حضور در جشنوارهها، این مسئله تبدیل به یک آسیب جدی میشود.
شاید باور نکنید اما خود فیلمساز اینجا میآید و میگوید من فیلمم را برای جشنوارهها ساختهام و میدانم کسی اینجا چنین فیلمی را نگاه هم نمیکند! آیا واقعاً در سینمای آمریکا میتوان چنین فیلمسازی را پیدا کرد که بگوید من میدانم فیلمم در آمریکا مخاطب ندارد و آن را میسازم که در جشنواره سینمایی کشورهای دیگر دیده شود؟ ما در ایران با چنین پدیدهای مواجه هستیم. من تلاش دارم اشارهای به نمایندگان این جریان نداشته باشم.
* چه ایرادی دارد بهصورت مصداقی به برخی از آنها اشاره کنید؟
بالاخره شاید این افراد راضی نباشند اما یکی از آنها اینجا آمده بود و قسم میخورد که در فلان جشنواره وقتی فیلمم اکران شد، برخی من را کنار میکشیدند و میپرسیدند، واقعاً این تصاویر مربوط به ایران است!؟ آنقدر نگاه مردم دنیا را با همین فیلمها نسبت به ایران تغییر میدهیم که قابل تصور نیست. برای همین است که معتقدیم باید فرآیند حضور سینمای ایران در رویدادهای بینالمللی قاعده و قانون مشخصی داشته باشد.
بهعنوان مثال بحث قصاص، یک حکم شرعی و قانونی است که در قوانین کشور ما جا افتاده است، وقتی در یک فیلم اساس این حکم زیر سوال میرود و بهواسطه حضور در جشنوارههای خارجی، تبعات حقوقبشری برای کشور ایجاد میکند، طبیعتاً جایی باید وجود داشته باشد که بر فرآیند حضور چنین فیلمی نظارت داشته باشد. ما میگوئیم حداقل بیایید درباره آثارتان با هم گفتگو کنیم، اما برخی حتی به همین حداقل هم تن نمیدهند. نمونههایی داریم که از دو سه ماه پیش با عوامل فیلم تماس گرفتهایم و گفتهایم که میدانیم شما در فلان جشنواره حضور دارید، قبل از حضور برای صحبت به اینجا بیایید…
* یعنی خود شما با تهیهکننده فیلم تماس گرفتهاید و نیامدهاند؟
بله.
* خب اینها را مصداقی اشاره کنید. بالاخره در حال حاضر چند فیلم مشخص هستند که با این مشکل مواجهند و اشاره مبهم به این مسئله میتواند ذهنها را به سمت برخی فیلمهای خاص ببرد.
الان حدود ۱۰ فیلم هستند که مشکلات مشابهی از این دست دارند اما در حال حل آن هستیم. یکی دو مورد مانند «برادران لیلا» داشتهایم که مسئلهشان حل نشده باقی مانده است. خیلیهای دیگر از زمانی که متوجه نظارت بیشتر سازمان سینمایی بر این فرآیند شدند، خودشان برای رفع مشکل اقدام کردهاند. تقریباً هم مسئله همهشان در حال حل است. وقتی تعامل دو سویه وجود داشته باشد، اتفاق درست رخ میدهد.
* البته این مسئله هم طبیعی است که برخی فیلمسازان به این اندازه از نظارت صفر تا صدی بر روی فرآیند تولید و عرضه آثار خود تن ندهند.
ولی واقعیت این است که شوراهای ما کمترین دخالت را در کار فیلمسازان میکنند. همین امروز دهها فیلمنامه به شورای پروانه ساخت رسیده است اما غالباً بدون مشکل تأیید شدهاند. در این فرآیند تنها بحث مضمونی نداریم. ما در دورههایی شاهد اکران همزمان مثلاً ۸ فیلم کمدی در یک مقطع زمانی خاص بودهایم! این معضل به دلیل عدم مدیریت در مرحله تولید رخ میدهد. وقتی این فرآیند به درستی مدیریت نشود، ناگهان با مقطعی مواجه میشوید که ناگهان ۱۰ فیلم اجتماعی با موضوع خیانت روانه پرده کردهاید! شوراهای ما خیلی در جزئیات دخالت نمیکنند. در مواردی اما با این معضل مواجه هستیم که یک فیلمساز متعهد میشود متن مشخصی را بسازد اما بعد از آن فیلمی را تحویل ما میدهد که ۵۰ درصد با آن متن متفاوت است! حرف ما این است که دلیل این تخطی چیست؟ میگوئیم اگر چنین ذهنتی داشتهاید چرا همان روز اول آن را طرح نکردهاید؟
در هیچ کجای دیگر دنیا هم این مسئله را شاهد نیستید. اینگونه نیست که به کمپانیهای بزرگ هم بدون ارائه متن، بتوانی فیلمی را ارائه کنی. آنها اتفاقاً متن اولیه شما را میگیرند، آنجایی که میخواهند را بولد میکنند و آنچه نمیخواهند را حذف میکنند. از آنجایی که ما از ابتدا با ملاحظه رفتار کردهایم، این نظارتها تعبیر به سختگیری میشود. در حالی که در این ۵ ماهی که من عهدهدار این مسئولیت بودهام، مطلقاً شاهد هیچ سختگیریای نبودهام. بیشتر بحث ما بر سر قاعدهمند و پایبندی به تعهدات بوده است. جالب است بدانید دقیقاً فیلمهایی اینجا با مشکل مواجه میشوند که پایبند به متن خود نبودهاند. البته سه چهار نمونه هم داریم که پایبند بودهاند و به مشکل خوردهاند اما در مقابل، به ۱۰۰ فیلم در این یک سال پروانه نمایش دادهایم. این آمار عجیب و غریبی است. اخیراً با برخی پخشکنندهها جلسه داشتم که حرفشان این بود کمی جلوی صدور پروانه نمایشها را بگیرید!
* البته در پروانه نمایش رشد داشتهایم اما بهنظر میرسد شما محدودیتها را به مرحله ساخت منتقل کردهاید. در یک مقایسه آماری میان مدیران جدید و مدیران سابق، در یک بازه زمانی مشخص، بهشکل فاحشی شاهد افت تعداد پروانه ساختهای صادرشده هستیم.
فرآیند صدور پروانه ساخت هم از این به بعد سرعت میگیرد و آمار به سه الی چهار برابر آمار فعلی خواهد رسید. بهخصوص که تکلیف شوراها مشخص شده و جلسات مربوط بهصورت مرتبط در حال برگزاری است. به این نکته هم توجه کنید که زمانی که ما به اینجا آمدیم، نزدیک به ۶۰ فیلم در انتظار بازبینی بودند! امروز که با هم صحبت میکنیم این آمار به صفر رسیده و دیگر فیلمی برای بازبینی نداریم. همه فیلمها دیده شده که یا پروانه خود را گرفتهاند یا اصلاحاتی داشتهاند. درباره پروانه ساختها هم جناب آقای حبشی میتوانند توضیحات دقیقتری بدهند اما بهتر است نگاه جامعتری داشته باشیم. وقتی مدیران سینمایی جدید آمدند، چیزی در حدود ۱۴۰ فیلم در انتظار اکران بودند که به راحتی ۱۰۰ تای آنها قابلیت اکران در بسترهای دیگر دارند و نباید اکران عمومی شوند.
* این آثار حتی نیازی به اکران هم ندارند و غالباً در همان مرحله تولید به سود خود رسیدهاند!
دقیقاً. اما از همین تعداد فیلم، جالب است بدانید که حدود ۶۰ یا ۷۰ عدد فیلماولی داریم! واقعاً وقتی با این آمار مواجه شدیم برایمان جای سوال داشت که مگر چه رانتی در این فرآیند بودهاست که این تعداد پروانه ساخت برای فیلم اولیها صادر شده است؟ چطور ممکن است یک تهیهکننده همزمان سه یا چهار پروانه ساخت سینمایی دریافت کرده باشد؟ تفاوتی هم ندارد که این فیلمسازان منتسب به کدام جریان هستند. کار غلط، همیشه غلط است.
جالب اینکه همین تهیهکنندهای که سه پروانه ساخت در دست دارد، ۲ الی ۳ پروانه نمایش بلاتکلیف و به سرانجام نرسیده هم دارد! یعنی یک نفر با ۶ فیلم روی هوا! طرف فیلمی ساخته که آنقدر بد است، امکان اکران عمومی ندارد اما همان زمان سه پروانه ساخت دیگر هم به او دادهاند! این اتفاق خیلی بدی است. با دانستن این مسائل آیا باید صدور بیش از ۱۰۰ پروانه ساخت در یک مقطع زمانی مشخص را برای مدیران قبلی فضیلت بدانیم؟ این عین ظلم و عین خیانت است. هم خیانت به سینما هم خیانت به مردم. شاید برخی در فضای رسانهای حملهای هم به مدیران مرتبط این بخش داشته باشند، کمااینکه داشتهاند، اما انصاف این است که جزئیات را مدنظر داشته باشیم. چرا این تعداد فیلم بدون قابلیت اکران برپرده سینما داشته باشیم؟
* ولی در همین چند ماه اخیر، بخشی از همین آثار فاقد قابلیت اکران را خود شما روانه پرده سینماها کردید!
از این به بعد دیگر اینگونه نیست. شما کافی است سیر فروش فیلمهای در حال اکران را از ابتدای امسال رصد کنید.
طرف فیلمی ساخته که آنقدر بد است، امکان اکران عمومی ندارد اما همان زمان سه پروانه ساخت دیگر هم به او دادهاند! این اتفاق خیلی بدی است. با دانستن این مسائل آیا باید صدور بیش از ۱۰۰ پروانه ساخت در یک مقطع زمانی مشخص را برای مدیران قبلی فضیلت بدانیم؟ این عین ظلم و عین خیانت است
* اتفاقاً در قالب یک گزارش به این موضوع پرداختیم و شرایط به گونهای است که فیلم «انفرادی» بهعنوان پرمخاطبترین فیلم تنها ۲ میلیون مخاطب داشته و شرایط فیلمهای دیگر هم بسیار بد بودهاند.
این ناظر به همان بحث اول من است که باید ببینیم چه کسی این بلا را بر سر سینمای ما آورده است. مگر میشود چنین بلایی صرف پنج ماه یا حتی یکسال بر سر سینما بیاید؟ مگر وضعیت استقبال از فیلمهای ما تا پیش از دوران کرونا چگونه بود؟ همین میزان مخاطب را داشتیم دیگر! اینگونه نبوده که آن زمان ۲۰ میلیون مخاطب داشته باشیم و حالا به میلیون رسیده باشیم. به زودی و بهواسطه فیلمهایی که در انتظار اکران هستند، انشالله به آمارهای قبل از کرونا خواهیم رسید و از آن عبور هم خواهیم کرد.
واقعیت این است که مشکل سینمای امروز ما عمیقتر از چهارتا اصلاحیه و یا پروانه نمایش ندادن به چند فیلم است. باید به صورت ریشهای به مسائلی مانند تأثیر جشنوارههای جهانی بر سلیقه فیلمسازی فیلمسازان خود بپردازیم. در واکنش به همین جریان بود که در مقطعی ساخت فیلمهای بفروش و به تعبیری «شانه تخممرغی» در سینمای ایران باب شد. همان زمان به یکی از تهیهکنندگانی که از این آثار میساختند گفتم فلانی این مدل از آثار و فروشی که دارند تاریخ مصرف دارد، نهایت شاید دو سال بتوانید سر مردم کلاه بگذارید تا برای دیدن این فیلمها به سینما بیایند، از جایی به بعد اما خواهید دید که دارید به خودتان خیانت میکنید. همان هم شد و همان تهیهکننده امروز ورشکست شده است و اوضاع مالی بسیار بدی هم دارد.
این بلا را خودمان سر سینما آوردهایم. بخشی از این «خودمان»، مدیران هستند و بخشی هم سینماگران. علاوهبر این باید این نکته را هم مدنظر داشته باشید که بودجه سینمای ایران به نسبت اعتبار و جایگاهی که در سطح جهان دارد، واقعاً رقمی اندک و خندهدار است. این سینما با این اعتبار باید بتواند حداقل سالی ۲۰ اثر بزرگ و ممتاز را تولید کند اما امروز آیا سالی یک فیلم هم تولید میکنیم؟ چقدر میتوان مسائل سینمای ایران را با نگاه «مسکنوار» نگاه و تحلیل کرد؟
* تا از بحث پروانههای ساخت و نمایش فاصله نگرفتیم، درباره این مسئله هم توضیح دهید که چرا در ابتدای کار مانند بسیاری از مدیران حوزههای دیگر تصمیم گرفتید چرخ را از ابتدا اختراع کنید و فیلمهایی که از دولت قبل پروانه نمایش گرفته بودند را مجدد برای بازبینی و صدور پروانه جدید فراخواندید؟
ممکن است در مقطع خاصی پروانه نمایش برخی از آثار برمبنای قواعدی صادر شده باشد که خیلی ناظر به ملاحظات سینمایی و فنی هم نبوده باشد، اما فارغ از اینکه این فرآیند چگونه طی شده است، نتیجه آن مشخص است. نتیجهای که من را در مقام مسئول دولتی، ناگزیر از واکنش میکند. ناگهان فیلمی از میان فیلمهای مجوز گرفته از دولت قبل روی پرده میرود و سکانسی از آن حساسیتبرانگیز میَشود و سیل واکنشها و انتقادها به راه میافتد. حتی گاهی پای ارگانهای دیگر مانند ستاد امر به معروف هم به میان میآید و برخی حتی ادعای خسارتهای چند ده میلیاردی میکنند. مجموع این شرایط است که یک مجموعه را وادار به واکنش میکند. این واکنش هم این است که برای مراقبت بیشتر از فضای سینما در برابر این قبیل حاشیهها و ترکشها، برخی از فیلمهایی که دارای پروانه نمایش هم هستند اما میدانیم که میتوانند محل بحث باشند را بار دیگر بازبینی کنیم، آن هم با توجه به حساسیتهای امروز.
* بالاخره شما میگوئید که این فرآیندها ناظر به قواعدی در سازمان سینمایی طی میشود. حتی اگر این قواعد تغییر هم کرده باشد، بازهم قاعده مدیران قبلی، قواعدی برآمده از دولت مستقر در جمهوری اسلامی بوده است و کسی از بیرون که آن قاعده را وضع نکرده بود. یعنی فیلمساز پروانه نمایش خود را از دولت جمهوری اسلامی گرفته است و منطقاً باید به آن احترام گذاشته شود.
عرض من این است که با توجه به شرایطی که در آن قرار داریم، ممکن است برخی از قواعد ماهیت خود را از دست بدهند و تغییر کنند. مثلاً فرض کنید ما فیلمی داریم که خواهناخواه داستان آن به تبعات تحریمهای اقتصادی روز اشاره دارد…
اگر بخواهیم بگوییم همه چیز باید مطابق سیاق قبل ادامه داشته باشد، طبیعتاً امروز فیلمهایی مانند «روشن» و «مجبوریم» همچنان در توقیف بودند و «علفزار» و «ملاقات خصوصی» و «ابلق» هم حتماً هنوز به اکران عمومی نرسیده بودند! پس اینگونه نیست که ما چرخ را از نو اختراع کرده باشیم. اتفاقاً کاملاً قاعدهمند پیش رفتهایم و با درک ملاحظات روز نسبت به آثار تصمیمگیری کردهایم
* احتمالاً منظور شما فیلم «شیشلیک» است.
هم این فیلم و هم چند فیلم دیگر که همین شرایط را دارند. با توجه به شرایطی که در آن قرار داریم و نمیخواهیم احساسات مردم نسبت به این مسئله برانگیخته شود، طبیعی است که حساسیتهای ما نسبت به دو سال قبل تغییر کرده باشد. کمااینکه در همین دولت پروانه نمایش فیلم سینمایی «روشن» صادر شد. فیلمی که در شرایط دیگر، وزارت ارشاد قبل حاضر به صدور پروانه نمایش برای آن نشده بود.
* یعنی این فیلم جزو آثار توقیفی بود؟
بالاخره فیلمی بود که تا قبل از این دولت پروانه نمایش نداشت.
* شما هیچ ملاحظهای برای صدور پروانه نمایش آن نداشتید؟
بله ما هم ملاحظاتی داشتیم. آقای حجازی بهعنوان کارگردان فیلم آمد و گفتگوهایی با هم داشتیم و مسائلش هم حل شد. دو سه اصلاحیه لازم بود که انجام شد و از آن وضعیت بلاتکلیفی عبور کردیم. بحث من این است که اگر بخواهیم بگوییم همه چیز باید مطابق سیاق قبل ادامه داشته باشد، طبیعتاً امروز فیلمهایی مانند «روشن» و «مجبوریم» همچنان در توقیف بودند و «علفزار» و «ملاقات خصوصی» و «ابلق» هم حتماً هنوز به اکران عمومی نرسیده بودند! پس اینگونه نیست که ما چرخ را از نو اختراع کرده باشیم. اتفاقاً کاملاً قاعدهمند پیش رفتهایم و با درک ملاحظات روز نسبت به آثار تصمیمگیری کردهایم.
شما نمیدانید چقدر حساسیت بر روی فیلمهایی وجود داشته که اعضای شورای پروانه نمایش پیگیری کردهاند تا حساسیتها به حداقل برسد و فیلمها امکان اکران عمومی را پیدا کنند. شاید یک فیلم یا دو فیلم را بتوانید مثال بزنید و بپرسید که چطور در دولت قبل مشکلی نداشتهاند و حالا به مشکل خوردهاند اما بیش از ۱۰ فیلم را میتوان نام برد که اتفاقاً شرایط برعکس داشتهاند. یعنی آن زمان مسائلی برای اکران داشتهاند اما حالا یک به یک روی پرده میروند. اینها را باید در کنار هم مدنظر داشته باشید.
* این تأکیدی که روی تأثیر شرایط روز بر سرنوشت فیلمها دارید، باعث نمیشود پروانههای نمایشهای صادرشده از سوی خودتان را هم بیاعتبار میکند؟ یعنی اگر کسی امروز از شما پروانه نمایش دریافت کرد، نمیتواند مطمئن باشد که سال دیگر مشکلی برای اکران ندارد!
بله همینطور است، مگر اینکه آئیننامه اکران را تغییر دهیم.
* اینکه دیگر اسمش قاعدهمندی نیست؛ همه چیز متغیر و غیرقابل پیشبینی میشود!
در آئیننامه اکران به صراحت قید شده است که شخص رئیس سازمان سینمایی براساس ملاحظات روز، جلوی اکران فیلم دارای پروانه نمایش را بگیرد. این یک قاعده است. اما بیاییم یک بار نگاه آماری به این مسئله داشته باشیم. واقعاً در میان ۲۰۰ فیلم سینمای ایران، تا به امروز چند فیلم مشمول این بند از آئیننامه شدهاند؟
* خود شما اشاره کردید که درصد بالایی از این ۲۰۰ فیلم اساساً آثاری نیستند که دغدغه اکران داشته باشند و این مسئله معمولاً برای آن دسته از فیلمسازان مسئله میشود، که دغدغه اکران فیلم خود را دارند.
بالاخره همه این آثار پروانه نمایش سینمایی دارند و جزو سینمای ایران محسوب میشوند. اصلاً بیایید همین فیلمهایی که به زعم شما مسئله اکران دارند را مدنظر بگیریم. از میان همین آثار مگر چند نمونه داشتهایم که با چنین مسئلهای مواجه باشند؟ تعداد این آثار واقعاً کم است. در حال حاضر یک یا نهایت دو فیلم این شرایط را دارند. رسانهها اما شرایط همین دو فیلم را برجسته میکنند، یعنی یک واقعیت بزرگتر را نمیبینند تا بتوانند به همین مسئله کوچک ضریب دهند!
* آقای سهرابی، واقعاً درباره ۹۹ درصد از فیلمهایی که دارند چرخه طبیعی اکران خود را طی میکنند، چرا باید بنشینیم و گفتگو کنیم؟ طبیعی است که همان یک درصدی که دچار اخلال در روند اکران خود شدهاند محل پرسش و پیگیری ما قرار میگیرند.
همین الان مثال زدم که بخشی از همان ۹۹ درصدی که وارد چرخه اکران شدهاند هم چرخه طبیعی خود را طی نکردهاند. ما در این ۵ ماهی که مستقر بودهایم، حدود ۸ الی ۹ فیلم را به جریان زیست طبیعی خودشان بازگرداندهایم. آثاری که برخی از آنها از سه یا چهار سال قبل بلاتکلیف مانده بودند.
* که برخی از این آثار مشمول مرور زمان هم شدهاند و دیگر حلاوت و تازگی زمان تولید خود را ندارند. مانند «شیشلیک» که طبیعتاً دو سال دیگر، بعید است تازگی و جذابیت امروز را برای مخاطب داشته باشد.
شاید نتوان به این سادگی قضاوت کرد ولی اگر من مسئول امور بودم، شاید همان دو سال قبل به فیلم «روشن» پروانه نمایش میدادم. باید اراده و خلاقیتی وجود داشته باشد که خود فیلمساز را به اصلاح فیلمش ترغیب کند. یکی از فیلمهای اخیر صحنهای دارد که در آن یک دختر به گوش پدرش سیلی میزند. نظر ما بر حذف این صحنه از فیلم بود. کارگردان فیلم چند روز پیش به من میگفت من در چندین جلسه حاضر شدم اما هیچکس نتوانست من را برای حذف این صحنه مجاب کند، اما تو جملهای به من گفتی که درست بود و ذهن من را درگیر خود کرد. من به او گفتم تو فرض را اینگونه بگیر که فیلمت را در یک بازه زمانی چندساله، میلیونها نفر میبینند، اگر یک نفر از این میلیونها نفر متأثر از فیلم تو به گوش پدرش سیلی بزند، شک نکند اثر وضعی آن روی زندگی شخص تو تأثیر خواهد گذاشت. دیگران ایرادات فنی به او گرفته بودند و او مجاب نشده بود اما این حرف من روی او اثر گذاشت.
درباره فیلم «روشن» هم مذاکراتی داشتیم و با یک اصلاحیه مختصر در سکانس پایانی فیلم، مشکل آن حل شد. شاید باورتان نشود، گاهی جلساتی که با برخی فیلمسازان دارم، تا ۵ الی ۶ ساعت بهصورت پیوسته طول میکشد. درباره پلانبهپلان و سکانس به سکانس صحبت میکنیم تا فیلم آسیب نبیند. اگر اصلاحیههایی داشته باشیم و کارگردان اینجا بیاید و با دلایل قانعکننده آنها را رد کند، خودم با شورا صحبت میکنم تا این اصلاحات را حذف نکنند. در یکی از فیلمهای بهشدت تلخی که به تازگی هم اکران شد، ما فقط در حد یک دیالوگ آن هم در گفتگوی زن و شوهر فیلم اصلاحیه داشتیم و واقعاً این بیانصافی است که برخی میگویند در حال قلع و قمع فیلمها هستیم.