به گزارش سینمایی نیوز و به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، مراسم تشییع پیکر جلال مقامی هنرمند عرصه دوبله صبح امروز ۸ آبان ماه در محوطه خانه هنرمندان ایران با اجرای فرزاد حسنی برگزار شد.
در ابتدای این مراسم ابوالحسن تهامی نژاد از هنرمندان دوبله روی صحنه آمد و بیان کرد: به خاندان داغدار آقای مقامی، نزدیکان او، جامعه هنری و جامعه دوبلاژ تسلیت میگویم،
وی در ادامه خطاب به جلال مقامی اظهار کرد: این پیکر جلال مقامی است، جلال یادت میآید کی همدیگر را دیدیم، ما از دهه ۳۰ با یکدیگر کار کردیم آن زمان تو جوان موبور قد بلندی بودی که با رضا کریمی دوبله میکردی، من ۲۱ ساله و تو ۱۸ ساله بودی، بعد از مدتی کنار هم آپارتمان گرفتیم حتی در اولین ازدواج من شاهد عقدم بودی، با هم به سفر میرفتیم، در استودیوهای مختلف کار کردیم تو یکی از ستارههای دوبله شدی، به طوری که یادم است یک روز در سینما، پس از پایان فیلمی وقتی جمعیت فهمیدند تو فیلم را دوبله کردی همه تو را تشویق کردند. اولین فیلمی که برای مدیر دوبلاژی به تو دادند «لورلر و هاردی» بود، آن زمان از تو خواستند برای آن فیلم صامت دیالوگ خلق کنی و تو آن فیلم صامت را به ناطق تبدیل کردی، گرچه برخی از آن خوششان نیامد اما مورد اقبال تماشاگران قرار گرفت. این نبوغ و کمال گرایی تو بود که باعث شد در برخی فیلمها عدهای فکر کنند صدای تو حاصل صدای صحنه است. در «دیدنیها» صدا و تصویر تو در همه خانهها بود،، مدتها مردم دانستنیها را از «دیدنیها» ی تو یاد گرفتند، در برههای دبیر انجمن دوبلاژ شدی تو لیاقت داشتی از تو دهها فیلم بسازند اما تنها یک فیلم ساختند، در بزرگداشت تو حضور داشتم که بسیار با شکوه بود تو واقعاً چند سال در خدمت هنر بودی؟ بیش از ۶۰ سال و حالا تصمیم گرفتی بروی پیش دوستان، پیش منوچهر، چنگیز، رفعت و…. به همه آنها سلام برسان انشالله من به زودی به شما ملحق میشوم.
سپس محمود قنبری روی صحنه آمد و گفت: با قلبی سرشار از اندوه خاموش شدن یکی از صداهای دوران طلایی دوبله را تسلیت میگویم، جلال هم پر کشید، او بعد از تحمل دورهای از بیماری و انزوا چهره در نقاب خاک کشید، جلال فعالیتهای هنری بسیاری کرد؛ هنرهایی که از درون و برونش میجوشید. باید بگویم در سه سال گذشته داس مرگ مزرعه پیشکسوتان را درو کرد.
وی افزود: زمانی که هنر دوبله بر صنعتش غالب شده بود او وارد دوبله شد و تمامی هوش و حواسش را عاشقانه به کار گرفت. در مدتی کم مدیر دوبلاژ شد و کمتر گویندهای وجود داشت که ظرف یکی دو سال چنین جایگاهی پیدا کند، در دورهای حتی بازیگری هم کرد در ادامه فیلمهای برجستهای را دوبله کرد و مدیر دوبلاژ شد. جای تأسف است که باید اسم همکاران قدیمی خود را با واژه «مرحوم» همراه کنم. او در بیشمار کارهایش جای هنرپیشههای بزرگ صحبت کرد. در این فاصله به تلویزیون آمد و به سریال «لبه تاریکی» با مدیر دوبلاژی بهرام زند جانی تازه بخشید. در فیلمهای فارسی زیادی کار کرد، در انیمیشن «شیرشاه» هم درخشید، در آغازین سالهای دهه ۶۰ مجری «دیدنیها» شد و چنان مقبولیتی پیدا کرد که ده سال به صورت هفتگی روی آنتن رفت؛ این بخش کوچکی از فعالیتهای او بود. من جوانانی را دیدم که با ذوق بسیار آرشیوی از کارهایش ساختهاند، صدای او از ده سال پیش به دلیل بیماری حنجره قدرت و صلابت خود را از دست داد و کمتر حرف میزد، البته صدایش سه سال پیش با سکته همراه شد و از آن موقع به انزوا رفت گرچه در این سالها آثار خوبی دارد.
قنبری در ادامه با اشاره به درگذشت چهرههای دوبله بیان کرد: اینها رفتهاند، بقیه هم میرویم ولی این تنها صداست که میماند او اما خواهرزادهاش با نام شراره حضرتی را که بسیار هم با استعداد است برای جمع دوبله به یادگار گذاشته است.
در ادامه منوچهر والیزاده پشت تریبون قرار گرفت و بیان کرد: به همه آنهایی که از صدای جلال لذت بردند تسلیت میگویم. صحبت کردن برای من مشکل است. من فقط دلم برای یک چیزی تنگ میشود؛ همیشه وقتی سر کار بودیم وقتی جلال مدیر دوبلاژ میشد برخی فیلمها را برای او صحبت میکردم وقتی دیر میکردم میگفت پسرم بیا دیگر، متاسفانه پدرم به همین راحتی رفت. امسال چقدر زود همکاران درجه یک را از دست دادیم اصلاً فکرش را نمیکردم. هیچوقت هنرنمایی جلال را در دو فیلم یادم نمیرود اگر این دو فیلم را دیدهاید باز هم ببینید چون اوج هنر او را نشان میدهد «دکتر ژیواگو» و «طلای مکنا» را ببینید، او با صداهای مختلف این دو نقش را دوبله کرد. جلال را زود از دست دادیم البته من پدرم را از دست دادهام، همیشه میگفتم جلال من از تو بزرگترم ولی تو به من میگویی پسرم، اما او میگفت همه بچههای دوبله پسر من هستند، او بسیار خوش رفتار و خوش اخلاق بود. امیدوارم آنهایی که تازه به این رشته آمدند بگویند چه کسانی در این هنر بودند. افرادی که تازه به این کار میآیند به من میگویند ما دوست داشتیم در کنار بزرگان باشیم. عدهای آرزو داشتند در کنار جلال بنشینید و نقش بگویند. من بیشتر و بهتر نمیتوانم صحبت کنم چون ۶۳ سال از روی کاغذ صحبت کردهام، حالا که جلال رفته است بیشتر نمیتوانم حرف بزنم. اگر بیشتر حرف بزنم گریهام میگیرد و دوست ندارم اینجا گریه کنم. با جلال خداحافظی نمیکنم چون همیشه صدای او هست. از شما میخواهم این حرفه را حفظ کنید.
سپس محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه هنرمندان ایران روی صحنه آمد و گفت: امروز اینجا میخواستم بگویم ستاره درخشانی از آسمان هنر رفت ولی بعد فکر کردم که او جایی نرفته است به گواه آثاری که در خلقش مشارکت داشت او همواره هست. این استاد والاقدر چند نسل را با آثار خود آشنا کرد، کارنامه درخشانی دارد و این راز ماندگاری یک هنرمند بزرگ است. داشتم فکر میکردم غیر از صدای او، اخلاق بسیار نیکوی او هم قابل توجه است او همین اواخر گفتگویی رادیویی داشت که با شنیدن آن متوجه شدم چه بلایی سرمان آمده و چقدر اخلاق زایل شده با شنیدن آن گفتگو دیدم که جلال مقامی چقدر به کلمات توجه دارد و چقدر مراقبت میکند؛ این آن چیزی است که معجونی را از فردی میسازد که او را مانا میکند. مشخص است که جای او و بسیاری از اساتید پر نمیشود. امیدواری ما اما این است که بتوانیم از آنچه ایشان باقی گذاشتند و از هنر جاودانه او بهره ببریم و همچنان لذت ببریم.
در ادامه شراره حضرتی روی صحنه آمد و گفت: جلال مقامی همه را خیلی دوست داشت اما من اینجا از نسل خودم صحبت میکنم، ما به عشق صداهای شما عاشق دوبله و وارد این حرفه شدیم. خوش به سعادت ما که دورهای در کنار شما بودیم و بدا به حال ما که در این روزها و سالها شاهد از دست دادن عزیزان بودیم. آنقدر ذهنم درگیر خاطرات با دایی بودم که نتوانستم متنی بنویسم. او فقط برای من دایی نبود ما در کودکی پدر خود را از دست دادیم او پدر دوم ما بود و هیچوقت اجازه نداد این خلا برای ما حس شود.
وی خطاب به هنرمندان دوبله حاضر در این مراسم بیان کرد: او برای ما کم و کسری نگذاشت. ما امیدمان به شما بزرگان دوبله است امیدوارم باشید و از شما بیاموزیم مفتخرم که از شما آموختیم.
در پایان این مراسم پیکر جلال مقامی به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا بدرقه شد.
سپس ناصر ممدوح روی صحنه آمد و گفت: گفتنیها را دوستان گفتند من حرفی برای گفتن ندارم زندهیاد جلال مقامی مظلوم زیست و مظلوم رفت من از فقدان ایشان متاثرم. حرف زدن برای من مشکل است میخواستم مطالبی را بگویم اما دوستان صحبت کردند. برای هموطنان آرزوی سلامتی دارم دیر یا زود بزرگان ما خواهند رفت چه بسا در غیبت نوبت من باشد البته من بزرگ نیستم.