سینمایی نیوز– حسین گیتی– چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر 1401
نقد فیلم- چرا گریه نمی کنی؟ / کارگردان: علیرضا معتمدی
«چرا گریه نمی کنی؟» که عاقبت خیلی گریه زاری می کند. یعنی فیلمی جدی–کمدی–سورالیستی –و فرا واقعیت گرایی. سرگردان است، چکیده روایت می توانداینگونه باشد: علیرضا بعد از اینکه برادرش را از دست می دهد نمیتواند گریه کند ، دوستانش با راه های مختلف از او دعوت می کنند که لطفا گریه کن!
در فیلم»چرا گریه نمی کنی ؟«با یک شخصیت اصلی روبرو هستیمکه در آستانه فرو پاشی است. همسرش برای مهاجرت و میل به زندگی بهتر او را ترک کرده و از سوی دیگر برادرش که تنها دارایی اش در این دنیا بوده ، مرده و حال هیچ انگیزه ای برای ادامه زندگی ندارد. او برای روانشناس تعریف می کند که از
روز مرگ برادرش دیگر نتوانسته گریه کند، احساس گریه کردن دارد اما تبدیل به اشک نمی شود.
در طول فیلم شخصیت اصلی سفری از تاریکی به سمت نقطه ای نورانی آغاز می کند. علی ابتدای فیلم دراوج فروپاشی است، او را بدون لباس در جاده ای می بینیم و می شنویم سر به کوه و بیابان گذاشته اما حتی در بیابان هم نمی تواند تنها باشد. علی مدام از همه فرار می کند.
فیلم مملو از شخصیت های نامعقول است. شخصیت های داستان پرداخت درستی ندارند و کمال بی دلیل به داستان وارد شده و در کنار علی قرار میگیرد. مخاطب نمی تواند درک کند چرا مهتاب باید یک هفته مرخصی گرفته و برای نجات علی از خارجبیاید؟ چرا مهتاب انقدر سرخوشانه با هووی خود برخوردمی کند؟ چرا حاضر می شود علی را به کویر ببرد؟
«چرا گریه نمی کنی؟» فیلمی است با محتوای تلخ اما علیرضا معتمدی موقعیت ها را طوری کنار همچیده است که در هیچ نقطه ای احساس افسردگی و خستگی نمی کنیم. موقعیت های کمدی بامزه ای در فیلم گذاشته که گهگاه لبخندی روی لب هایمان می آورد و فضای فیلم را تلطیف می کند. یکی از این
موقعیت ها با ورود همزاد اصفهانی علی شکل می گیرد. او بر خلاف علی اهل زندگی است و در هر شرایطیخوش می گذراند. مکالمه او با علی بطور کلی وضعیت خنده داری را می سازد. از سوی دیگر همراهی او با صبا هم از حجم تیرگیفیلم کم می کند.
علی در همه سال ها مهتاب را طلاق نداده است؟ آن هم زمانی که بعد از چند برخورد مخاطب متوجه اختلافات عمیق مهتاب با علی می شود. شاید تنها نکته جدی فیلم زمانی است که علی به مهتاب می گوید وقتی او در برخورد با مشکالت فرار را انتخاب کرده چطور می تواند ناجی او برای بیرون آمدن از این وضعیت فلاکت بار باشد.
در کل شخصیت های» چرا گریه نمی کنی؟» همگی رفتار ها و واکنش های عجیب و غریبی دارند که مخاطبی که تا حدی از سلامت عقل و روان بهره دارد نمی تواند با آنها ارتباط برقرار نماید. مثال چرا با وجود بی خیالی و بی مسئولیتی علی، نسترن (لیندا کیانی ) حاضر می شود نوزاد خود را برای چندین ساعت به دست او بسپارد و در مقابل سوالات علی درباره نحوه بچه داری، با بی خیالی شانه بالا بیندازد و بگوید تو گوگل سرچ کن!پالت اصلی در فیلم، شخصیت علی است اما خرده پالت ها که به حد وفور به پالت اصلی وصول می شوند برای تماشگر سردرگمی بوجود می آورد. شخصیت ها دارای بحران رفتاری هستند.
علیرضا معتمدی با اینکه در دهههاییتجربه بازی در چند فیلم را داشته اما به عنوان بازیگر شناخته نمی شود با این حال حضورش در »چرا گریه نمی کنی؟» کاملا به نفع فیلمتمام شده است؛ از یک طرف چون نویسنده و کارگردان فیلم است و معنا و هدف مد نظر خودش را بیشتر از هرکسی می داند.
علی رغم آشفتگی در روایت و ندانم کاری شخصیت ها و گریه آفرینی در فیلم می تواند در گیشه هم نجاتیابد و به مشابه یک فیلم سرگرمی قابل تحسین است.
چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیالم فجر1041–حسین گیتی
نقد فیلم- استاد / کارگردان: سید عماد حسینی
قصه این فیلم تئاتری (درام) را می توان اینگونه خلاصه و موجز کرد: گلنوش حدادی دختری40ساله و دانشجوی رشته معماری است که قصد دارد برای دانشگاهی در اتریشاقدامی کند.
»استاد رو به جنبش«به تو ربطی ندارد همچنان که از نمایشنامه «اولئانا» نوشته دیوید ممت بهره درخور نمی برد.
نخستین ساخته عماد حسینی از ضعف ساختار برخوردار است. فیلم هوشمندانه ای نیست و به لحاظ اجرا، اشکالاتی در تدوین و تصویر برداری (انتخاب اشتباه قاب در برخی سکانس ها ) دارد. بیشتر، یک فیلمتجربی است با آرمان های بزرگ که می خواهد خود را تا اندازه های یک درام ملتهب بالا بکشد اما ماحصلکار نه وجه دراماتیک متبحرانه ای دارد و نه بهره ای از التهاب برده است.
در44دقیقه ابتدایی طرح موضوع خوب بیان می شود آن هم در لوکیشن یک خانه قدیمی که با شخصیتها آشنا می شویم. ساختار روایی فیلم نمی تواند نظر ها را به خود جلب کند. فیلم چون الهام از تئاتر دارد بنابراین بر اساس دیالوگ و حرکت جریان می یابد و حرکت در فضای محدود تنهاصدایی است که داستانپیش می برد. با این حال فیلم از بیان درامایتک برخوردار نیست، عنصری که در طول اثر به اندازه کافی جلوهگر نمی شود.
باید بگویم مشخصا از جایی که گلنوش ماجرا را برای علیرضا نامزدش تعریف می کند پایعلیرضا به صورت جدی وارد ماجرا می شود و نقش گلنوشنادیده گرفته می شود. هرچه فیلم به جلو میرود باز هم فیلمی مردانه است. زور آزمایی ها که باعث می شود نقش محوری گلنوش که در پالت اصلی نادیده گرفته می شود. خرده پالتها هم حواشی روایت را بیشتر پراکنده می کنند. هرچه تصویر می نشیند و الفاظی به کمک می آید.
«استاد» از برخی جنبه ها نیز با انتقاد از فضای مدرسی دانشگاه وارد در فیلم کوشیده اما واقعیت شخصیت ها را دیالوگ میتواند تماشاگران در سینما نگاه دارد؟!
آنطور که از فضای فیلم مشخص است عماد حسینی در اولین تجربه به سراغ سوژه ملتهب و روز رفته و درباره تجاوز یک استاد نقاشی به شاگردانش فیلم ساخته است. جنبش می تو در ایران در سال های اخیر فعالیت پررنگی داشته و روایت های متعددی تا امروز منتشر شده است و فیلم استاد روایتی دردناک از یکیاز این داستان های واقعی است.
تهیه کننده می گوید ما بدون هیچ کمک دولتی فیلم استاد را ساختیم! فیلنامه نویس در ساختار فیلنامهکمترین توجه را به گلنوش دارد در حالی که گلنوش در سانترال ماجراست. جذابیت هایی که فیلنامه آشکار چشم خود را برآن بستند و از همین منظر به نظر می رسد بیشتر با یکفیلم سیاسی انتقادی مواجه هستیم تا محصولی اجتماعی یا امثال آن و معتقدم همین نگاهابزاری به مقولهیاد شده سبب شده تا به فیلم نه چندان دلچسب و کاملا تاریخ مصرف دار مواجه باشیم و نمایشنامه دیوید ممت تفاوت ماهویبا «استاد» دارد.
چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیالم فجر1041–حسین گیتی
نقد فیلم- در آغوش درخت / کارگردان: بابک خواجه پاشا
چکیده روایت : بحران پیچیده زندگی کیمیا و فرید که14سال از ازدواجشان می گذرد و جهان زیبایفرزندشان به هم می ریزد. کودکانی که هیچ چیزی جزسادگی و مهربانی را در زندگی نمی شناسند.
در چند سال گذشته نوعی از آثار سینمایی در ایران ساخته شده که نه نتها به جغرافیا بلکه به فرهنگ بومیآذربایجان هم توجه دارد. فیلم های عمدتا موافق یا قابل قبولی هم بوده اند؛ البته شواهد بیانگر این واقعیت است که این اتفاق به صورت همت ها و علقه های فردی رخ داده و اینجا هم یک مهندسی فرهنگی و کار تشکیلاتی و سازمانی از طرف نهاد های رسمی در میان نیست.
در ابتدایی که این فیلم را مشاهده کنید متوجه می شوید که فیلم از یکجایی به بعد ایده اش تمام شده و قدرتایجاد تعلیق و کشش بیشتر ندارد، قصه بی دلیل ورق می خورد و مخاطب در تعلیق های تکراری قرار میگیرد. فیلم مفهوم خانواده را متصلب و غیر واقعی نشان نمی دهد. می دانیم طلاق امری واقعی است و در بسیاری از خانواده ها در حال اتفاق افتادن است. فیلم سعی می کند مفهوم خانواده را در تضاد و تعارض با مفاهیمهمسان دیگر قرار دهد تا مفهوم خانواده در ذهن منسجم تر شکل گیرد.
بازی بازیگران »در آغوش درخت«نیز تحت کنترل بازیگران یا کارگردان به اندازه است. در این میان البته روح الله زمانی کمی افراط دارد و در کل این بازیگر در حال تبدیل شدن به یک بازیگر تیپ کلیشه ای است. بهکار گیری نا بازیگران یا بازیگران محلی نیز در این فیلم کاملا در کنترل کارگردان بوده است.
در بررسی سینمای کودک و نوجوان «در آغوش درخت» فیلمی با کودک است هرچند در برخی از پلان ها به طرف سینمای درباره کودکان می رود.
«در آغوش درخت» فیلمی کوچک ، ساده و بی ادعاست. البته ساختگی و تصنعی هم نیز. فیلم با اینکه اولین فیلم فیلمساز است پتانسیل بهترین و حرفه ای را داراست. طبیعت زیبا و جابجایی های لوکیشن به ویژه کنار آب روان، جستجو برای یافتن دو فرزند را تلطیف می کند؛ هرچند سهراهی و تابلو آن تابو فیلم است اما عبور از آن اتفاق نمی افتد.
اما درست بر خلاف نیمه اول با شروع ماجرای گمشدن کودکان روی دیگری از طبیعت جذاب و تماشایی، که خشن و بی رحم است بر سر رخداد های فیلم قرار می گیرد و با پتانسیل بالایی که فیلنامه دارد مخاطب را تا آخرین لحظه با خود همراه می کند. فیلم به طبیعت آذربایجان و ارتباط کودکان با مظاهر طبیعت توجه خوشایندی داشته اما نه به شکل افراطی بلکه در خدمت قصه. برخوردش با فرهنگ مردم آذربایجان هم به همین شکل بینابینی بوده است. فیلم شهری و آپارتمانی نیست.
کارگردان» در آغوش درخت «حاضر در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر، فضایی متفاوت از اینافراط ها بکار گرفته البته به تفریط هم ایجاد و دچار
نشده است.
از همان نقطه آغاز مخاطب در پرده سینما خانواده ای را در معرض فروپاشی می بیند. داستان فیلم با کش و قوس های اعضای یک خانواده کار آفرین در استان آذربایجان نیمه غربی شروع می شود که در صدد جدایی و طلاق بهدلیل فوبیای دور خانم هستند. کارگردان دو بار مخاطب را در استرس شدیدی قرار می دهد: استرس غرق شدن طه و الیسان که این دو فرازنیز در اینقصه نماد های مشخص و مهمی هستند. این دوبار غرق شدن دو کودک درست در زمان هایی قرارداده شده اند که کشمکش های پدر و مادر آنها اوجمی گیرد.
از سویی دیگر ، سینمای ما در یکی دو دهه گذشته تحت تاثیر ظهور فیلمسازانی بوده که به عرصه های ملی و بین المللی رسیده و آثارشان امضای مخصوصی داشته است.
فیلم دارای پالت های اصلی است و خرده پالک های عمودی و افقی به مرکز پالت است. فیلم دارایهپی اند است هر چند روایت متلاطماست اما این فرآیند کمک می کند تا تماشاگر راضی شود. اشیا گویا در فیلمبه وفور است: درخت ، رودخانه ، مغازه ، ، وانت ، و سه راهیی فوبیا.
لینک کوتاه : https://cinemaeinews.ir/?p=28753