به گزارش سینمایی نیوز و به نقل از کافه سینما، نقل از تسنیم، علی خودسیانی کارگردان و نویسنده سینما و تئاتر، در واکنش به انتشار گزارش جنجالی نیویورکر درباره پرونده فیلم قهرمان، بیان کرد که این یک گزارش خیلی دقیق است چون هیچ چیز در این گزارش بدون فکت نیست، تمام گزارش حسابشده است و اینطور که شنیدم تمام مستندات لازم هم آماده است تا در صورت لزوم ارائه شود. البته برای من عجیب است که فرهادی همه مدعیات عوامل را رد کرده است، برخی از افرادی هم که مستنداتشان آماده نبوده، بدون اسم آورده است.
فرهادی در صدد شکایت از نیویورکر است
او ادامه داد: شنیدهام که فرهادی در صدد شکایت از نیویورکر است، اما آنها همه مستندات را آماده کردهاند و هیچ چیز بدون مدرک ارائه نشده است. خود من که مصاحبه کردهام چیزی را که مدرکش آماده نبود، نگفتم، بنابراین شاید مستندات این گزارش خودش چند برابر حجم این پرونده باشد. در مصاحبهای هم که در تسنیم داشتم گفتم که فرهادی کارگردان خلاق و قوی است اما نسبت به تمام فیلمنامههای او مشکوک بودم که حالا در این گزارش آمده که ایده همه آنها برای دیگران است.
این کارگردان تئاتر در مورد اینکه چرا او و دیگر فیلمسازان شکایت نکردهاند، بیان کرد: جوابی را که میدهم، مانی حقیقی نیز گفته بود که برای ما ارزشی نداشت. زمانی هم که من این موضوع را بیان کردم بیشتر خاطرهگویی بود و 25 سال از آن زمان گذشته بود، از سوی دیگر همانطور که اشاره کردم فرهادی در کارگردانی آدم خلاق و حرفهای است، حقیقی هم به این نکته اشاره کرد که کار کردن و همصحبت شدن با او لذتبخش است و میگفتیم حتی اگر اسمی از ما نباشد اشکالی ندارد یک فیلم خوب از آب در میآورد.
وی گفت: اما اتفاق بدی که افتاده این است که در آخرین مورد او اشتباه کرد و دیگر نمیتواند از زیرش فرار کند. او به هیچ کدام از ما وعده نداده بود یا مثلاً به مانی حقیقی وعده خاصی یا قرارداد نداده بود و صرفاً گفته بود در فیلم بازی میکند، اما به خانم مسیحزاده گفت که “در فیلم من بازی میکنی و دستیار صحنه میشوی.”، حتی مسیحزاده در مصاحبهاش میگوید که در جشنوارهای در ایتالیا شرکت کرده بود اما فیلمش را خارج میکند که فیلم قهرمان دچار مشکلی نشود. او هم بهعنوان یک جوان همکاری با فرهادی را انتخاب میکند و زمانی که خبر کلید خوردن فیلم قهرمان را میشنود از خارج از کشور به ایران و شیراز میآید تا کنار فرهادی کار کند اما در کمال تعجب میبیند که به او اجازه ورود به گروه را نمیدهند، بهنظرم خانم مسیحزاده خیلی احترام استاد و شاگردی سرش میشده که مدام تلاش میکرده است او تنها اسمش را در تیتراژ فیلم بیاورد و یک تشکر کند، همین قدر کافی بود اما فرهادی همین را هم انجام نداد.
خودسیانی با اذعان به اینکه “باید یکی از ما در سالهای قبل به این رفتار فرهادی اعتراض میکرد” گفت: این کار ممکن بود جلوی متضرر شدن نفرات بعدی را بگیرد، بهنظرم خانم مسیحزاده قربانی این روند اشتباه شد.
او در بخش دیگری از صحبتهایش درباره اینکه چرا این قبیل اتفاقات در سینمای ما رخ میدهد، گفت: همه چیز به قانون کپیرایت برمیگردد. عدم قبول این قانون ما را دچار چنین مشکلاتی میکند. باید این قانون حداقل درباره تولیدات خودمان و نسبت به یکدیگر بهطور جدی رعایت شود. ما همه چیز را از خارج بدون اجازه ناشر پخش میکنیم. خاطرم است که آهنگی که در تیتراژ فیلم «طعم گیلاس» پخش شده بود از رادیوی داخل فیلم بود. پخش بینالملل فیلم گفته بود که باید رایت این آهنگ که از رادیو هم هست خریداری شود تا بتواند در دنیا فیلم پخش شود، آنقدر این قانون دقیق و منظم است اما متأسفانه رعایت نمیشود، حتی قانون کپیرایت میگوید که برای پخش و اکران بعدی آثار به هنرمندان باید حقوق داده شود اما اینجا بدون اینکه حقوق عوامل هنری رعایت شود، دهها بار فیلم پخش میشود بدون اینکه حقوقی به کسی داده شود.
نویسنده دنیای شیرین و تولدی دیگر در پایان درباره ریشه این اتفاقات تلخ و مسائل مشابه آن گفت: من همه تقصیر را متوجه خانه سینما میدانم، آنجا واقعاً مسئولیت دارد که چرا نتوانست این مسئله را حلوفصل کند. خانه سینما باید شورای داوری و حکمیت را صدا میکرد، یک نماینده از انجمن صنفی مستندسازان، یک نماینده از فیلمنامهنویسان و همه چیز را میسپرد به آنها بدون اینکه نفعی در میان باشد. خود من سال 1380 در موردی شکایت داشتم که آن را به شورای داوری خانه سینما بردم و نتیجه آن شد که اگر کسی فیلمی مشابه فیلمنامه من بدون اجازه من بسازد، با او برخورد جدی خواهد شد، اما در مورد پرونده فیلم قهرمان واقعاً کار بیمبنا و بیجایی کردند که نگذاشتند این مسئله در شورای داوری بررسی شود، اگر آنها این کار را کرده بودند و همه چیز در خانه سینما تمام شده بود، امروز کار به رسانههای خارجی نمیرسید، مسیحزاده دید که خانه سینما پناهگاه او نیست در نتیجه تمام جزئیات را به نیویورکر گفت. بهنظرم فرهادی مشاوران خوبی ندارد و احتمالاً خود آنان مقهور اسم او شده بودند وگرنه اصلاً او ابتدا شکایت نمیکرد و بعد خانم مسیحزاده مجبور شد که در دفاع از خودش شکایت کند.