سینمایی نیوز
  • برابر با : Sunday - 22 December - 2024
کل 8841 امروز 0

خبر فوری

نقد و بررسی جلسه کتاب و سینما در خانه سینما برگزار شد آغاز ثبت‌نام اهالی رسانه در پانزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار «شاخصه‌های یک جشنواره تراز ملی» به روایت عسگرپور فراخوان بخش تجلی اراده ملی فیلم فجر ۴۳ منتشر شد ابراهیم حیدری مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران شد آغاز اکران‌های استانی هجدهمین جشنواره «سینماحقیقت» تماشای «چمدان»، «چوپان»، «سم‌پاش» و «تایلندی» در بیست‌و‌سومین پاتوق دیدار یلدایی سفیر مهربانی با سالومه شاهرخی، همسر مرحوم شهرام عبدلی حضور پررنگ تولیدات «انجمن» در جشنواره رشد عکس/ صفحه نخست روزنامه‌های شنبه اول دی ۱۴۰۳ آغاز ثبت نام رسانه‌های دیداری و شنیداری از شنبه اول دی از حریم تئاتر شهر تا کیفیت اجراهای جشنواره یک اختتامیه با طعم شب یلدا و روز مادر بازگشت سیمرغ مردمی به جشنواره چهل و سوم فیلم‌های سیما در آخرین روزهای پاییز ارکستر موسیقی ملی ایران “خونه مادر بزرگه” را به تالار وحدت آورد «در سایه سرو» از ایران به فهرست برگزیده‌های اسکار راه یافت نامزدهای بخش «فیلم مستند» اعلام شدند معرفی هیئت داوران دوازدهمین دوسالانه ملی سرامیک ایران هیأت انتخاب بخش سینمای ایران معرفی شدند دعوت سازمان سینمایی از سالن‌های سینما نمایش و نقد فیلم تعارض در خانه سینما آغاز ثبت نام اعضای صنوف خانه سینما تعویق مراسم جایزه پژوهش سال سینمای ایران زمان اعلام نتایج ۴ بخش جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر مشخص شد داوران بخش مسابقه تبلیغات سینمای ایران معرفی شدند آنها که غافلگیر شدند و آنهایی که انتظارش را داشتند ۵ نکته از اختتامیه هجدهمین جشنواره «سینماحقیقت» نقد فیلم «دریاچه‌ی جورج» هویت تاریخی ما مدیون عشایر است عکس/ صفحه نخست روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۳ عروسک‌ها در سرمای پاییزی جشنواره را آغاز کردند نقد فیلم «مجمع کاردینال‌ها» فهرست کامل برگزیدگان پایان رقابت برای تندیس‌های فیروزه شورای سیاستگذاری چهل و سومین جشنواره تئاتر فجر انتخاب شد گزارش نمایش مستند “میدان فردوسی” در خانه سینما برنامه اجراهای جشنواره نمایش عروسکی تهران-مبارک منتشر شد نقد فیلم «مخلوقات خدا» برگزیدگان نخستین جایزه پژوهش سال تئاتر معرفی شدند رونمایی از پوستر هفتمین جایزه پژوهش سال سینمای ایران اعضای هیات امنای خانه کتاب و ادبیات ایران منصوب شدند دومین نشست کتاب و سینما در خانه سینما برگزار می شود سینما فرهنگ آذرشهر افتتاح شد مروری بر ۱۸ کتابی که در ایران تئاتر معرفی شد امروز آخرین مهلت ثبت نام اهالی رسانه ۷۰ درصد فیلم‌های متقاضی جشنواره فجر تولید بخش خصوصی‌اند کتاب‌وام؛ خرید قسطی کتاب به صورت آنلاین “یاسر خیر”: تصور ما از واقعیت نیاز به باز شناسایی دارد فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی در روز‌های پایانی هفته

13

نامه مسعودکیمیایی به احمدرضا_احمدی

  • کد خبر : 7783
  • ۰۷ مرداد ۱۴۰۱ - ۵:۰۱
نامه مسعودکیمیایی به احمدرضا_احمدی
«آنقدر ماندیم تا قدیم شد»

«از تو فهمیدم شاعران بازنشسته نمی‌شوند.
احمدرضا،جانی خوش دارد،زبانی خوش دارد،اندوهی خوش دارد.
جانش را به عشق هم نمی‌دهد.
آنچه می‌نویسد شعری است که از جانش می‌آید.
با دوائی خوش بودیم.
خوب شد هنرپیشه نشدی.
بیشتر این شاعران و سینماگران به درد هیات‌های اعزامی می‌خورند.
همیشه از پیرمردهایی که می‌رقصند بیزار بودیم.
روزگاری است که مصرف قلاده زیاد شده.
یادم افتاد هیچ وقت در سربازی که بودی لباست مندرس نشد.
احمدرضای عزیزم!
یادت هست در یک نمایش، یک تئاتر که قرار بوده بازی کنی، تمرین برایت سخت بود؟
می‌دانم تا حال هیچ چیزی را تمرین نکردی.
خانمی بود که از آن نمایش بیرون آمد و خودش یک نمایش واقعی به راه انداخت.
عاشق می‌شد و دوست داشت همه به نوبت عاشقش باشند.
یکی را انتخاب کند و بقیه را با یک بلدی نگه دارد.
خشم بسیار از تو داشت، زور می‌زد تا سرخی… که از شوخی‌های تو نخندد.
هفته‌ای دو سه کتاب زیر بغل داشت و تو می‌گفتی هر کتابی را که می‌خواند، عاشق یکی از ما می‌شود که نزدیک به قهرمان آن کتاب است.
روزی رسید که خیلی خندیدیم.
از شوخی تو خندید، تو گفتی نوبت من رسیده است.
گفتم: از اینکه خندید؟
گفتی: نه… این روزها کتاب «ابله» را می‌خواند، مرا نزدیک دیده است. بعد از آن رفت… و رفت.

سرباز شدی. در صف، تفنگ را زیر چانه‌ات گذاشتی و با آهی سرد گفتی:
امان از این جنگ لعنتی که خانه و پیانوی مستعملم را سوزاند و مرا از لیزا جدا کرد. فرمانده فهمیده بود و جدی کارت ساخته شد.
سپاه‌دانش شدی در یک آبادی.
میان ده‌ها آبادی اطراف «بردسیر» که بردسیر یکی از ده‌ها شهر کوچکی بود اطراف کرمان.
کافه نادری، کافه ری، کانون فیلم، سینما، راه رفتن –بی‌تو- جان نداشت. تنها.
انگار که از شهرستانی آمدی و عقب کافه می‌گردی.
هوای تو را داشتم.
نامه‌هایی نوشتیم به هم.
گفتم می‌آیم.
صبح از تهران حرکت کردم. غروب به بردسیر رسیدم. شب را در تنها مسافرخانه شهر نخوابیدم. صبح ساعت شش اتوبوسی سوار شدم. در یک جاده کویری میان بندرعباس و… پیاده شدم.
شاگرد اتوبوس گفت: آقا! اینجاست. پیاده شدم. اتوبوس رفت. به یک چوب نازک که سر آن مقوایی به چاک چوب وصل بود و اسم دهی را نوشته بود رسیدم.
باد می‌آمد. گون‌ها گلوله می‌شد و می‌چرخید.
میان بیابان تنها مانده بودم.
باد آرام‌آرام مقوای سر چوب را حرکت می‌داد، در نیم ساعت که منتظر ماندم یک دور مقوا و چوب چرخید.
اگر به دستور چوب و باد می‌رفتم تو را در پاکستان می‌یافتم یا در هند.
یک لکه سیاه می‌رفت –چه شعفی- در دوردست دوچرخه‌سواری بود، کجا می‌رفت؟
سراسر بیابان و باد. داد زدم. کتم را کندم و به دست در هوا چرخاندم… نفسم گرفت. تکان دادم. لکه ایستاد. عقب صدا می‌گشت… دیدم… سمت من سیاهی راه افتاد. احمدرضا… نجات پیدا کردم.
در یک قدمی ایستاد. نزدیک.
روی شیشه‌های عینکش خاک بود. صورت و موهایش خاک بود.
سلام کردم. گفتم به این آبادی می‌روم. نگاه به چپ کرد و فکر کرد. به راست نگاه کرد. گفت:
“کوه اول نه، کوه دوم بپیچ به راست.”
سمت چپ را با دست راست نشانم داد. رفتم…
رفتم تا عصر به دهی رسیدم.
گفتم: سپاه‌دانش؟
گفتند آقای احمدی آبادی دوم، زودتر برو به شب نرسی. رفتم.
رفتم تا به آبادی تو رسیدم.
از دور یکدیگر را دیدیم… چاه آبی داشتی. یک چراغ لامپا و یک زنبوری. اتاقی تمیز و دوغ‌آب‌زده و سفید و خنک.
گفتی:
یک دختر از این آبادی، عصرها می‌آید و از این چاه آب می‌گیرد. بعد از آن من می‌روم، قناعت می‌کنم به نگاه در چاه آب.
نگاهش کردم گفت:
“ابله را هم نخوانده.”
آمدیم تهران. آنقدر ماندیم تا قدیم شد.»

لینک کوتاه : https://cinemaeinews.ir/?p=7783

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.