اهمیت صدا در سینمای ایران بر کسی پوشیده نیست و بخش صداگذاری در سینمای ایران نقش مهمی در استقبال مخاطبان به آثار داشته… آرش قاسمی در این زمینه صحبت کرده است.
صدا یکی از ارکان اصلی سینما به شمار میآید که با اضافه شدن به تصاویر متحرک، بُعد تازهای به آثار سینمای جهان بخشید، به طوری که پس از پی بردن به اهمیت آن، همه آثار سینمای جهان صداگذاری میشدند؛ حتی دیالوگ بازیگران نیز بعد از اتمام تصویربرداری توسط افرادی متخصص دوبله میشد.
اهمیت صدا در سینمای ایران نیز بر کسی پوشیده نیست. به طوری که از سالها پیش، بخش صداگذاری در سینمای ایران نقش مهمی در استقبال مخاطبان به آن اثر داشت. البته ناگفته نماند که این بخش تنها به افکتهایی محدود میشد و گاه موسیقی نیز روی فیلم قرار میگرفت.
اکنون با پیشرفت تکنولوژی، رشد ابزارهای فنی و اضافه شدن صدابرداری سر صحنه، مبحث صدا در سینما بُعدهای تازهای پیدا کرده است. به طوری که میتوان بخشی از فضاسازی ارائه شده در آثار سینمایی حال حاضر را نتیجه کار صدابردار و صداگذار فیلم دانست.
پیرامون پیشرفت وجوه مختلف صدا در سینمای ایران و تاثیر جشنواره فیلم فجر در 4 دهه اخیر با آرش قاسمی که از صداگذاران جوان و مطرح سینمای ایران است و تاکنون صداگذاری فیلمهای متعددی را برعهده داشته است، به گفتگو پرداختیم.
آرش قاسمی درباره روندی که صداگذاری و صدابرداری سینمای ایران در 4 دهه اخیر طی کرده است، گفت: در شروع این 4 دهه صدابرداری وجود نداشت و همه فیلمها صداگذاری میشدند. در واقع بعد از یک دورهای صدابرداری در صحنه به کار اضافه میشود. بنابراین همانطور که میدانید در ابتدا همه فیلمها دوبله میشدند. در آن زمان از لحاظ کیفی در زمینه صداگذاری خیلی قوی نبودیم. چون کار با نوارهای هفده و نیم میلیمتری انجام میشد و پخش صداها در سالنهای سینما نیز به صورت آنالوگ بود و خیلی کیفیت خوبی نداشت.
او با بیان اینکه از اوایل انقلاب تا اواخر دهه 60 بیشتر فیلمها ابتدا دوبله و بعد صداگذاری میشدند، درباره کیفیت صدا ارائه شده در فیلمها بیان کرد: در آن زمان کیفیت صدای فیلمها شرایط خوبی نداشت. چون باتوجه به مونو بودن پخش صدا از لحاظ فنی و هنری نمیتوانستیم در صداگذاری به بحثهای افکتیو و … بپردازیم. نهایتا بعد از میکس، تنها دیالوگها و مقداری از موسیقی توسط مخاطب در سالن سینما شنیده میشد و افکتها در اولویتهای بعدی قرار میگرفتند. از لحاظ هنری نیز شرایط تفاوت چندانی نمیکرد.
این صداگذار سینمای ایران در ادامه عنوان کرد: تقریبا از دهه 70 صدابرداری در سر صحنه نیز به سینمای ما اضافه میشود اما خیلی در کیفیت صدای ارائه شده تغییری ایجاد نمیکند. در واقع تنها صدابرداری صورت میگرفت و در صداگذاری همان شرایط و فرایند به صورت آنالوگ انجام میشد. این روند تقریبا تا پایان دهه 80 ادامه داشت.
قاسمی در ادامه گفت: از دهه 80 به بعد، ما آرام آرام به سیستمهای دیجیتال روی آوردیم. بنابراین صدابرداریها و صداگذاریهایمان دیجیتال و چند لایه شد. این موضوع شرایطی را ایجاد کرد که توانستیم در بحث صداگذاری از لحاظ فنی مقداری بهتر شویم. بنابراین از لحاظ هنری نیز ارتقا پیدا کردیم. علاوه بر این، فرایند دیجیتال شدن، موجب تفکیک باندهای (صدا) از یکدیگر شد، اصطلاحا سوراند شدیم و امکان تفکیک صداهای خود را پیدا کردیم. یعنی میتوانستیم آمبیانسها، دیالوگها و بخشهای دیگر را از یکدیگر جدا و فضاسازی صدایی خود را بهتر کنیم. این موارد باعث جذابتر شدن بحث صدا شد.
وی با مثبت خواندن پیشرفت تکنولوژی و به روز شدن ابزار صداگذاری و صدابرداری در سینمای ایران توضیح داد: پیشرفت تکنولوژی و ابزار هم از لحاظ فنی و هم از لحاظ هنری باعث ارتقای کار ما شد. ما در گذشته با توجه به شرایط فنی که داشتیم نهایت کاری که میتوانستیم انجام دهیم، یک میکس و ارائه دیالوگ به مخاطب بود ولی زمانی که دیجیتال ارتقا پیدا کرد، از لحاظ فنی و هنری خیلی پیشرفت کردیم.
این صداگذار در پاسخ به این پرسش که تغییر روند تولید فیلم در 4 دهه اخیر چه تاثیری در بحث صدابرداری و صداگذاری فیلمها گذاشته است، بیان کرد: وقتی شما میبینید که از عنصر صدا هم میتوان برای یکسری از مسائل هنری استفاده کرد و بیانات احساسی و فنی ماجرا را به دوش صدا گذاشت، فضای بهتری ایجاد میشود. اگر شما فیلمهای جنگی و قدیمی را در نظر بگیرید، متوجه میشوید که در ابتدا خیلی محدودیت داشتند ولی با دیدن فیلم «دوئل»، شاهد یک جهش خوب در بخش تولید فیلم و صدای سینما هستیم که برای اولین بار با این فیلم رخ داد است.
قاسمی با تاکید بر اینکه «دوئل» اولین فیلم سینمای ایران با صدای دالبی استاندارد است، ادامه داد: این فیلم به قدری توانست از لحاظ صوتی تفکیک ایجاد کند و حجم صدا را به بیننده القا کند، که تا آن زمان بیسابقه بود. فرض کنید که شما میتوانستید صدای عبور هواپیما را دریافت کنید. خب این خیلی فضا را بهتر میکرد و ارتقای زیادی در کار ما به وجود آورد. چراکه از آن زمان میتوانستیم مقداری از بار احساسی فیلم را به دوش صدا بگذاریم. به عنوان مثال صدای استفاده شده در «دوئل» خیلی توانست به فضای خود فیلم کمک کند.
وی با یادی از زنده یاد مسعود بهنام و محمدرضا دلپاک و محسن روشن به عنوان افراد تاثیرگذار در حوزه صداگذاری سینمای ایران گفت: مسعود بهنام اولین کسی است که صداگذاری دالبی سوراند را در فیلم دوئل پیاده کرد. از لحاظ هنری نیز آقای دلپاک اولین کسی بود که طراحی صدا را در ایران جا انداخت و ایدهها و افکار صوتی را در سینما ایجاد کرد. تا قبل از او دوستان صداگذار تنها افکتها را برای فیلم جایگذاری میکردند.
این متخصص صدا در سینمای ایران ادامه داد: از زمانی که آقای دلپاک آمد، چیزی به اسم ایده صوتی و طراحی صدا در سینمای ایران جا افتاد تا علاوه بر افکتی که در قاب وجود دارد، با صدا بتوانیم مفهومسازی نیز انجام دهیم. این اتفاق خیلی کمک بزرگی به شمار میآمد. علاوه بر این، آقای سحرخیز و آقای نکولعل برای استاندارد کردن استودیو و سالنهای پخش سینما خیلی برای سینمای ما زحمت کشیدهاند.
قاسمی در بخش دیگری از صحبتهایش در پاسخ به این پرسش که جشنواره فیلم فجر و توجه این رویداد به بخشهای فنی همچون صدا تا چه اندازه موجب ایجاد رقابت و کیفیت صداهای ارائه شده در آثار سینمای ایران شده است؟ گفت: به هر حال وقتی شما میبینید که در یک جشنوارهای تمام جزییات فیلم دیده و ارزیابی میشود، قاعدتا سعی میکنید بهترین کیفیت کارتان را انجام دهید. البته یک دورهای در جشنواره فیلم فجر آمدند و برای بخش برگزیدگان بهترین صدای فیلم را انتخاب کردند. این مشکل همیشگی ماست. چراکه در چنین شرایطی سوال پیش میآید که صدابرداری این فیلم خوب بوده یا صداگذاری آن، که شما آن را انتخاب کردید.
وی افزود: بهتر است این دو بخش را از هم جدا کنند تا بهترین صدابردار و صداگذاری فیلم مشخص باشد. چراکه این دو بخش متفاوت از یکدیگر است.
این صداگذار سینمای ایران در پایان گفت: در مجموع باید بگوییم جشنواره فجر باعث ارتقا این حوزه شده و اتفاق مثبتی به شمار میآید. البته ما همیشه امیدواریم که داوران ما به مقوله صدا بیشتر توجه کنند و اگر میخواهند جایزهای دهند از مشاور متخصصین صدا نیز بهره ببرند تا در زمان قضاوت متوجه شوند که چه فیلمی صدابرداری و چه فیلمی صداگذاری آن خوب است.