به گزارش سینمایی نیوز و به نقل از روابطعمومی خانه هنرمندان ایران، سومین برنامه «مستندات یکشنبه» زیرمجموعه سینماتِک خانه هنرمندان ایران، غروب روز یکشنبه ۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۱ به نمایش فیلم مستند «من تنها نیستم» به کارگردانی گرین هواناسیان اختصاص داشت. « من تنها نیستم»، یک مستند ۹۳ دقیقهای ساخته سال ۲۰۱۹ است که به نقش نیکول پاشینیان سیاستمدار ارمنستانی در انقلاب ۲۰۱۸ ارمنستان میپردازد. مانی پتگر فیلمساز و منتقد سینمایی، با پایان نمایش فیلم در سالن استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران به نقد و بررسی ابعاد مختلف اثر پرداخت.
سامان بیات در آغاز این نشست گفت: نکتهای که برایم درباره کارگردان این مستند جالب است این است که هواناسیان به عنوان روزنامهنگار در جرایدی مثل نیویورکتایمز مطلب مینوشته است و یک کتاب و دو فیلم دیگر هم دارد. نکته مشترک میان همه اینها تبدیل یک روایت کوچک شخصی و تعمیم دادن آن به روایتی جمعی است. در «۱۹۱۵» که فیلم دیگر این کارگردان است، داستان یک زوج کارگردان تئاتر است که میخواهند تئاتری اجرا کنند و مشکلاتی برای آنها پیش میآید؛ مشکلاتی که در ادامه، به جامعه بسط داده میشود. مثل کتابی که به نام «خاطرات سایه» نوشته و همینطوری است. از خاطرات شخصی خودش از زمانی که در کودکی با پدرش در تظاهرات شرکت میکرده است، میگوید و آن را بسط میدهد و یک اثر اجتماعی از آن درمیآورد. در این فیلم هم این را میبینیم. کارگردان در یک مصاحبه میگوید:« من از بچگی که با پدرم به تظاهرات میرفتم. بزرگتر که شدم، خودم هم در تجمعات شرکت میکردم و شروع به فیلم گرفتن از تظاهرات میکردم. در نتیجه، کلی راش از انقلابهای شکستخورده دارم. موقعی که فهمیدم این مرد میخواهد یک راهپیمایی راه بیاندازد، اصلا فکر نمیکردم که موفق بشود ولی دوربینم را برداشتم، به خیابان رفتم و شروع به فیلم گرفتن کردم.» در واقع، فیلمهایی که گرفته است، هیچ وقت فکر نمیکرده تبدیل به فیلم مستندی درباره انقلاب بشود. بیشتر یک تجربه شخصی بوده است که شاید خودش هم نمیدانسته است میخواهد با آنها چه کند. اینکه پیگیر یک مسئله در بازه زمانی طولانی باشی و همه آن پیگیریها را در یک اثر به هم پیوند بدهی و یک اثری را خلق کنی، خیلی جالب است. این آدم همانقدر که فیلمساز است، از سیاست و جامعه میداند و میتواند اینچنین کار تاثیرگذاری انجام بدهد. یک نکته راجع به پدر این فیلمساز اینکه در سال ۲۰۱۳، نامزد انتخابات ریاستجمهوری میشود و ۳۷ درصد آرا را به دست میآورد در انتخاباتی که به زعم اکثر مردم، تقلب در این انتخابات صورت گرفته بود. وقتی در این فیلم میبینیم که انقلاب به ثمر مینشیند، اولین جملهای که پشت تریبون گفته میشود این است:« دیگه تو انتخابات ما تقلب نمیشه.» فکر میکنم این بخش تعمدا قرار گرفته است که ارجاعی به تجربه شخصی که داشته است، بدهد که به جامعه تعمیم پیدا کرده است.
مانی پتگر در سخنان ابتدایی گفت: در وهله اول این توضیح را بدهم که قرار بود با پژوهشگری ارمنی در این جلسه حضور داشته باشم، ولی متاسفانه ایشان جمعه به بنده خبر دادند که سرمای سختی خوردند. در مدتی کوتاه نتوانستم شخص دیگری پیدا کنم، و امیدم این بود که در میانِ تماشاگران، دوستانی ارمنی حضور داشته باشند، که خوشبختانه قبل از شروع فیلم با خانم طرسیان آشنا شده و ایشان خودشان خبرنگار هستند و فعال در حوزه فرهنگی و اجتماعی ارمنیان، چه در ایران و چه خارج از ایران. بنابراین میخوام سنت را بشکنم و به جای اینکه ابتدا خودم صحبت کنم، از ایشان دعوت کنم که به ما اینجا در روی صحنه ملحق شوند و دیدگاه خودشان را نسبت به فیلم بگویند و سپس دیر تر، در قسمت دوم گپ و گفت مان هم به فُرم فیلم خواهیم پرداخت. معضلی که در سینمای مستند هست، این است که محتوا و موضوع خیلی مهم است و انواع و اقسام روشِ مستند سازی هم وجود دارد. در بعضی از این روشها ها لزومی ندارد که مستند فُرم خاصی داشته باشد و فقط میخواهد اطلاعات برساند. نمی گویم که این گونه مستندها نباید ساخته شوند، ولی فیلمهایی که شخصا انتخاب کرده ام یا در آینده انتخاب میکنم، سعی میکنم از فُرمی حداقلی برخوردار باشد که بشود راجع به فُرم هم صحبت کرد. به قول استادم امیر نادری که میگفت: «سینما گناه داره.» ولی در عینِ حال نمیخواهیم فُرمگرا هم باشیم، بلکه دنبال تعادل و هارمونی ایجاد کردن بین محتوا و فُرم هستیم.
به ما چه؟ هر چی بشه، پیش بیاد
خانم طرسیان، درباره حسی که نسبت به فیلم داشت، عنوان کرد: احساس عجیبی داشتم. با توجه به اینکه در رسانه مشغول فعالیت هستم، با جزئیات در جریان اتفاقات انقلاب و ارمنستان هستم. وقتی این انقلاب مسالمت آمیز پیش آمد، آدم به ارمنی بودن خودش افتخار می کند. با توجه به اینکه ارمنستان کشور نسبتا کوچکی است، تمامی اتفاقات رژیم گذشته که در کشور رخ می دهد، مثل دزدی و اختلاس، روی تک تک افراد جامعه تأثیر گذار است.
من کوچک بودم زمانی که قبل از انقلاب به ارمنستان رفتم و زمانی که بعد از انقلاب به آنجا رفتم، واقعا تغییر را در مردم احساس میکردم و امید در چهره تک تکِ آن ها موج میزد. دیگر اینطوری نبودند: «به ما چه؟ هر چی بشه، پیش بیاد.» که در ابتدای فیلم هم بود. الآن خودم به امید روزی که بتوانم برگردم، اینجا هستم چون به آنجا امید پیدا کردم و احساس میکنم که آنجا، جای پیشرفت است و از همه مهمتر عدالت وجود دارد. یعنی آدم با سعی و تلاش میتواند به جایی برسد. این خیلی مهم است.
او درباره علاقه مردم به شخصیت اصلی این مستند گفت: من پاشینیان را نه فقط به عنوان یک سیاستمدار، بلکه او را به عنوان یک انسان دوست دارم. برای اینکه آدم با صداقت و صمیمی است. با یک پُست اودر فیسبوک، مردم برای اعتراض میآیند. ممکن است برخی نظر دیگری داشته باشند و بگویند الآن وضعیت بدتر است، جنگ هست و همه تقصیر اوست. این فقط یک دلیل دارد و آن هم این است که هرکسی که الآن معترض است، آن موقع منبع درآمدی داشته که قانونی نبوده و حالا، همه چیز قانون مند شده است.
این خبرنگار ارمنی راجع به دیدگاهی که نسبت به مهاجران ارمنی در خارج از این کشور و همچنین، در داخل کشور به علت تفاوت لهجه در کشور ارمنستان وجود دارد و ارمنیانِ ایران در هر دو شرایط، احساس اقلیت بودن میکنند، بیان کرد: ما هم در اینجا و هم در ارمنستان، اقلیت محسوب میشویم، ولی این مسئله دارد کم رنگ تر میشود چون خیلیها رفتهاند و در جامعه ارمنستان، جای خودشان را پیدا کردهاند.
وی درباره طرز تفکر ۸ میلیون ارمنی که در خارج از این کشور زندگی میکنند، نسبت به بازگشت به ارمنستان و گرایشهای آنها گفت: بستگی به این دارد که در کدام کشور زندگی میکنند و چه نوع زندگیای دارند، قطعا درباره حسشان برای بازگشت به ارمنستان تاثیر دارد. شخصادوست دارم به آنجا بازگردم شاید کسی در فرانسه زندگی کند و چنین علاقهای نداشته باشد. شاید تنها دلیلی که بخواهد برگردد این باشد که کشور من است و میخواهم زندگی در آنجا را تجربه کنم. افراد موفق ارمنی در کشورهای دیگر در نهایت به سمت ارمنستان کشیده میشوند، چون به جایگاهی رسیدهاند که میخواهند به کشورشان خدمت کنند و باعث پیشرفتش شوند. ارمنستان، کشور کوچکی است و ثروت آنچنانی ندارد؛ میشود گفت تنها ثروت آن، مردمش هستند و تواناییهایی که دارند. ارمنستان در حوزه فناوری اطلاعات جزو کشورهای پیشرفته محسوب میشود و بیشتر سرمایهگذاری این کشور در این حوزه است. خیلی از کشورهای مطرح جهانی دارند در این حوزه در ارمنستان سرمایهگذاری میکنند. این خودش یک حُسن بزرگ برای کشوری خاورمیانهای است.
تحت سلطه روسیه در همیشه تاریخ
خانم طرسیان، خبرنگار جوان ۲۴ ساله، راجع به تاثیر دیدگاه متمایل به غرب پاشینیان در وقوع جنگ در این کشور عنوان کرد: ارمنستان همواره تحت سلطه غیرمستقیم روسیه بوده است و حالا که دارد به کشوری آزاد تبدیل میشود، این جنگ در گرفته است. چرا این جنگ قبل از ۲۰۱۸ اتفاق نیافتاد؟ الآن لاچین بسته است. مردم گرسنه و مغازهها بسته هستند. چیزی که موقع جنگ ۴۴ روزه آزارم میداد، این بود که جامعه جهانی فقط شعار «توقف جنگ!» میدهند بدون اینکه در عالم واقعیت، اتفاقی بیافتد. و الآن هم لاچین بسته است. بچههایی هستند که بیش از ۴۰ روز است والدینشان را ندیدهاند، چون مسیر برگشت به خانه شان استپاناکرت بسته است. همین الآن هم دارد این اتفاق میافتد. ارمنستان هم باید مثل دیگر کشورها با ارتباط و اتحاد با کشورهای دیگر از امنیت مردم خودش دفاع کند. قطعا وقتی پاشینیان میبیند که مردم ارمنستان تحت حمایت روسیه، ۳۰ سال در چه وضعیتی زندگی کردند، اینجا باید به عنوان رهبر یک کشور مستقل تصمیم بگیرد که بین روسیه یا مثلا کشوری دیگر به عنوان همکار قابل اطمینان، تصمیم گیری کند.
[بعد از پیاده شدنِ گزارش، مانی پتگر درخواست کرد که به علتِ اهمیتِ موضوع فیلم/محتوا، صحبتهای او در ارتباط با جنبههای فرمی فیلم – هم چنین به علتِ کمبودِ جا و البته پیچیدگیِ مبحث، که حتا با عدمِ کمبودِ جا نیز به راحتی قابل انتقال نبود – شاملِ این گزارش نشود.]