به گزارش سینمایی نیوز و به نقل ازستاد خبری سی و هشتمین جشنواره موسیقی فجر، در سومین شب بخش پژوهش سی و هشتمین جشنواره موسیقی فجر رضا مهدوی (مجری و کارشناس) رادیو گفتگو میزبان «آبتین جاوید » موسیقی پژوه بود.
در این نشست، آبتین جاوید (موسیقیپژوه) در سخنانی به تشریح «بنپایهها و پایانهها در موسیقی شرق» پرداخت و توضیح داد: بارها دیده شده و یا همه تجربه کردهاند که نه فقط اهل فن بلکه افراد معمولی که موسیقی گوش میدهند و مخاطب موسیقی هستند، نمیدانند که آنچه گوش میدهند، چه نوع موسیقی است؟ سنتی است یا فولک؟ یا تردیشنال و یا آئینی و کلاسیک است؟ و حتی در این مورد بارها به این موضوع برخوردیم که در ایران آنچه در ردیف و دستگاه است را میگوییم، موسیقی سنتی! ولی وقتی آن را به بیرون از مرزها می بریم، موسیقی کلاسیک خطابش میکنیم؛ بعضی اوقات آنقدر بر روی آن مانور داده میشود که ما را گمراه میکند .یعنی ما نمیدانیم که موسیقی کلاسیک و سنتی و تردیشنال و یا حتی موسیقی آیینی چه عناصری دارد؟
وی افزود: ما باید بدانیم تعریف کلاسیک چه هست؟ کلاسیک یک تعریفی دارد: «در طی یک دوره زمانی به عنوان بالاترین کیفیت چیزی برجسته در نوع خودش قضاوت شدن است » این یک تعریف کلی هست و یک تعریف دیگری از کلاسیک داریم: « به سبک ساده و شیک که پیرو مد نیست!» «کلاسیک» خود در واژه پیرو مد نیست و با مسایل روز تغییر نمیکند و یک اصالتی را با خود حمل می کند و ماندگاری دارد. در موسیقی می گویند موسیقی کلاسیک به طور کلی به موسیقی جهان غرب اشاره و البته جدیدا به موسیقی کلاسیک شرق هم اشاره می کند، چون می گویند یک چارتی دارد که گاهی به عنوان موسیقی غربی آن را متمایز میکنند؛ اما در کل چون شرق هم الان درگیر کلاسیک شده است، شرق و غرب ندارد این دوره از قرن نهم میلادی در موسیقی کمکم شروع شده و آمده جلو چیزهایی به آن اضافه شده است، حتی با اینکه استراوینسکی سمفونی«آئین بهار» را می نویسد و نیجینسکی بر روی آن تئاتر اجرا می کند و مردم به سمت او تخم مرغ پرتاب می کنند اما باز دوباره از تعاریف کلاسیک خارج نمیشود. اینجا یعنی هنرمند وارد بخش نئوکلاسیک شده است و البته عناصر کلاسیک از اثرش خارج نمیشود؛ این تعاریفی است که در غرب وجود دارد .
این موسیقی پژوه در ادامه در پاسخ به پرسش مجری مبنی بر اینکه آیا مجاز هستیم در گذر زمان تعاریف را برحسب زمانه باز تعریف کنیم؟ گفت: طبیعتا بله؛ ما انسانیم و همانند همه چیزهای پیرامونمان، ما هم تغییر می کنیم و باید پایه ها را بشناسیم که بتوانیم تغییراتی در آن بوجود بیاوریم. هند برای همین موسیقی کلاسیک بعد از مستعمره شدن دو قرن تحت تاثیر انگلیس بود اما یک اتفاق جالب در هند افتاد؛ با اینکه موسیقی انگلیس و موسیقی اروپا موسیقی سمفونیک را از آنها گرفتند اما مثلا در شمال هند در منطقه راجستان به مکاتب موسیقی و تئاتر حتی چون همه چیز در آن دوره درباره فرهنگ و هنر هند ممنوع شده بود، موسیقی «گارانا» بوجود آمد که میگویند «گارانا» که همان غار است یا در مورد شرق هند به آن «بانی » میگویند؛ اما بانی این موسیقی کیست؟ هندیها در کنار اینکه این موسیقی را حفظ میکردند این موسیقی را هم حفظ کردند. دقیقا این همان مسیری است که ما آن را نرفتیم و توسعه اش ندادیم و حتی جلوی توسعه آن را گرفتیم .
وی اضافه کرد: موسیقی ردیف دستگاهی ایران از یک دورهای به بعد دیگر رشد نکرد و گوشهای به دستگاههای آن اضافه نشد اما هندیها اینکار را انجام دادند و موسیقی ادواری خودشان را حفظ کردند . آنها ادبیات خود را که بر این موسیقی ادواری سوار می شد، حفظ کردند و در کنار آن موسیقی غرب را هم یاد گرفتند و سپس در واژگان مدرن خودشان چیزی بنام «سافت کلاسیک» بوجود آوردند. اساتید موسیقی هند علاوه بر اینکه در خانه ها، غارها و زیر زمینها موسیقی خود را حفظ میکردند ، اتفاقات بیرونی را نیز رصد می کردند. آنها آگاه شدند و فهمیدند موسیقی کلاسیک چیست و بعد آن را با موسیقی خودشان تطبیق دادند. از ریتم و خصوصیات سازها گرفته تا توان تکنوازی و توان گروهنوازی همه چیز را بررسی کردند و به چهار شاخصه رسیدند و با خود گفتند هر موسیقی که در هند بخواهد به رده کلاسیک برسد، باید این چهار شاخصه «پیشینه مکتوب قابل اتکا»، «شیوه و زبان آموزشی استاندارد در تکنیک ها در راستای همراهی ملودی و ضرب آهنگ»، «قابلیت اجرای تکنوازی » و «رپرتوار و شیوه ارائه استاندارد » را دارا باشد؛ در ایران هم میتوانیم از همین مدل هندی استفاده کنیم و حتی میشود، یک شاخصه دیگرهم اضافه کرد.